تراژدی جهان اسلام

تراژدی جهان اسلام کتابی است درباره عزاداری شیعیان ایران به روایت سفرنامه نویسان، مستشرقان و ایران‌شناسان به قلم محسن حسام مظاهری.

هدف پژوهش

هدف پژوهش حاضر، گردآوری، بررسی و تدوین داده‌های تاریخی و تحلیلی درباره آیین عزاداری شیعه در ایران (از صفویه تا امروز) از خلال آثار سفرنامه‌نویسان، مستشرقان و ایران‌شناسان برای رسیدن به شناخت و فهمی حتی‌الامکان جامع و دقیق از روند پیدایش و تحول آیین مذکور است. به دلیل فقدان رویکرد تاریخ‌نگاری اجتماعی در بین ایرانیان تا دوره معاصر، سفرنامه‌ها و آثار توصیفی و تحلیلی مستشرقان و ایران‌شناسان، منابعی منحصر به فرد و ارزشمند در شناخت جامعه ایرانی خصوصا در قرن‌های دهم تا سیزدهم هجری محسوب می‌شوند. جایگاه «بیگانه» (غیر باورمندِ غیر بومی) موقعیت ممتازی برای پدیدآورندگان این آثار فراهم آورده بوود تا حیات روزمره و فرهنگ عمومی جامعه ایرانی را از بیرون و به مثابه «ابژه» ببینند و بشناسند و گزارش کنند. مشاهده آنان، بالقوه از سه حجاب «عادت»، «تکرار» و «تعلق» عاری بوده و در نتیجه می‌توانسته‌اند چیزی را ببینند که یک ایرانی شیعه در آن روزگار نمی‌توانسته است ببیند. (روشن است که این نتوانستن محصول جایگاه مشاهده‌گر است، نه یک ارزش‌گذاری ذاتی. همچنان که اگر جای این دو عوض می‌شد، نسبت مذکور نیز به صورت معکوس می‌توانست برقرار شود. برای مثال، توصیفات سفرنامه‌های ایرانیانی چون حاج سیاح، ناصرالدین شاه و عزالدوله از دیار فرنگ را می‌توان شاهد آورد.) این البته وجه مثبت منابع مذکور است. در عین حال، این منابع، یا حداقل بخش اعظم آن‌ها که توسط نویسندگان غربی پدید آمده‌اند، وجهی منفی نیز دارند که نباید از نظر دور داشت.

سفرنامه‌ها و دیگر منابع مورد استفاده در پژوهش حاضر، بخشی از میراث «شرق‌شناسی» محسوب می‌شوند. شرق‌شناسی را اجمالا دانشی دانسته‌اند ناظر به مطالعه و بررسی توصیفی و تحلیلی سرزمین‌ها و مردمان مشرق‌زمین و تاریخ، جغرافیا، زبان، فرهنگ و آداب و رسوم ایشان توسط محققان غربی. دانشی که متأثر از خاستگاه جغرافیایی و معرفتی‌اش (اروپای پس از جنگ‌های صلیبی) و با هدف شناختِ «دیگریِ» شرقی از منظر اروپامداری تکوین یافت. شرق‌شناسان متهم شده‌اند که به عنوان «سفیدپوستانِ صاحب علم و تکنولوژی و دین برتر (مسیحیت)» پا به سرزمین‌های شرقی و اسلامی گذاشته‌اند تا با مطالعه و شناخت آن سرزمین‌ها و مردمان‌‎شان مسیر استعمار و استثمارشان را هموار سازند. آن‌ها متهم‌اند که در شناخت و معرفی شرق و اسلام، بی‌طرف و منصرف نبوده‌اند و به نام تحقیق علم و در راستای منافع خود، ابتدا تصویری ناراست و تحریف شده از «دیگریِ» شرقی و مسلمان خود برساخته‌اند و در اثر تکرار در آثار متعدد خویش آن را تثبیت کرده‌اند، سپس به تحلیل آن تصویرِ خودساخته پرداخته‌اند. ماحصل این روند، چنان‌که را تثبیت کرده‌اند، سپس به تحلیل آن تصویرِ خودساخته پرداخته‌اند. ماحصل این روند، چنان‌که ادوارد سعید شرح می‌دهد، پدید آمدن شرق‌شناسی به مثابه یک «گفتمان» در مفهوم فوکویی- است که در شناخت و تحلیل شرق و اسلام هژمونی یافته است.

البته چنان‌که در فصل‌که در فصل‌های آتی خواهیم دید، غلظت رویکرد شرق‌شناسانه در همه منابع مورد اسناد در پژوهش حاضر، به یک میذان و از یک سنخ نیست. در یک دسته‌بندی کلی می‌توان این منابع را بر اساس ایماژها و کلان روایت‌هایشان از ایران و ایرانی به سه گروه تقسیم کرد؛ ایماژهایی که نسبت وثیقی دارند با پیشه و انگیزه و هدف سفر گزارشگران به ایران:

1. «ایرانِ بدوی»: در یک دسته از آثار، ایران به مثابه کشوری تاریخی و غنی از حیث منابع طبیعی، اما عقب افتاده و گرفتار در دست حکرانانی فرومایه و مستبد و مردمانی نادان و خرافاتی تصویر شده است. پررنگ‌ترین سویه‌های اروپا مداری را در این آثار -که شمارشان کم نیست- شاهدیم. نویسندگان این آثار، ضمن گزارش مشاهدات و تجربیات خود، ابایی از به کادگیری تعابیری تحقیرآمیز، زننده و موهن در وصف ایرانیان ندارند. در این آثار، به تبع منابع کلاسیک شرق‌شناسی، اسلام دینی مجعول و التقاطی، و تشیع مذهبی خرافی دانسته شده و عزاداری، رفتاری بدوی و جاهلی معرفی می‌شود که نشان‌دهنده فاصله بسیار ایرانیان از مدنی است. میسیونرها، بازرگانان و دیپلمات‌ها در بین پدیدآورندگان این آثار، بیش‌ترین سهم را به خود اختصاص داده‌اند.

2. «ایران افسانه‌ای»: در دسته دوم، ایران به عنوان کشوری باستانی و رازآلود با فرهنگی زیبا و مردمانی جذاب تصویر می‌شود. نویسندگان این دسته منابع، متأثر از تصویرسازی‌هایی که از شرقِ دوردست به مثابه سرزمین سحر و راز و زیبایی شده بود، ایران را توأم با نوعی شیفتگی توصیف می‌کنند. زبان شاعرانه و تفسیرهای اغراق‌آمیز و نمادین از تاریخ و فرهنگ و نیز ابنیه و مردم ایران از ویژگی‌های این دسته آثار است. البته خیال‌انگیزی و رازآلودیِ شرقی در نقطه مقابلِ واقع‌گرایی و عقلانیت غربی قرار داده می‌شود و بدین جهت، این آثار نیز با وجود ابزار شیفتگی نسبت به ایران و گاه اسلام و تشیع، خالی از رگه‌های اروپا مداری نیستند؛ گرچه به نسبت دسته نخست زبانی همدلانه‌تر دارند. پدیدآورندگان این دسته آثار، اغلب شاعران و ادیبان و مورخان بوده‌اند.

3. «ایران فرهنگی»: سومین دسته از منابع، که متأخرتر از دو دسته دیگرند، متأثر از تحولات جریان شرق‌شناسی و ابزاندیشی در رویکردهای کلاسیک استعماری و نیز ضعف شرق (خصوصا پس از فروپاشی عثمانی) و رفع احساس خطر از این «دشمن»، مطالعات و پژوهش‌های تخصصی و علمی را شامل می‌شوند که کم‌تر سویه‌های ارزش داورانه آشکار دارند. در این آثار، ایران به مثابه بهشت محققان و منبع شناخت و میدان بکری برای پژوهش‌های علمی تصویر شده است. امروزه البته کم‌تر کسی حامی این تلقی ساده‌انگارانه است که میان علم و ارزش مرز مشخص و قاطعی می‌توان رسم کرد. کمابیش پذیرفته شده است که «شرق‌شناسی علمی» نیز شاخه‌ای از استشراق است و نهایتا مانند اسلاف کلاسیک خود در خدمت بسط سلطه و نفوذ غرب در کشورهای شرقی عمل کرده است. دانشمندان و آکادمیسین‌های غربی، البته مانند میسیونرهای ژزوییت علنا با شعار «تغییر مذهب خرافی» (اسلام و تشیع) فعالیت نکرده‌اند؛ با این همه دشوار می‌توان تحقیقات گسترده و متمرکز جغرافیایی دانشمندان روسی در مناطق شمالی ایران یا حفاری‌های باستان‌شناسان فرانسوی در مناطق جنوب و جنوب غربی یا نقشه برداری‌های افسران بریتانیایی از مناطق شرقی و مرکزی را صرفا در جهت ارتقای دانش بشری و خالی از انگیزه‌های سیاسی و استعماری دانست.

در هر حال و با وجود همه نقدهایی که بر مستشرقان و آثارشان وارد شده، برای دست‌یابی به داده‌های دست اول تاریخی از کیفیت حیات اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی در ادوار پیشین، گریزی از رجوع و استناد به این منابع نیست و نمی‌توان ارزش بالای همین گزارش‌های آمیخته با سویه‌های شرق‌شناسانه را در مطالعات تاریخی تشیع و ایران‌شناسی انکار کرد. گو اینکه ما ناگزیریم برای شناخت خود در آینه‌ای بنگریم که خود نساخته‌ایم. آینه‌ای که می‌دانیم برخلاف ظاهر صیقل یافته و شفاف و جلا دیده‌اش، بی‌زنگار نیست و گاه محدب است و گاه مقعر. البته که باید در مواجهه با آن‌ها، رویکردی نقادانه داشت و در میزان اعتماد و تکیه بر گزارش‌ها و تحلیل‌هایشان محتاطانه عمل کرد. کوتاه سخن آنکه مراجعه و استناد من در پژوهش حاضر به سفرنامه‌ها و دیگر منابع شرق‌شناسانه اولا از سر ناگزیری است و ثانیا با علم به سویه‌های شرق‌شناسانه این آثار و ثالثا با رویکرد نقادانه.

پیشینه پژوهش

گزارش سفرنامه‌نویسان اروپایی از عزاداری، پیش‌تر موضوع کتاب‌ها و مقالاتی بوده است که مهم‌ترین آن‌ها عبارتند از:

معرفی بخش‌های کتاب

بخش نخست

در بخش نخست، گزارش‌های موجود به فارسی که سفرنامه‌نویسان خارجی از مراسم عزاداری و نیز اسناد تصویری که در منابع خارجی درباره این مراسم آمده، گردآوری شده و به ترتیب زمانی و تفکیک مقاطع تاریخی تنظیم و تدوین شده است.

آیین عزاداری در این حدود پنج قرن (از صفویه تا امروز) کیفیت ثابت و یکسانی نداشته و مانند هر پدیده اجتماعی- فرهنگی دیگر، تغییرات بسیاری را تجربه کرده است. این تغییرات در سفرنامه‌ها به خوبی انعکاس یافته است. 8 رخداد را می‌توان به عنوان نقاط عطف در سیر تغییرات عزاداری در این پنج قرن به حساب آورد:

  1. تأسیس حکومت شیعی صفویه
  2. سقوط صفویه
  3. تأسیس حکومت شیعی قاجار
  4. وقوع جنبش مشروطه خواهی
  5. آغز مدرنیزاسیون رضا شاه
  6. عزل رضا شاه
  7. اوج گیری انقلاب اسلامی
  8. تأسیس حکومت شیعی جمهوری اسلامی

بر اساس این نقاط عطف، دوره حیات آیین عزاداری در ایران از صفویه تا امروز را می‌توان به 8 مقطع تقسیم کرد؛ مقاطعی که عزاداری در هر کدام آن‌ها تعریف و کیفیت مستقلی داشته است. این مقاطع به ترتیب عبارتند از:

  • دره صفویه (1502-1722م)
  • از زوال صفویه تا برآمدن قاجار (1722-1789م)
  • از آغاز قاجار تا میانه مشروطه (1779-1907م)
  • از میانه مشروطه تا نیمه اول سلطنت رضا شاه (1908-1930م)
  • سال‌های پایانی سلطنت رضا شاه (1930-1941م)
  • از آغاز سلطنت محمدرضا شاه تا آستانه انقلاب اسلامی (1941-1977م)
  • انقلاب اسلامی (1978-1979م)
  • جمهوری اسلامی (1980-2010م)

برای شناخت دقیق سیر تغییرات فرمی و مضمونی عزاداری، گزارش‌های مربوط به هر کدام از این مقاطع، در فصلی مجزا آورده شده است. در هر کدام از این فصول هشت‌گانه، ابتدا توضیحی درباره زمینه تاریخی-فرهنگی و وضعیت کلی برگزاری آیین عزاداری در آن مقطع آورده شده است. سپس گزارش آماری وضعیت اسناد و گزارش‌های هر فصل (تعداد گزارش‌ها و پراکندگی زمانی و جغرافیایی آن‌ها، تعداد گزارش‌نویسان و مشخصاتشان از جمله جنسیت، ملیت و دلیل سفر به ایران) ارائه شده است. در ادامه، ویژگی‌های برجسته عزاداری در آن مقطع بر اساس محورهای مشترک گزارش‌ها بیان شده است. پس از این مقدمات، در زیر فصل‌های مستقل، گزارش‌ها به ترتیب تاریخ ثبتشان، همراه با معرفی نویسندگان و منابع آورده شده‌اند. در مورد هر نویسنده، ابتدا شناخت‌نامه مختصر او شامل تصویر و مشخصات مربوط به تحصیلات، حرفه و شغل، انگیزه و هدف از سفر به ایران، زمینه تاریخی و کیفیت سفر، مدت اقامت در ایران و شهرهایی که از آن‌ها بازدید کرده و عناوین آثارش (حداکثر پنج اثر) آورده شده است. دلیل ذکر این اطلاعات، اهمیتی است که آن‌ها در فهم و ارزیابی گزارش‌ها دارند. زیرا همه گزارش‌ها از نظر ارزش و اعتبار، همسان نیستند و در میزان اعتماد و تکیه بر آن‌ها باید به سطح اعتبار راوی آن‌ها یعنی سفرنامه‌نویسان توجه داشت. این که راوی چه کسی است و چگونه و با چه زمینه‌ای و از کدام «زاویه دید» واقعه‌ای را روایت می‌کند، اهمیتی هم پای خود روایت دارد.

برای اعتبارسنجی گزارش‌ها، می‌توان شاخصی ترکیبی بر اساس معیارهای زیر را در نظر گرفت:

  • میزان معلومات تاریخی و مذهبی نویسندگان:

چنان که گفته شد بسیاری از سفرنامه‌ نویسان پیش از سفر به ایران آشنایی اندکی با تاریخ و فرهنگ اسلام، تشیع و ایران داشته‌اند. همین سبب شده است که در مواجهه با مراسمی مذهبی مانند عزاداری، تفسیرهای نادرستی داشته باشند و در روایت آن دچار خطاهای آشکاری شوند. اما در میان ایشان، برخی نیز بوده‌اند که پیش از سفر و در حین آن، دانش و شناخت قابل قبولی درباره ایران و تاریخ و مردمانش کسب کرده بودند (مانند جکسون). طبعا در ارزش‌گذاری گزارش‌های این دو دسته از نویسندگان، باید تفاوت قایل شد.

  • میزان آشنایی نویسندگان با زبان فارسی:

تفاوت محسوسی است میان گزارش سفرنامه نویسانی که با زبان فارسی آشنایی داشته‌اند و دیگرانی که به واسطه مترجمین همراهشان جامعه ایرانی را شناخته و گزارش کرده‌اند. نا آشنایی سفرنامه نویسان با زبان فارسی -همان‌طور که ژان کالمار در مقاله «آیین‌ها و اقتدار تشیع» به درستی اشاره کرده است- گاه منجر به بروز اشتباهاتی در فهم و ثبت عزاداری و ادبیات مرتبط با آن (اصطلاحات، اشعار، نوجه‌ها، روضه‌ها و...) شده است.

  • میزان اقامت نویسندگان در ایران:

طبعا هرچه مدت اقامت سفرنامه نویس در ایران بیش‌تر بوده باشد، امکان بیش‌تری برای شناخت دقیق‌تر جامعه و فرهنگ ایرانی داشته است. کیفیت مشاهدات و ارزش گزارش‌های سفرنامه نویسی که سال‌ها در ایران اقامت داشته (مانند شادرن) با کسی که فقط چند هفته موقتا و برای مأموریتی کوتاه به ایران آمده است (مانند پاتینجر)، طبعا برابر نیست.

  • جنسیت نویسندگان:

یکی دیگر از عوامل مؤثر در کیفیت گزارش‌ها، جنسیت راویان آن‌هاست. فارغ از تفاوت‌های زبانی و بیانی که در گزارش‌های زنان سفرنامه‌نویس در کتاب حاضر به خوبی مشهود است، روایت آیینی مانند عزاداری از زاویه دید یک زن تفاوت بسیاری با روایت مردانه آن دارد. (برای درک بیش‌تر این تفاوت، به عنوان نمونه، نک‍: گزارش‌های سرنا و دیولافوا).

  • تحصیلات و شغل نویسندگان:

این که سفرنامه‌نویس په تحصیلاتی داشته و با چه عنوان و سمتی به ایران آمده بوده، مثلا سفیر سیاسی بوده یا یک جهانگرد معمولی، بازرگان بوده یا محقق علمی یا میسیونر مذهبی و موارد دیگر بر کیفیت مشاهده و گزارش او اثرگذار بوده است. به عنوان مثال در گزارش‌های میسیونرهای مذهبی به جهت بالا بودن انگیزه و تعصب مسیحی معمولا سوگیری منفی مشهودی علیه آموزه‌ها و مراسم شیعیان دیده می‌شود؛ در مقایسه با گزارش محققان علمی که معمولا تعصب مذهبی کم‌تری بروز داده‌اند. گرچه در مجموع، بسیاری از گزارش‌ها خصوصا گزارش‌های تا اواخر قاجار واجد لایه‌ای از مستشرق‌مآبی هستند و موضع خود برتر بینی اروپایی در آن‌ها آشکار است (نظیر گزارش‌های دمورگان و فووریه). ولی در مقابل، کم نیستند سفرنامه نویسانی که همدلانه با شیعیان زبان به تعظیم واقعه عاشورا گشوده‌اند (نظیر گرترود بل) و حتی گاهی با شیفتگی از آیین عزاداری و تعزیه سخن رانده‌اند (نظیر بنجامین). تحصیلات و شغل از جهت انتخاب مکان مشاهده نیز بر گزارش‌های عزاداری اثرگذار بوده است. اغلب کسانی که با مأموریتی رسمی به ایران آمده‌اند، عزاداری‌های رسمی که توسط شاه و دربار برگزار می‌شده را روایت کرده‌اند. در حالی که مسافران معمولی، نوعی راوی عزاداری‌های مردمی بوده‌اند. (به عنوان نمونه گزارش‌های تاورنیه و اشترویس از عزاداری در دوره صفویه را با هم مقایسه کنید.)

  • گستره ایران‌گردی نویسندگان:

این که یک سفرنامه نویس چه میزان به شهرها و مناطق مختلف ایران سفر کرده عامل دیگری است که در ارزیابی گزارش‌ها باید محل توجه باشد. طبعا هرچه گستره و شعاع جغرافیایی سفرهای یک سفرنامه نویس در ایران وسیع‌تر بوده باش، گزارش‌هایش قابلیت تعمیم‌دهی بیش‌تری دارند.

  • خلقیات و ویژگی‌های شخصی نویسندگان:

خلقیات و مجموعه ویژگی‌های شخصی و روان‌شناختی سفرنامه نویسان نیز بر کیفیت گزارش‌هایشان اثر مستقیم داشته است. ردپای خلقیاتی چون تندمزاجی، غرور، مردم دوستی، تلون، فرصت‌طلبی و نظایر این‌ها را در متن برخی سفرنامه‌ها آشکارا می‌توان دید که در کیفیت مشاهده‌شان مؤثر بوده است. همچنین اثر قضاوت پیشینی و موضع شخصی سفرنامه نویسان نسبت به ایران را در گزارش عزاداری‌ها می‌توان دید. تفاوت مشهودی است میان گزارش آن‌ها که شیفته ایران به عنوان مهد فرهنگ و هنر و معماری بوده‌اند و آن‌ها که به ایران به چشم کشوری عقب‌مانده با مردمانی خرافاتی و بی‌اخلاق نگریسته‌اند.

با این توضیحات، دلیل و اهمیت شناخت راویان پیش از هر روایت روشن می‌شود. به عبارت دیگر، برای فهم و تفسیر درست و ارزیابی روایت‌ها (در این‌جا: روایت‌ها از عزاداری) باید ابتدا شخصیت راوی به عنوان متن مکمل و مؤثر روایت مطالعه شود.

برای تنظیم شناخت‌نامه‌های سفرنامه‌نویسان، در درجه اول از توضیحاتی که معمولا مؤلف یا مترجم در ابتدای کتاب آورده‌اند یا مطالبی که نویسنده در خلال متن کتاب درباره خود ذکر کرده، استفاده کرده‌ام. در مواردی که این اطلاعات ناکافی بودند، داده‌های تکمیلی را از منابع دیگر مانند آثاری که در معرفی و نقر آن کتاب و نویسنده‌اش نگاشته شده، فرهنگنامه‎های مستشرقان و ایران‌شناسان و نهایتا جستجوهای اینترنتی به ویژه در «دانشنامه آزاد ویکی‌پدیا» (نسخه‌های فارسی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی) و نسخه آنلاین دانشنامه ایرانیکا تأمین کرده‌ام.

پس از معرفی هر سفرنامه‌نویس و کتابش، به بررسی و نقد گزارش‌هایش از عزاداری پرداخته‌ام. در این بررسی، زاویه دید و موضع کلی راوی نسبت به عزاداری و احیانان اشتباهات تاریخی و اسنادی که در گزارش مرتکب شده، بیان شده است. همچنین نکاتی که می‌توان از گزارش‌های هر سفرنامه درباره کیفیت عزاداری دریافت، فهرست شده‌اند.

پس از این مطالب، متن کامل گزارش یا گزارش‌های هر راوی، در برش‌هایی مجزا، نقل شده است. مبنایم در تقطیع برش‌ها، گزارش یک مجلس/مراسم بوده است. مثلا اگر یک سفرنامه‌نویس در ایام محرم، در چند مجلس شرکت داشته و هر کدام را مستقلا گزارش کرده، در تنظیم آن‌ها گزارش هر مجلس به صورت مجزا و به ترتیب زمانی آورده اشده است.

در آغاز هر گزارش، مشخصات آن شامل «موضوع»، «زمان» و «مکان» استخراج و ذکر شده است. منظور از موضوع، مناسبت برگزاری مراسم یا مجلس است. برای مجالس و مراسم طول 9 روز نخست دهه محرم، عنوان «عزاداری دهه محرم» و برای گزارش‌های اختصاصی روز عاشورا، به دلیل ویژگی‌های خاص عزاداری در این روز، عنوان «عزاداری عاشورا» آورده شده است. مناسبت‌های دیگر هم به نام خودشان عنوان‌گذاری شده‌اند (مثلا: «عزاداری امام علی (ع)»). علاوه بر گزارش‌های مشاهده‌ای، در منابع، گاه مطالب متفرقه اما مرتبط با عزاداری نیز بوده‌اند که آن‌ها را نیز نقل کرده‌ام. مثلا توصیف تکایا یا آمارهایی از مکان‌های مذهبی مرتبط با عزاداری. عنوان این دسته از برش‌ها، بر اساس مضمون محوری هر برش انتخاب شده است.

مشخصه دوم، زمان و تاریخ دقیق هر گزارش است. در آن دسته از منابع که یادداشت‌های روزانه بوده‌اند یا نویسنده مقید به ثبت تاریخ مشاهدات خود بوده است، این ا مر به سهولت صورت گرفته. اما در منابعی که تاریخ دقیق ذکر نشده، تلاش کرده‌ام از راه‌های مختلف از جمله بر اساس زمان حضور فرد در ایران و مرور سیر زمانی مطالب کتاب و قراین و شواهد مختلف دیگر، تاریخ تخمینی را محاسبه کنم. در این موارد، قبل از ذکر سال، علامت اختصاری ح (به معنای حدودا) یا پ (به معنای پیش از) یا ب (به معنای بعد از) به کار رفته است که تخمین زمانی حتی‌الامکان دقیق‌تر باشد. در مواردی که تاریخ سفر گزارش‌نویس به ایران دقیقا ذکر نشده، سال نگارش کتاب و اگر آن هم مشخص نبوده، سال نخستین چاپ کتاب به عنوان تاریخ ذکر شده است. در این موارد نیز از علامت اختصاری پ استفاده کرده‌ام. در مواردی هم که گزارش کلی بوده و بر اساس مجموع مشاهدات مستمر فرد در طی چند سال نوشته شده، بازه زمانی حضورش در ایران را به عنوان تاریخ ذکر کرده‌ام (مثلا: 1978-1980م). همچنین به جهت سهولت بررسی و تدقیق بیش‌تر گزارش‌ها، زمان‌ها به هر سه تاریخ متداول (به ترتیب: میلادی، قمری و شمسی) آورده شده‌اند؛ البته پس از بررسی و تأیید صحتشان. زیرا گاهی این تاریخ‌های برابر توسط مترجم اشتباه محاسبه شده بودند. در اغلب موارد که تنها تاریخ میلادی ذکر شده بود، برابرهای قمری و شمسی آن را محاسبه کرده و داخل کروشه آورده‌ام. برای محاسبه این تاریخ‌ها از نرم افزار آنلاینِ «تبدیل تاریخ» در پایگاه اینترنتی «با حساب» استفاده کرده‌ام که در مقایسه با نرم افزارهای دیگر و نیز محاسبه دستی، دقت بالاتر و ضریب خطای کم‌تری داشت.

سومین مشخصه توضیحی برای هر گزارش، مکان است: شهر محل برگزاری مراسم یا مجلس عزاداری و در ادامه چنانچه در متن ذکر شده باشد نام مکان (مثلا: «میدان نقش جهان»).

در بخش نخست کتاب، علاوه بر گزارش‌های مکتوب، کوشیده‌ام اسناد تصویری مربوط به عزاداری (اعم از نقاشی و عکس) که توسط پدیدآورندگان خارجی تولید شده را هم گردآوری کنم. برای این امر، تنها به منابع ترجمه شده به فارسی اکتفا نشده، بلکه منابع به زبان‌های دیگر و منابع اینترنتی نیز مورد جستجو قرار گرفته‌اند. در نتیجه این جستجوها جمعا 69 عکس مستند از عزاداری یا مرتبط با آن گردآوری و در فصول مرتبط کتاب آورده شده است. برخی از این عکس‌ها توسط خود گزارشگران ثبت شده (نظیر عکس‌های هولسترو سوروگین) و مابقی عکس‌هایی از عکاسان دیگر است که نویسندگان در کتاب خود آورده‌اند. در این موارد تلاش کرده‌ام نام عکاسان را با رجوع به منابع اصلی بیابم. نقاشی‌ها نیز برخی به قلم خود سفرنامه‌نویسان بوده است (نظیر نقاشی‌های ریچاردز) و برخی بر پایه توصیفات و گزارش‌های یک سفرنامه نویس توسط نقاشی متبحر -که لزوما به ایران سفری نداشته- ترسیم شده‌اند. طبعا این دو دسته از نظر اعتبار اسنادی هم‌‎رتبه نیستند.

بخش دوم

در بخش دوم کتاب، به تحلیل‌ها و بررسی‌های 40 نفر از مستشرقان و ایران‌شناسان در موضوع آیین‌ها و مراسم عزاداری پرداخته‌ام. برای گردآوری داده‌های این فصل، در جستجویی گسترده‌دامن، بسیاری از منابع ترجمه شده در موضوع فرهنگ و تاریخ ایران و اسلام که حاوی مطالبی در معرفی، توصیف (غیر مشاهده‌ای و بر اساس منابع دیگران) و تحلیل عزاداری بوده‌اند را بررسی کرده و مطالب مرتبط که گاه تحلیلی مفصل و گاه اشاره‌ای کوتاه اما مهم بوده‌اند را استخراج کرده‌ام. در این جستجو، چند دسته از منابع مورد تفحص قرار گرفتند:

  • پژوهش‌های با موضوع اسلام و تشیع (تاریخ، الهیات سیاسی، کلام، فلسفه و عرفان)
  • پژوهش‌های تاریخی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی با موضوع ایران در ادوار مختلف (صفویه، افشاریه، زندیه، قاجار، پهلوی، جمهوری اسلامی)
  • پژوهش‌های هنری (به ویژه در موضوع تئاتر)
  • پژوهش‌های ادبی (با موضوع تاریخ ادبیات فارسی)

برش‌های تحلیلی به ترتیب تاریخ نگارش یا انتشار منبع ذیل نام نویسندگانشان آورده شده است. البته احصای منابع در این فصل، به جهت فقر ترجمه منابع شیعه پژوهی، در مقایسه با گزارش‌های تاریخی که در بخش یکم بررسی و تدوین شده‌اند، ناقص‌تر است. اما در مجموع می‌تواند چشم‌اندازی از ادبیات تحلیلی شماری از مهم‌ترین محققان غیر مسلمان در موضوع آیین عزاداری را ترسیم کند.

جمع‌بندی

در مجموع دو بخش، کتاب حاضر، گزارش‌ها و نقطه نظرات 182 نفر از مستشرقان، ایران‌شناسان و سفرنامه نویسان در توصیف و تحلیل آیین‌های عزاداری شیعیان ایران را شامل می‌شود.

منابع