سید حامد حسینی

سید حامد حسینی (١٣٥٩ - ۱۴۰۰) از شاعران معاصر ایرانی است.

سید حامد حسینی
سید حامد حسینی.jpg
زادروز ١٣٥٩ ه.ش
تهران
پدر و مادر سید حسن حسینی
مرگ ۲۰ فروردین ۱۴۰۰
آثار «برگ بدرقه آخر»، «گناه درخت‏‌های لخت»، «رقص عجوزه‌‏ها» و «پلک دوشیزه سحر»
تخلص «راوش»

زندگینامه

سید حامد حسینی متخلص به «راوش» فرزند سید حسن در شهریور ماه ١٣٥٩ شمسی در تهران به دنیا آمد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند و برای ادامه تحصیل در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد کرج پذیرفته گردید، ولی به دلیل علاقه به ادبیات عرب ترجیح داد تحصیل در دانشگاه را رها و به حوزه علمیه وارد شود که توانست دروس حوزوی را تا پایان لمعتین در کرج ادامه دهد.

وی ابتدا به عنوان گوینده، نویسنده و کارشناس شعر در صدا و سیمای جمهوری اسلامی فعالیت داشت ولی بعدها به کار آزاد و فعالیت در حوزه فرهنگی، مطبوعاتی و ادبی پرداخت.

راوش به دلیل همسایگی و قرابت با شاعر معروف احمد شاملو از اوان نوجوانی به شعرگویی تمایل داشت. خود او می گوید: «هشت ساله بودم که شعر کودکانه‌‏ای سرودم و به مرحوم مهدی اخوان ثالث ارائه کردم که ایشان مرا تشویق به ادامه کار نمود. از سال 74 به بعد سرودن شعر را به‏ طور جدی دنبال و به انجمن‏‌های ادبی کرج راه یافتم.

راوش تنها در دو قالب شعر سپید (شاملویی) و از شعر کلاسیک تنها در غزل شعر می‌‏سراید.

ایشان تنها در اولین جشنواره بین‌المللی غدیر شرکت کرده است که به عنوان شاعر برتر و شعر وی به عنوان شعر برگزیده انتخاب شده است. ‏‌‏‏‏‏[۱]

او در تاریخ ۲۰ فروردین ۱۴۰۰ در سن ۴۱ سالگی در گذشت.

آثار

کتابی از سید حامد حسینی به دو زبان پرتغالی و اسپانیایی منتشر گردیده است که برگردان آن به فارسی با نام «برگ بدرقه آخر» منتشر گردید. «گناه درخت‏‌های لخت» مجموعه اشعار شاعر از ۷ سالگی تا ۱۶ سالگی با موضوع اجتماعی و عاشقانه، «رقص عجوزه‌‏ها» مجموعه غزل «پلک دوشیزه سحر» که مجموعه شعر سپید وی است.


اشعار

به ضرب و زور سر آخر قضیه فیصله یافت گلوی اصغر من راه حل مسئله یافت
بریدیش تو گلو خطبه‌خوان سیلی زن سه شعبه کین تو کان دم کمان حرمله یافت
اسیر پت پت شمع فروزش شیطان به پشت روی ذغالت رسید تا، یله یافت
چنان به بتکده، پستان گرفته‌‏ای سر دست که با وجود تو شیطان برای خود لله یافت
سر غنیمت قنداق کوته‌‏اش صیاد حریص‏‌تر به درازای نیزه‌‏ای تله یافت
گذشت تا ز سرش یک به یک مراحل درد ز درد تو پدرت دردناک مرحله یافت
زبان الکن من در سرایش این درد میان سبک خراسان زبان حنظله یافت

زندواف

نزدیک‏تر شده‏‌ست، عجیب و غریب‌‏تر یک راست، نیزه، فاجعه‏‌ای عن قریب‌‏تر
در چند و چون آن بدمیده‌‏ست اسرافیل بسیارتر ز نفخه صورش مهیب‏‌تر
این نیزه از صلیب تو -عیسی ناصری-! پیوسته به وقوع خدا را صلیب‏‌تر
تثلیث قائلم به حسین و برادرش در رأس خواهری ز برادر نجیب‌‏تر
در زیر و روی زلزله کربلا، زمین جنبیده باز پر ز فراز و نشیب‏‌تر
بی‌شک اگر پیمبرمان شد حبیب دل رأس الحسین بوده ز آن هم حبیب‌‏تر
زیبایی ار که دیده فقط کربلای را زینب خودش به زینتش افزوده زیب‏‌تر
آواز بلبلانه باز این چه شورش است جسته ز زند باف دلم عندلیب‏‌تر
داغ تو پیر کرده علی اصغر مرا این قلب کوچک ز مظاهر حبیب‏‌تر
آن‌‏کس که در مصائبتان صبر پیشه کرد از ماست در طریقت خود ناشکیب‏‌تر

برای امام سجاد (ع)، قامت شمشاد

‏‌‏‏‏‏
گفتند عاقبت پسر عاد سجده کرد دیدم به چشم خود، خود شدّاد سجده کرد
چیــزی کــه نـیست این که علاوه بر این عجیب شیطان در آفرینش سجاد سجده کرد
یک‏جا چهار عنصر این پست، پیش پات هم خاک و آب و آتش و هم باد سجده کرد
وقتی زبان گشود در آغوش مادرش رو بر تو کرد عیسی نوزاد سجده کرد
دیدی اگر خدا به زمین خیره گشته است یعنی بدان که حضرت سجاد (ع) سجده کرد
انگار در نماز به جای پیامبر (ص) با اذن تو بلال اذان داد سجده کرد
از بیستون تلخ به شیرین‌‏ترین ستون پیوست در نماز تو، فرهاد سجده کرد
از سرو تا چمن همه حتی به پای تو پرچین سخت قامت شمشاد سجده کرد [۲]

منابع

پی نوشت

  1. گفت‌وگوی مؤلف با شاعر.‏
  2. این شعر در ۳۱ خرداد ماه ۱۳۸۸ سروده شده است.‏