کمال الدین حسین خوارزمی
کمالالدّین حسین خوارزمی از نویسندگان و شاعران ایرانی است.
کمالالدین حسین خوارزمی | |
---|---|
نام اصلی | کمالالدین حسین خوارزمی |
ملیت | ایرانی |
زندگینامهویرایش
کمالالدین حسین خوارزمی فرزند شیخ شهابالدّین حسین از اولاد شیخ بزرگوار برهانالدّین قلیچ است. او از متأخران سلسلهی علیّهی همدانیه بوده و ظاهرا بعد از او کسی از این طایفه به مقام عالی ترقّی ننمودهاست.
اشعارویرایش
مدح اهل بیت(ع)ویرایش
امیر جمله مردان و صاحب ناموس | ولی شیر خدا کار ساز روز عبوس | |
شهی که در نظر همّتش حقیر بود | هزار ملک سلیمان و گنج دقیانوس [۱] | |
چو ذو الفقار گرفتی به کف به روز مصاف | به خاک تیره فکندی هزار تن ز رؤس | |
چنان به تارک هشام تیغ قهر براند | که شد ز فرق سر او دو نیم تا قربوس [۲] | |
نماز و روزه و حج و زکوة بیمهرش | به روز حشر همه زرق باشد و سالوس [۳] | |
کمال جلوهی طاووس را از آن چه زیان | که ابلهی بگزیند غراب [۴] بر طاووس | |
اگر به غیر علی (ع) التجا بری دانم | که روز حشر نیابی امان ز ضرب دبوس [۵] | |
رسول در شب اسری برون ز کون و مکان | طلوع نور علی دید در مکان جلوس | |
ثنا و مدحت او گفت در همه قرآن | هزار جای فزونتر مهیمن قدوس | |
کسی که مهر علی را به جان و دل نخرید | یقین که نسل یزید است و نطفهی جاموس [۶] | |
هزار لعنت حق بر یزید و قوم یزید | که دین ز دست بدادند از برای فلوس [۷] | |
برای منصب دنیا بر اهل بیت رسول | کشید تیغ یزید لعین و شمر نحوس [۸] | |
بهشت و حور برای موالیان علی است | حرام باد بر اعداش مال و عمر و عروس | |
مرا رسد که به تیغ محبّت حیدر | برآورم همگی مغز دشمنان چو سبوس | |
میان جمله محبّان آل پیغمبر (ص) | به مدحت اسد اللّه (ع) مینوازم کوس | |
مراست دین درست و تراست جهل و نفاق | که عود را نه بدابسته ز هیمهی سوس [۹] | |
ز بعد احمد و حیدر امام دانی کیست؟ | حسن بود به حقیقت حسین شاه فروس [۱۰] | |
ثنا و مدحت زین عباد به جان گویم | نه از برای زر و سیم این سرای فسوس | |
مکان علم و هنر با قرآن که در ره دین | ضمیر روشن او بود شرع را فانوس | |
امام جملهی آفاق جعفر صادق (ع) | که گشتهاند همه دشمنان او مأیوس | |
ثنا و مدحت کاظم (ع) به جان و دل گویم | نه مدح شاه و سلاطین ز راه زرق مجوس | |
دلا خرام بدان سرو بوستان رضا (ع) | شهید دانهی انگور در منازل طوس | |
حدیث آن تقی متقی (ع) شنیدستی | که او به چنگ حوادث چگونه بُد محبوس | |
ز بعد او به نقی (ع) التجا کن از دل و جان | که روز حشر نگردی ذلیل و بیناموس | |
قرین روضهی پرنور عسکری (ع) باشد | هر آن دعا که برآید به صبحدم ز نفوس | |
شوند غاشیه [۱۱] کش پیش مهدی هادی (ع) | هزار شاه جهاندار چون جم و کاوس | |
ترا ز دوستی آل مرتضی (ع) پرسند | به روز حشر، نه از عمرو و بکر و حرب بسوس [۱۲] | |
جوی محبّت اولاد مصطفی (ص) در دل | به نزد عقل به از تخت و تاج کیکاوس [۱۳] |
منابعویرایش
پی نوشتویرایش
- ↑ دقیانوس: امپراتور روم معاصر اصحاب کهف.
- ↑ قربوس: کوههی زین.
- ↑ سالوس: تملّق، فریب و مکر.
- ↑ غراب: کلاغ.
- ↑ غراب: کلاغ.
- ↑ جاموس: گاومیش.
- ↑ فلوس: پول سیاه.
- ↑ نحوس: شوم و نامیمون.
- ↑ سوس: گیاه شیرین بیان.
- ↑ فروس: شیر بیشه.
- ↑ غاشیه: جامهای نگارین یا ساده که چون بزرگی از اسب پیاده میشد بر زمین میپوشیدند. غاشیه کشیدن کنایه از اطاعت کردن.
- ↑ بسوس: نام زنی است از عرب که به واسطه او جنگ عظیم میان دو قبیله واقع شد و از این جهت در شآمت و حماقت ضرب المثل شده است.
- ↑ مجالس المؤمنین؛ ج ۲، ص ۱۷۸.