نهضت یا شورش؟

نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۸:۱۱ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «حرکت امام حسین«ع»که بصورت امتناع از بیعت با یزید و هجرت به مکّه و از آنجا به ک...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

حرکت امام حسین«ع»که بصورت امتناع از بیعت با یزید و هجرت به مکّه و از آنجا به کربلا بود،حرکتى الهام گرفته از قرآن و سنّت پیامبر«ص»و بر اساس عمل به تکلیف در برابر حکومت جور و ولایت فسق و براى مبارزه با بدعتها و مقابله با اعادۀ جاهلیّت بود (-اهداف نهضت عاشورا).این از مجموعۀ سخنان و خطبه‌هاى آن حضرت و ماهیت قیام وى و عملکرد امویان روشن است و چون مبتنى بر اصل«ولایت صالحان»و فلسفۀ سیاسى ناب اسلام بود و آن حضرت،صرفا براى قیام به وظایف امامت و نهى از منکر و احیاى سیرۀ پیامبر«ص»دست به آن حرکت زد،حرکت او یک«نهضت مکتبى»تلقّى مى‌شود.امّا هواداران بنى امیّه،چه در آن زمان و چه قرنهاى بعد و حتى عصر حاضر، کوشیده‌اند که حرکت آن حضرت را نوعى شورش،آشوب، فتنه‌انگیزى،ایجاد تفرقه در امّت و تمرّد از خلافت معرّفى کنند و در کشتن او،حق را به جانب یزید بدهند که یک شورشگر بر ضد خلافت مرکزى را کشته است.در این مورد،به احادیثى هم استناد مى‌کنند که رسول خدا«ص»به کشتن کسى که یکپارچگى امت را به هم زند فرمان داده است و مى‌گویند:«قتل الحسین بسیف جدّه».در حالى که حدیث،بر فرض صحّت مخصوص جایى است که حکومتى اسلامى و حاکمى متعهّد و عادل باشد و کسى یا کسانى بخواهند بر ضدّ آن آشوب و فتنه‌گرى کنند.امّا نه حکومت امویان مشروع بود،نه بیعت مردم آزادانه و به اختیار بود،نه حکّام،به دین و عدل رفتار مى‌کردند و نه از ارتکاب فسق و فجور و محرّمات پروا داشتند و نه مال و جان و نوامیس مسلمانان پاک،از تعرض و ستم یزید و عمّال او مصون بود.بنا بر این جهاد بر ضدّ چنین حکومتى،تکلیف دینى امام حسین«ع»بود. گرچه امام مى‌دانست که در آن شرایط،به پیروزى نظامى سریع دست نمى‌یابد،امّا باز چنان نبود که بى‌فکر و برنامه و بدون نقشه خود را به کشتن دهد.نتایج مقطعى و درازمدت آن حرکت خونین در آگاهانیدن مردم و افشاى چهرۀ ظلم و ایجاد انگیزۀ مبارزه در مردم و حفظ دین از نابودى و بالاتر از همه«عمل به وظیفه»آن حضرت را به قیام واداشت و اینها براى آن امام،«فتح»به شمار مى‌رفت،هر چند خون خود و یارانش در این راه، ریخته مى‌شد.چون مى‌دانست که به هر تقدیر او را خواهند کشت،براى نحوۀ شهادت برنامه‌ریزى کرد تا به مؤثرترین صورت و الهام‌بخش‌ترین شکل در آید.در واقع،سلاح او«شهادت»بود و در استراتژى او«خون»،بر«شمشیر»پیروز شد.




جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 455-456.