محسن احمدی
محسن احمدی (1353 ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
محسن احمدی | |
---|---|
زادروز | 1353 ه.ش بروجن |
زندگینامهویرایش
محسن احمدی فرزند عزیز اللّه در سال 1353 ه. ش در شهرستان بروجن متولد شد. محسن احمدی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به اتمام رسانید و سپس برای ادامه تحصیل در دانشگاه آزاد شهرستان دهاقان در رشته ادبیات فارسی پذیرفته گردید و در حال حاضر همین رشته را در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران پی میگیرد.
احمدی سرودن شعر را از نوجوانی شروع کرد و تمایل وی بیشتر به سرودن غزل میباشد هر چند در زمینه شعر نو نیز طبع آزمایی کرده است. شعرهای او تاکنون به صورت پراکنده در بیشتر نشریات کشور، جنگها و مجموعه شعرهای گردآوری شده، انتشار یافته است.
فعالیتهاویرایش
ایشان مسئولیتهای متعدد فرهنگی را در بعضی جراید و سازمانهای دولتی مانند رییس فرهنگسرای ولا و مدیر کل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان ایرانگردی و جهانگردی و معاون سازمان امور عشایر ایران رابعهده داشته است. وی همچنین در دولتهای نهم و دهم به عنوان معاون وزیر رفاه و تامین اجتماعی و سخنگویی این وزارودخانه را نیز عهده دار بوده است
آثارویرایش
از محسن احمدی تاکنون این آثار به چاپ رسیده است: «گزیده ادبیات معاصر شماره 58»، «میان ماندن و رفتن» (مجموعه نقد) «تبسمهای نامرئی» (مجموعه شعر)، «سایهای از آفتاب» (مجموعه نقد)، «سرنوشت ناتمام» (مجموعه شعر).چقدر دیر شده است(مجموعه شعر)،پشت شادی های جهان (مجموعه شعر)
اشعارویرایش
امتداد زخمویرایش
ای پارههای زخم فراوان به پیکرت | ما را ببر به مشرق آیینه گسترت | |
خون از نگاه تشنهی گل شعله میکشد | داغ است بیقراری گلهای پرپرت | |
با من بگو چگونه در آن «برزخ کبود» | دیدند زینبّی و نکردند باورت؟! | |
من از گلوی رود شنیدم که آفتاب | میسوزد از خجالت دست برادرت | |
یک کوفه میدوم، به صدایت نمیرسم | یعنی شکستهاند دو بال کبوترت | |
ما را ببخش، ما که در آنجا نبودهایم | ای امتداد زخم، به پهلوی مادرت! |
لب تشنهی داغم، دلم را با عطش دم کن | از جنس آبم، آتشی از من فراهم کن | |
با من بیا و از جنون سوختن پر باش | خاکسترم را نذر فرزندان آدم کن | |
یک جرعه از اندوه بیپایان بغضم را | قربانی خونریز شبهای محرم کن | |
من داغدار نسل فرزندان خورشیدم | گر میتوانی، پشت فریاد مرا خم کن | |
راهی همیشه تا قیامت پیش رو دارم | ای جاده این راه گران از پای من کم کن | |
ای آنکه میدانم سراپا خیس آوازی | ققنوس پروازِ من از آتش فراهم کن |