سفیان بن مصعب عبدی کوفی‌

نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۵۹ توسط Esmaeili (بحث | مشارکت‌ها)

سفیان بن مصعب عبدی کوفی از اصحاب آمام صادق(ع) و از شاعران شیعی بود.

سفیان بن مصعب عبدی کوفی‌
زادروز 104 ه. ق.
مرگ سال 178 هجری
کوفه
در زمان حکومت بنی عباس
پیشه شاعر

زندگینامه

ابو محمد سفیان بن مصعب به سال ۱۰۴ ه. ق. متولد شد. او با شعر خود به اهل بیت تقرب جست. شعر او متضمن بسیاری از مناقب مشهور امیر مؤمنان علی (ع) و ستایش فراوان ایشان و خاندان پاک اوست. شیوه کارش این بود که از امام صادق (ع) حدیثی را در مناقب عترت طاهره فرامی‌گرفت و آن را به نظم درمی‌آورد و بر امام (ع) عرضه می‌کرد.

مرحوم کلینی نیز به سند خود روایت کرده که هنگامی که عبدی در خانه امام صادق (ع) اشعار خود را در مرثیه‌ی سیّد الشّهداء می‌خواند، آن‌چنان شیونی برپا شد که مردم بر درب خانه‌ی امام جمع شدند و امام (ع) به خاطر جلوگیری از هجوم مأموران عباسی فرمودند: «کودکی از ما بیهوش شده بود و زنان بدان خاطر شیون کردند.» [۱]

عبدی کوفی در سال ۱۷۸ هجری در کوفه از دنیا رفت. [۲]

مرحوم علامه امینی، سفیان بن مصعب را از شعرای غدیر شمرده و قسمتی از ابیات بلند او را در این‌باره و سایر فضایل علی (ع) و خاندان پیامبر(ص) نقل کرده است و نیز راجع‌به صحت مذهب و حسن عقیده‌ی او استدلال و تاکید نموده است.[۳]

شیخ کشی روایت کرده که امام صادق (ع) به سفیان بن مصعب فرمودند: «شعری بسرای که زنان به خواندنش نوحه‌گری کنند.» همچنین از سماعه روایت آورده که امام (ع) فرمودند: «ای شیعیان! شعر عبدی را به فرزندان خود بیاموزید که او بر دین خدا است» [۴] .

نمونه اشعار

1- لقد هدّ رکنی رزء آل محمّدو تلک الرزایا و الخطوب عظام

2- و ابکت جفونی بالفرات مصارع‌لآل النّبی المصطفی و عظام

3- عظام باکناف الفرات زکیّةبهنّ علینا حرمة و ذمام

4- فکم حرّة مسبیة و یتیمةو کم من کریم قد علاه حسام

5- لآل رسول اللّه صلّت علیهم‌ملائکة بیض الوجوه کرام

6- افاطم اشجانی بذوک ذو و العلی‌فشبت و إنی صادق لغلام

7- و أضحیت لا ألتذّ طیب معیشتی‌کأنّ علیّ الطیبات حرام

8- و لا البارد العذب الفرات اسیغه‌و لا ظلّ یهنینی الغداة طعام

9- یقولون لی صبرا جمیلا و سلوةو ما لی الی الصبر الجمیل مرام

10- فکیف اصطباری بعد آل محمّدو فی القلب منی لوعة و ضرام [۵]

1- مصیبت خاندان پیامبر وجودم را به لرزه درآورد، و این مصیبت‌ها بسیار بزرگ و عظیم است.

2- چشم‌های من در کنار فرات برای جسم‌های به خون غلتیده گریان شد. برای خاندان بزرگ پیامبر برگزیده.

3- بزرگانی که بسیار پاک و منزه هستند، در کنار فرات (کشته شدند). که این بزرگان نزد ما دارای حرمت و کرامت هستند.

4- چه زنان پاک و آزاده‌ای و چه یتیمانی که آواره شدند و چه بزرگوارانی که بر آنها شمشیر فرود آمد.

5- بر خاندان رسول اللّه (ص) فرشتگانی درود فرستادند. فرشتگانی که خوش‌سیما و بزرگوارند.

6- ای فاطمه (س)! فرزندان بزرگوار تو مرا متألّم کردند، و آن تألّم در وجود من شعله‌ور گشت و من فرد صادقی هستم.

7- و روزگار خود را طوری سپری می‌کنم، که زندگی برای من لذّتی نداشته باشد، که گویا چیزهای گوارا و لذیذ بر من حرام است.

8- و آب شیرین و گوارا مرا سیراب نمی‌کند و هیچ سایه و غذایی برای من گوارا نیست.

9- به من می‌گویند که صبر جمیل و آسایش پیشه کن در حالی‌که هیچ راهی برای رسیدن به صبر جمیل وجود ندارد.

10- چگونه صبر پیشه کنم بعد از این همه مصیبت که بر آل محمد (ص) وارد شد، در حالی که در دل من درد و رنج می‌باشد.


1- و زوج بضعته الزّهراء یکنفهادون الوری و أبو أبنائها النجب

2- من کل مجتهد فی اللّه معتضدباللّه معتقد للّه محتسب

3- هادین للرشد إن لیل الضلال دجاکانوا لطارقهم أهدی من الشهب

4- لقّبت بالرفض لما أن منحتهم‌ودّی و أحسن ما أدعی به لقبی

5- صلاة ذی العرش تتری کل آونةعلی ابن فاطمة الکشّاف للکرب

6- و أبنیه من هالک بالسمّ محترم‌و من معفّر خدّ فی الثری ترب

7- و العابد الزاهد السجّاد یتبعه‌و باقر العلم دانی غایة الطلب

8- و جعفر و ابنه موسی و یتبعه البرّ الرضا و الجواد العابد الدئب

9- و العسکریین و المهدی قائمهم‌ذو الأمر لابس أثواب الهدی القشب

10- من یملأ الأرض عدلا بعد ما ملئت‌جورا و یقمع أهل الزیغ و الشغب

11- یا صاحب الکوثر الرقراق زاخرةذود النواصب عن سلساله الخصب

12- حتی لقد و سمت کلما جباههم‌خواطری بمضاء الشعر و الخطب [۶]

1- علی (ع)! تو همسر پاره‌ی تن پیامبر و تنها نگهبان زهرا (س) و پدر فرزندان نجیب اویی!

2- فرزندانی که در راه خدا پر جد و جهدند و از او یاری می‌جویند و به وی معتقدند و برای او کار می‌کنند.

3- و چنان راهنمایانی هستند که اگر شب تاریک گمراهی، سایه بر سرها گسترد شبروان را بهتر از هر کوکب و شهابی، رهبری می‌کنند.

4- از آن روز که مهر خود را به پای آنان ریختم، مرا رافضی خواندند و این لقب بهترین نام من است.

5- در راه خدای ذو العرش، پیوسته و همیشه بر روان فرزندان غمگسار فاطمه باد!

6- آن دو فرزند که یکی به سم کشنده مسموم شد و دیگری با گونه‌ی خاک‌آلود، در خاک آرمید.

7- و پس از وی، عابد زاهد، امام سجاد (ع) است و آنگاه باقر العلمی که به غایت طلب نزدیک است.

8- و جعفر صادق (ع) و فرزندش موسی (ع) و پس از آن امام نیکوکاری چون حضرت رضا (ع) و امام جواد (ع)، عابد و کوشا.

9- و امام عسکری و مهدی که قائم آنان و صاحب امری است که تشریف نظیف و سپید هدایت بر تن دارد.

10- و زمین را پس از آنکه از ستم پر شده باشد از عدل و داد پر می‌کند و گمراهان و بدکاران را برمی‌اندازد.

12 و 11- ای علی! من در راه عشق تو، گروهی از دشمنان بی‌باکت را با بیرون ریختن اندیشه و گفتار تدریجی خویش، کوبیدم تا اندیشه‌های من با شمشیر برّان شعر و سخن، داغ ننگ بر جبین آنها زد.


1- آل النّبیّ محمّدأهل الفضایل و المناقب

2- ألمرشدون من العمی‌و المنقذون من اللوازب

3- ألصّادقون النّاطقون‌السّابقون إلی الرغائب

4- فولاهم فرض من الرّحمن فی القرآن واجب

5- و هم الصراط فمستقیم‌فوقه ناج و ناکب [۷]

1- دودمان محمّد نبی (ص)، اهل فضیلت و منقبت هستند.

2- اینان روشنی‌بخش کوردلان و دستگیر درماندگانند.

3- آنان راستگویان پیشگام در کارهای پسندیده می‌باشند.

4- و ولای آنان از جانب خدای رحمان، در قرآن فرض و واجب گردیده است.

5- ایشان صراط مستقیمند که گروهی از مردم در این راه رستگار و عده‌ای از راه آنان منحرف می‌شوند.


1- یا سادتی یا بنی علیّ‌یا آل طه و آل صاد

2- من ذا یوازیکم و أنتم‌خلایف اللّه فی البلاد

3- انتم نجوم الهدی اللواتی‌یهدی بها اللّه کلّ هاد

4- لو لا هداکم إذا ضللناو التبس الغیّ بالرّشاد

5- لا زلت فی حبّکم اوالی‌عمری و فی بغضکم اعادی

6- و ما تزوّدت غیر حبّی‌إیّاکم و هو خیر زاد [۸]

1- ای سروران من و ای فرزندان علی! ای آل طه و ای خاندان رسول خدا (ص)!

2- کیست که با شما برابری کند؟ چه شما بندگان خدا در روی زمین هستید.

3- شمایید آن ستارگان هدایتی که خداوند رهسپاران این راه را به شما رهبری می‌کند.

4- اگر رهبری شما نبود، ما به ضلالت می‌افتادیم و گمراهی با هدایت مشتبه می‌شد.

5- توشه‌ای جز مهر شما ندارم و آن بهترین زاد و ذخیره و پشتوانه‌ی من در پهنه‌ی حشر است.

6- دوستی شما و بیزاری از بدگویانتان، اعتقاد من است.

منابع

پی نوشت

  1. روضه کافی؛ حدیث 263.
  2. ادب الطف؛ ج 1، ص 170 و 171. الغدیر؛ ج 2، ص 294- 297.
  3. الغدیر؛ ج 2، ص 294.
  4. اختیار معرفة الرجال؛ ج 2، ص 704.
  5. ادب الطف؛ ج 1، ص 169.
  6. همان؛ ص 178 و 179.
  7. الغدیر؛ ج 2، ص 305.
  8. همان؛ ص 317.