جواد جهان آرایى (جهانآرا)
«جواد جهانآرایى در سال 1334 هجرى شمسى در یک خانوادۀ مذهبى در کاشان به دنیا آمد.
جواد جهانآرایى | |
---|---|
زادروز | 1334 ه.ش کاشان |
سبک نوشتاری | غزل |
تخلص | جهانآرا |
مدرک تحصیلی | فوق دیپلم |
پدرش مرحوم حاج حیدر على فردى مؤمن و باتقوا بود و به شغل رنگرزى و قالىبافى اشتغال داشت...جهانآرایى تحصیلات ابتدایى را در دبستان ملى خیام(مدرس)به انجام رسانید و دورۀ دبیرستان را تا سوم متوسطه ادامه داد و پس از آن به هنرستان نسّاجى کاشان رفت و دیپلم خود را از آنجا اخذ کرد و در سال 1352 به تهران رهسپار شد و به تحصیل ادامه داد و تا اخذ فوق دیپلم پیش رفت و پس از انجام خدمت سربازى به استخدام کارخانۀ کاشى اصفهان درآمد و تا سال 1360 در همین شغل باقى بود.آنگاه به زادگاهش بازگشت و به شغل آزاد روى آورد». [۱]
جهانآرایى مردى است کریم الطّبع و شاعرى است نکتهیاب و نکتهسنج و در میان اعضاى انجمنهاى ادبى کاشان منزلت خاصّى دارد و در انواع قالبهاى شعر فارسى طبعآزمایى مىکند ولى طبعا شاعرى است غزلسرا.طبعش روان و ساختار شعرىاش محکم و استوار است.ازوست:
برادر! آب
آنکه را بود مهر مادر،آب | دیده مىدوخت تشنهلب بر آب | |
کربلا بود و جنگ و هُرم عطش | داشت آنجا بهاى گوهر،آب | |
چنگ مىزد(رباب)بر دل ریش | که:خدا!کى رسد به اصغر آب؟ | |
مانده حیران درین میان چه کند؟ | از کجا مىشود میسّر آب؟ | |
برد او را پدر به عرصۀ رزم | تا دهد جاى شیر مادر،آب | |
وه که سیراب شد ز جرعۀ تیر | نرسید آه بر لبش گر آب | |
دید تا کودکان تشنه،حسین | گفت از سوز جان:برادر!آب | |
اى بهین آبیار گلشن عشق | بهر این غنچهها بیاور آب | |
رفت آن میر عشق سوى فرات | تا که بنهاد پاى جان بر آب | |
کفى از آب برگرفت و،شگفت | دید تصویر کودکان در آب | |
تشنهلب بود و لب بر آب نزد | تا بنوشد ز حوض کوثر آب | |
خواست تا نوشد از فرات،امّا | بر دلش زد شرر چو آذر،آب | |
مشک را پر ز آب کرد و شتافت | تا دهد باغ را سراسر آب | |
تیرها سوى او روانه شدند | گاه در چشم رفت و گه در آب! | |
تا تهى،مشک شد ز آب افسوس | گشت از شرم،پور حیدر،آب [۲] |
منابع
محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج1، ص 566-567.