شیخ حر عاملی
شیخ محمّد بن حسن بن علی حرّ عاملی مشغری، از علمای برجسته و محدثین گرانمایه و شعرای توانای شیعه است که نسبتش با سی و چهار پشت به جناب حرّ بن یزید ریاحی از شهدای کربلا منتهی میشود. وی به سال 1033 ه ق در قریهی مشغری از توابع جبل عامل، در خانوادهای که غالبا دانشور و ادیب بودند چشم به جهان گشود و از اوان جوانی در همان دیار به تحصیل علوم دینی و ادبی پرداخت و از محضر پدرش حسن و عمویش شیخ محمّد بن علی و جدّ مادریش شیخ عبد السّلام و عدهای از دانشمندان استفادهها کرد. و در فقه و حدیث و رجال و سایر علوم و فنون رایج آن عصر مقام والایی یافت و در صف علمای بزرگ فراگرفت و آوازهی کمالات علمی او منتشر گشت. وی تا چهل سالگی در همان سامان به سر برد، سپس رهسپار عراق شد و پس از زیارت قبور ائمه اطهار و ملاقات با علمای آن دیار، به ایران آمد و به مشهد مقدّس شرفیاب شد و همانجا اقامت کرد و به تدریس و تألیف پرداخت و هم منصب شیخ الاسلامی و قضاوت به او سپرده شد.
شناسنامه | |
---|---|
نام کامل | شیخ محمد بن حسن حُرّ عاملی |
تاریخ تولد | 1033 |
زادگاه | روستای «مشغره» از توابع جبع لبنان |
محل تحصیل | سوریه، عراق، مشهد |
محل زندگی | مشهد |
محل مرگ | 21 رمضان 1104 ـ 6 خرداد 1072 مشهد، ایران |
مدفن |
حرم علی بن موسی الرضا ۳۶°۱۷′۱۷٫۴۶″ شمالی ۵۹°۳۷′۰٫۶۳″ شرقی / ۳۶٫۲۸۸۱۸۳۳° شمالی ۵۹٫۶۱۶۸۴۱۷° شرقی |
اطلاعات علمی | |
شاگردان |
مصطفی حویزی دو فرزندش شیخ محمدرضا و شیخ حسن سید محمد حسینی اعرجی سید محمد فرزند محمد بدیع رضوی مولا محمد فاضل مشهدی علامه مجلسی و ... |
تالیفات |
وسائل الشیعة جواهر السنیة صحیفه ثانیه الایقاظ من الهجعة برهان علی الرجعة خلق الکافر الفوائد الطوسیة بدایة الهدایة امل الآمل اثبات الهداة و ... |
حرّ عاملی در فقه مسلک اخباریان را داشته اما علمای اصول نیز بلندی مقام فقاهت او را تأیید کردهاند. خود نیز روش معتدل داشته و در نوشتهاش نسبت به علمای اصولی و اخباری بهطور یکسان تجلیل کرده است. او همچنین ادیبی توانا و شاعری زبردست و خوشقریحه بوده، دیوانی از شعر دارد که مشتمل بر فنون مختلف از مدایح و مراثی و غزلیات و موعظه و معمّا و ... میباشد. متأسفانه دیوان او هنوز به چاپ نرسیده است. مرحوم امینی او را از شعرای غدیر شمرده، و اشعار پرمایهی او را در این زمینه آورده است.
حرّ عاملی دانشوری پرکار و خوشذوق بود، و آثار مهمّی به جهان علم تقدیم نموده که سالیان متمادی مورد توجه و بهرهگیری عموم فقها و محدثین واقع گردیده است. آثار علمی شیخ حرّ به 55 کتاب و رساله بالغ میشود. اهم آثار او عبارت است از:
«اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات» در این کتاب بیش از 20000 حدیث با حدود 70000 سند، راجعبه اثبات نبوّت پیامبر اکرم (ص) و امامت ائمه اطهار (ع) بر دو عنوان نص و معجزه فراهم آورده است. «الاثنی عشریة فی الردّ علی الصوفیه» در این کتاب طی دوازده بخش با دلایل عقلی و نقلی به ردّ عقاید و اعمال متصوّفه پرداخته است. «امل الآمل» در دو بخش، در شرححال و بیان آثار علمای جبل عامل و علمای غیر جبل عامل- «الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة» در اثبات رجعت از طریق روایات. «الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة»، مجموعهای نفیس از احادیث قدسی- «الفصول المهمة فی اصول الائمة» در بیان مبانی اصول اعتقادی و اصول فقه. «وسایل الشیعه» که مشهورترین و مهمترین آثار اوست و تألیف آن مدت هجده سال به طول انجامیده است و از جوامع بزرگ حدیث بهشمار میآید.
سرانجام این مرد بزرگ در 21 ماه رمضان سال 1104 هجری در هفتاد سالگی وفات یافت. برادرش شیخ احمد الحسن بر او نماز گزارد و در ایوان شمالی صحن پشت ایوان مدرسهی میرزا جعفر در مشهد مقدس به خاک سپرده شد. [۱]
مدح اهل بیت:
1- کیف تحظا بمجدک الأوصیاء؟و به قد توسّل الأنبیاء
2- ما لخلق سوی النبی و سبطیهالسّعیدین هذه العلیاء
3- فبکم آدم استغاث و قد مسّته بعد المسرّة الضرّاء
4- یوم أمسی فی الأرض فردا غریباو نأت عنه عرسه حوّاء
5- و بکا نادما علی ما بدا منهو جهد الصبّ الکئیب البکاء
6- فتلقّی من ربّه کلماتشرّفتها من ذکر کم أسماء
7- فاستجیب الدّعاء منه و لو لاذکرکم ما استجیب منه الدّعاء
8- ثمّ یعقوب قد دعا مستجیرامن بلاء بکم فزال البلاء
9- و أتاه بکم قمص یوسف و ارتدّبصیرا و تمّت النّعماء
10- و بکم کان للخیل ابتهالو دعاء لربّه و اشتکاء
11- حین ألقاه عصبة الکفر فی النّار فما ضرّ جسمه الإلقاء
12- أ یضام الخلیل من بعد ما کان إلیکم له هوی التجاء؟
13- و بکم یونس استغاث و نوحإذ طغا الماء استجدّ العناء
14- و بأسماءکم توسّل أیّوبفزالت عنه بها الأسواء
15- یا له سوددا منیعا رفیعاقد رواه الأعداء و الأولیاء
16- أیّ فخر کفخره و النبیّونعلیهم عهد له و ولاء؟
17- و به یغرف المنافق إذ کانت له فی فؤاده بغضاء
18- و لعمری من أوّل الأمر لا تخفیعلی ذی البصیرة السّعداء [۲]
1- آنجا که پیامبران به تو توسّل میکنند، اوصیا چگونه به عظمت تو میرسند؟
2- مردم، جز پیامبر و دو سبط بزرگوار و باسعادت و گرانمایهاش، پناهی ندارند.
3- آدم، آنگاه که پس از مسرّت به سختی گرفتار شد از شما پناه خواست.
4- و آن روزی بود که در زمین تنها و بیکس ماند و بانویش حوا از او دور شد.
5- از این رویداد، بسی پشیمان و بسیار محزون، ناله و گریه سر داد.
6- در آن هنگام، آدم از سوی پروردگار کلمههایی دریافت و این کلمهها که نام شما خاندان بود او را شرافت و عزّت بخشید. [۳]
7- بلا فاصله دعای آدم مستجاب گردید که اگر یاد و نام شما نبود دعایش به استجابت نمیرسید.
8- سپس یعقوب، از بلا و ابتلای خود به شما پناه آورد و بلا از او برطرف شد.
9- و به وجود شما بود که پیراهن به او یوسف داده شد، و بینایی خود را باز یافت و نعمتها بر او تمام گشت.
10- ابراهیم خلیل، نام شما را بر زبان داشت و به شما توسل کرد و با خدا نیایش کرد.
11- آنجا که گروه کافران او را در آتش افکندند. و آتش بر پیکر او گزند نرساند.
12- آیا ممکن بود که ابراهیم از پس آنکه بر شما توسّل کرد مورد ستم واقع شود؟
13- یونس در سختی و نوح در طغیان آب، بر شما پناه آورده و به نام شما استغاثه کردند.
14- ایوب نیز، به نام شما اهل بیت توسل کرد، و بدیها را از خود برطرف نمود.
15- شگفتا، این چه بزرگی و مناعتی است که دشمنان و دوستان آن را نقل کردهاند.
16- کدامین افتخار، با این فخر برابری میتواند کند، که همهی انبیاء (ع) به ولای این خاندان دل سپردهاند؟
17- هر منافقی با نشان دشمنی خاندان علی (ع) شناخته میشود، همان دشمنی که در دل دارد.
18- به جان خودم سوگند، که از اوّل روزگار، این سعادت بر هیچ اهل بصیرتی مخفی نبوده است. [۴]
قصیدهای بالغ بر 80 بیت دارد که خالی از حرف الف است و در مدح اهل بیت (ع) سروده است که ابیاتی از آن را نقل میکنیم: [۵]
1- ولیّی علیّ حیث کنت ولیّهو مخلصه بل عبد عبد لعبده
2- لعمرک قلبی مغرم بمحبّتیله طول عمری ثمّ بعد لولده
3- و هم مهجتی هم منیتی هم ذخیرتیو قلبی بحبیّهم مصیب لرشده
4- و کلّ کبیر منهم شمس منبرو کلّ صغیر منهم شمس مهده
5- و کلّ کمی منهم لیث حربهو کلّ کریم منهم غیث و هده
6- بذلت له جهدی بمدح مهذّببلیغ و مثلی حسبه بذل جهده
7- و کلّفت فکری حذف حرف مقدّمعلی کلّ حرف عند مدحی لمجده
1- پیشوا و ولیّ من علی (ع) است، من هر کجا که باشم یار و مخلص بلکه بندهی بندهی او هستم.
2- سوگند به جانم، که در تمام زندگانیام مهر او را و سپس محبّت خاندان و فرزندانش را در سینه دارم.
3- ایشان خون دل من، و آرزوی ذخیرهی اعمال من هستند و دل من به هدایت ایشان به رشد و صواب نائل شده است.
4- بزرگان این خاندان، آفتاب منابرند، و کودکانشان در گهواره، همانند خورشید تابانند.
5- دلاورانشان چون شیر در بیشه، و هر کریم و بخشنده که در این خاندان هست، مانند بارانی است که بر زمینهای خشک میبارند.
6- من کوشش خود را در مدح مهذّب و بلیغ این خاندان به کار بردم، و این تلاش برای من بسنده و کافی است.
7- من در این چکامه کوشیدم حرف مقدم الفبا را (الف) را از شعرم بپیرایم چراکه میخواهم مجد یگانهی اینها را به سلک نظم درآورم.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 446-448.