عبدالمجید اوحدی‌

نسخهٔ تاریخ ‏۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۸ توسط Faraji (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

عبد المجید اوحدی (1290 ه. ش.- 1354 ه. ش.) یکی از شاعران معاصر ایرانی است.

عبد المجید اوحدی
عبدالمجید اوحدی یکتا.jpg
زادروز 1290 ه.ش
اصفهان
مرگ 1354 ه. ش
اصفهان
کتاب‌ها تدوین و تحشیه دیوان مرحوم غمگین ، ترجمه‌ی تاریخ آل سلجوق
تخلص یکتا

زندگینامهویرایش

عبد المجید اوحدی متخلّص به «یکتا» در سال 1290 ه. ش در اصفهان متولد شد. به علت فوت پدر، سرپرستی وی را عمویش مرحوم حاج محمد کاظم متخلّص به «غمگین* بر عهده گرفت.

یکتا تحصیلات خود را در آموزشگاه‌های اصفهان به پایان رسانید و بنا به توصیه‌ی عمویش هفته‌ای یک بار به محضر شاعر و ادیب خوشنویس مرحوم میرزا عباس خان شیدا مؤسس «انجمن ادبی اصفهان» حاضر می‌شد و از همان انجمن بود که طبعش به سرودن شعر مایل گشت.

کلیات اشعار وی متجاوز از ده هزار بیت است که قسمتی از آن در سال 1319 شمسی به چاپ رسید و از آثار او «تدوین و تحشیه دیوان مرحوم غمگین» است که با مقدمه‌ی مبسوطی به قلم استاد همایی در سال 1327 شمسی به چاپ رسید، و نیز «ترجمه‌ی تاریخ آل سلجوق» به قلم پروفسور ادوارد براون انگلیسی، تذکره‌ی شعرای ایران از اوایل قرن چهاردهم تا عصر حاضر به نام «گلزار دانش».

یکتا شاعری توانا و نویسنده‌ای محقق بود و در ساختن ماده‌ی تاریخ نیز مهارت کافی داشت. سرانجام در سال 1354 ه. ش درگذشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد. [۱]

اشعارویرایش

هلال ماه محرم دوباره گشت پدید ز دیدنش دل آزادگان خاک تپید
تپید، نی دل آزادگان خاک ز غم‌ که از رسیدن آن قلب قدسیان لرزید
خمیده گشت نه تنها ز غصّه پشت هلال‌ که آسمان هم از این غم هلال‌وار خمید
تو ای هلال از آن لاغری و زرد و نزار که دیده‌ی تو ندید آن چه گوش کس نشیند
تو دیده‌ای که از اطفال تشنه لب، هر دم‌ صدای العطش از فرش تا به عرش رسید
تو دیده‌ای که ز زخم سنان و نیزه و تیر نهال قدّ جوانان به خاک و خون غلتید
تو دیده‌ای که ز خاک مزار پاک تنان‌ به جای لاله و گل، چشمه‌های خون جوشید
تو دیده‌ای که ز خون شد خضاب، اجسادی‌ که زرد روی شد از شرم رویشان خورشید
تو دیده‌ای که به پاهای نرم‌تر از گل‌ ز جور فتنه‌ی دو نان چه خارها که خلید
تو دیده‌ای که به لبهای همچو غنچه‌ی گل‌ بداد بوسه ز چوب ستم، یزید پلید
من از تو در عجبم ای هلال سنگین دل‌ که دیدگان تو این حادثات را، چون دید؟
اگر به جای تو بودم، برای تشنه‌لبان‌ ز آب دیده نمودم هزار سیل پدید
اگر به جای تو بودم حجاب می‌گشتم‌ که بر برهنه تنان، سایه افکند خورشید

منابعویرایش

پی نوشتویرایش

  1. سخنوران نامی معاصر ایران؛ ج 5، ص 3982.