چاووشی
چاووش و چاووشی (چاووشی خوانی یا چاووش خوانی)، خواندن اشعار مذهبی همراه با آواز در پیشاپیش زائران خانه خدا، عتبات عالیات و مشهد، به ویژه به هنگام مشایعت و استقبال از آنان. واژه چاوش یا چاووش 2، ترکی (کاشغری، 307/1) و بر گرفته از چاو به معنی اعلان و خطاب است (معین، فرهنگ...، ذیل چاوش، نیز، حاشیه بر...، 617/2، دایرةالمعارف...، 792/1). این واژه در لغت نامه ها به معنای نقیب سپاه و لشکر و قافله، مهتر (کاشغری، همانجا؛ برهان...، 617/2؛ نیز نکـ: محمد بن منور، 387)، رئیس تشریفات (معین، همانجا؛ El2 ذیل چاوش)، نقیب و نگهبان کاروان (سعدی، 328؛ نیز نک: لغت نامه، ذیل چاوش) آمده است. چاووش یا چاوش در عربی به صورت جاویش و شاویش ('Ef، همانجا؛ لین، 440) آمده است. این واژه را در ورزقان (واقع در استان آذربایجان شرقی) چوووش (انجوی، 100/2)، در بوشهر چوشی، و در سروستان جوش خونی می گویند (شریفیان، 63؛ همایونی، 413؛ حمیدی، بشـ). چاووش عنوان کسی بوده که سفرهای زیارتی به مکه، عتبات عالیات و مشهد را اعلام می کرده، و مردم را برای شرکت در این گونه سفرها بر می انگیخته، و خود نیز غالبا از آغاز تا باز گشت زائران از اماکن مقدس همراه و راهنمای آنان بوده است. چاووشی به مجموعه اشعاری گویند که در منقبت پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار(ع) (مدیحه)، مصائب ایشان (مرثیه)، معجزات و کرامات آنان و وصف زیارتگاههای مقدس است. اشعار چاووش خوانی در بوشهر به صورت دو بیتی است (شریفیان، 65). چاووش اشعار چاووشی را چنان با شور و هیجان، و گاه سوز و گداز می خواند که شوق زیارت را در دل هر شنونده بر می انگیزاند. چاووش خوان این اشعار را با در نظر گرفتن مقام و منزلت صاحب مزار و زیارتگاه در طول سفر زیارتی ادامه می دهد (عناصری، 135؛ شهری، 447 / 3 ، فقیهی، 305؛ برای آگاهی از برخی اشعار چاووشی، نک: حمیدی، بش ؛ عناصری، 140، 145، 149 ،154 ،169).
همراه اشعار مذهبی، اشعاری هم درباره دشواریهای راههای مصائب سفر و سختگیری مرزبانها به هنگام ورود به سرزمینهای مقدس می خوانند (انجوی، 100 / 2 ). برخی از اشعار حاوی اطلاعات جغرافیایی، فرهنگی و زبانی است که می توان از آنها در بررسی سنتهای مردم، چگونگی راهها و منزلگاهها و برخی ویژگیهای دیگر فرهنگی بهره برد (ایرانیکا، ذیل چاوش؛ فرهنگ نامه ، 503/2). اشعار چاووشی در مجموعه ای از «چاووشی نامه»ها جمع آوری و تنظیم شده اند. سرایندگان این اشعار غالب گمنام و ناشناساند و گاه فقط نامی از نسخه برداران و تکثیر کنندگان آنها برده شده است (حمیدی، بش ؛ عناصری، 145؛ نیز نک: ایرانیکا، همانجا). این اشعار عامیانه، کوتاه و بیشتر فاقد وزن و قافیه اند و به سبب نداشتن اطلاعات ادبی کافی سرایندگان، اشتباهات لغوی، ادبی و دستوری بسیاری در آنها دیده می شود. برخی از چاووشان نیز خود قریحه شاعری داشتند و شعر میسرودند و گاهی بنابر سلیقه خود ابیاتی از اشعار می کاستند یا به آن می افزودند؛ از این رو، اشعار چاووشی را نمی توان به سراینده واحدی منتسب کرد (عناصری، 137، 144-145؛ فرهنگ نامه، همانجا).
یکی از کهن ترین اسناد درباره چاووشی از اواخر دوره قاجار و مربوط به زوار آبادی زفره (از توابع اصفهان است که محمدعلی رجائی زفره ای (د 1361 ق) آن را نقل کرده است. در این چاووشی نامه که مخصوص «شبگیر کردن» (سحرخیزی) زائران و
_ آماده بودن حرکت از منزلگاهی به منزلگاهی دیگر است، برخی اسباب و وسایل مورد نیاز زائران در آن زمان در متن اشعار آمده است (نک: رجایی، 406-405). چاووش برای باخبر کردن مردم از سفر زیارتی، ابتدا علم خود را سر گذرها و مکانهای پر رفت و آمد مانند سقاخانه و مسجد نصب می کرد و یا آن را بر دوش می گرفت و سواره یا پیاده در محله ها و کویها گشت می زد و با خواندن اشعاری شوق انگیز در وصف زیارتگاه مورد نظر، سفری روحانی را به مشتاقان بشارت میداد (عناصری، 134؛ او بن، 18-17؛ حمیدی، بشـ ؛ نیز نک: ایرانیکا، همانجا). در بوشهر چاووش خوانی در خانه زائران، از چند شب پیش از مسافرت شروع می شود و در این ایام تابی در جلو در خانه آنان می بندند (شریفیان، 63-64، حاشیة 2). پس از پایان اعمال و مناسک زیارت، چاووشها معمولا زودتر به شهرها و محلهای خود باز می گردند تا خبر سلامتی زائران را به خانواده هایشان برسانند (فقیهی، 308؛ طوفان، 153) و مژدگانی دریافت کنند (آلمانی، 183؛ او بن، همانجا). در گذشته چاوو شان کاروانهای حج در کشور مصر نیز چنین روشی داشتند (لین، همانجا). چاووشان کاروان زائران مشهد معمولا با اعلان خبر نزدیک شدن به مرقد مطهر حضرت رضا(ع) در تپه «سلام» و رؤیت گنبد مقدس حضرت از زائران مژدگانی دریافت می کردند (طباطبایی، 466). گاهی از چاووشان محلی که در واقع ذاکران و پامنبری خوانان بودند، برای استقبال از زائران و برانگیختن شور و حال سفر در و آنها دعوت می کردند (همو، 463؛ عناصری، همانجا). برخی از چاووشی خوانان مسئولیت امنیت کاروان و راهنمایی زائران را در سفر به شهرهای زیارتی بر عهده داشتند و آنان را در راه همراهی می کردند و برخی دیگر فقط وظیفة چاووشی کاروان را عهده دار بودند (طباطبایی، 463-464، 466). چاووشان اگر سید بودند، شالی سبز به گردن می بستند و اگر سید نبودند، شالی سیاه به دور سینه خود حمایل می کردند. هر چاووشی خوان علمی سه گوش به رنگ سبز یا سرخ داشت که بر روی آن معمولا تصویر زیارتگاه و یا اشعاری مناسب نگاشته شده بود (عناصری، 136؛ میرفخرایی، 26؛ نیز تک : ایرانیکا، همانجا). از ویژگیهای چاووش، داشتن صدای گرم، قوی و خوش، و برخورداری از هنر بدیهه خوانی و حافظه ای نیرومند، و آشنایی با راهها، منزلگاهها و زیارتگاهها و مراسم و مراحل سفر بود. چاووش این حرفه را از نوچگی و با روخوانی چاووشی نامه ها، حفظ آنها و هم آوایی با چاو و شان پیش کسوت آغاز می کرد تا بتواند علم دار شود (عناصری، آلمانی، همانجاها). چاووش باید به تقوا، پاکی و صداقت شهرت داشته باشد تا سخنش بر دل نشیند (عناصری، 136، 145). چاووشان با یکدیگر رقابت داشتند و با انتخاب و خواندن اشعار در محل و مواقع مناسب بر یکدیگر پیشی می گرفتند و از این طریق برخی از ایشان می توانستند مسئولیت چاووشی خوانی محله ای را به خود اختصاص دهند (همو، 169). در برخی از خانواده ها کار چاووش خوانی موروثی بود و چاووشان این کار را به فرزندان خود می سپردند و افزون بر آن به پرورش نوچه های شیرین زبان نیز می پرداختند (همانجا؛ شریعت زاده، 413). چاووشان به جز چاووش خوانی در مساجد آذان می گفتند، در مراسم سوگواری مرثیه می خواندند، در مجالس عروسی مداحی می کردند و در تعزیه ها در نقش چاووش، چاووش خوانی می کردند (عناصری، 136-137؛ همایونی، 216؛ نیز نکـ: شریفیان، 68). چاووشان حضرت ابراهیم(ع)، بلال حبشی، مقبل و بشیر را از پیران صنف خود می دانستند (محجوب، 1075/2). شیوه چاووشی بیشتر تک خوانی بود و گاه توچه ها در سؤال و جوابهایی منظوم با چاووش هم آوایی می کردند و بدرقه کنندگان و زائران به آنان می پیوستند و هم سرایی می کردند (حمیدی، بشـ ؛ عناصری، 136، 154؛ میرفخرایی، نیز ایرانیکا، همانجاها). لحن آواز چاووش با توجه به نوع شعر (مدیحه- مرثیه) متفاوت بود. چاووشی خوان به هنگام خواندن اشعار وصفی، لحنی موزون و شوق انگیز، و در اشعار رثایی صوتی محزون داشت که اثراتی از تراژدی و ویژگیهای دراماتیک در آن احساس می شد (عناصری، 154 ،137). نوچگان گاه از چاووش پیش کسوت در خواست می کردند تا به آنها اجازه دهد که ابیات آغازین شعری را در پیشاپیش کاروان بخوانند و او را همراهی کنند (یوسفی، 8؛ نیز نکـ: ایرانیکا، همانجا). در پایان هر بیت یا بند، چاووش از حاضران طلب صلوات می کرد (حمیدی، بشـ؛ جهانگیری، 313). در برخی از مناطق کویری ایران، به ویژه در خراسان و سمنان گونه ای چاووشی، به هنگام سوگواریهای شهادت امام حسین (ع) در ایام محرم اجرا می شد. اشعار این چاووشی ارتباطی با زیارت نداشت و بیانگر حرکت کاروان امام حسین (ع) به کربلا بود. در بیرجند با نزدیک شدن سالروز ورود اهل بیت (ع) به کربلا، چاووش خوانی می شد و به این طریق مردم را از نزدیک شدن این روز و رسم علم بندان باخبر می کردند. در این مراسم اسپند دود می کردند و چاووش، چاووشی می خواند. اخیرا در بیرجند یک روز پیش از ماه محرم علم می بندند، سپس در حسینیه روضه خوانی می کنند و هم زمان با چاووشی همه مردم در حسینیه جمع می شوند (مردم نگاری، 38- 39). در فیروزآباد میبد، هم زمان با ایام عاشورا مردم نخل بر می دارند و می گردانند و در همان حال یک چاووش در درون نخل، در فواصل نوحه خوانیها اشعار چاووشی می خواند (بلوکباشی، 70-72). در
_
شبهای شهادت امام حسن و امام حسین (ع) و در مراسم «شمع و چراغ» در تکیه بیدآباد شاهرود یک نفر چاووش پس از خواندن دعا، اشعاری مربوط به واقعه کربلا از محتشم کاشانی در رثای شهیدان می خواند و حاضران در انتهای هر بند از اشعار صلوات می فرستند (شریعت زاده، 413-409). در گیلان چاووشی همراه با گروه کرنا نوازان اجرا می شده است (نصری اشرفی، 109).
چاووشی از مقاماتِ سازی و آوازی در موسیقی ایران است که با اتکا به آهنگ، موسیقی و آوای تعزیه در موسیقی محلی برخی از مناطق از جمله مازندران جایگاهی دارد (همو، 102).
پیشینه تاریخی: از پیشینه چاووشی اطلاع صحیحی در دست نیست. برخی از محققان با توجه به سرودهای اهل بخارا در سوگ سیاوش و زیارت سالانه مغان از مزار او (نرشخی، 28)، سابقه چاووشی را در پیش از اسلام می جویند ( فرهنگ نامه 503/2؛ نیز نکـ: ایرانیکا، همانجا). اما برخی سابقه آن را به صدر اسلام می برند و با نقل این روایت که امام زین العابدین (ع) (امام سجاد) بشیر نامی را که صدایی خوش و در شاعری طبعی شیوا داشت، مأمور کرد تا مردم مدینه را از شهادت امام حسین (ع) باخبر کند و با خواندن اشعار خود آنها را به استقبال از کاروان اهل بیت (ع) برانگیزاند، آن را نوعی چاووشی خوانی دانسته و گفته اند که از آن زمان نوعی چاووش خوانی به نام «بانگ عزا» یا «بانگ ماتم» شکل یافت.
در زمان حکومت ترکان بر ایران این نوع بانگ عزا «چاووش عزا» نامیده می شد (جاوید، 24). شاید این رسم از دوره صفویه (907-1148 ق) همراه با رسمی شدن مذهب تشیع و آزادی بیشتر مردم در اجرای مراسم مذهبی، در سفرهای زیارتی که شکل عمومی یافته بود، مرسوم شده، و در دوره قاجار به اوج خود رسیده باشد (ادیب الملک، 39؛ پولاک، 230؛ حمیدی، بش ). در دوره قاجار چاووشی را مرثیه نیز می نامیدند (پولای، همانجا). مآخذ: آلمانی، هانری رنه د، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمه على محمد فرهوشی، تهران، 1335ش؛ ادیب الملک، عبدالعلی، سفرنامه به عنبات، به کوشش مسعود گلزاری، تهران، 1364 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1379ش؛ برهان قاطع، محمد حسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1342ش؛ بلوکباشی، علی، نخل گردانی، تهران، 1380ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، 1360ش، جاوید، هوشنگ، «چاووش»، مقام موسیقایی، تهران، 1385ش، شم 135 جهانگیری، علی اصغر، کندلوس، تهران، 1367 ش؛ حمیدی، جعفر، «چاووش و چاووشی (چوش)» (نک: هل ، نسیم جنوب)؛ دایرة المعارف فارسی؛ رجایی زفرهای محمد حسن، «چاوشی نامه»، وحید، تهران، 1354ش، دوره 13، شه 181؛ سعدی، گلستان، به کوشش محمد علی فروغی، تهران، 1386ش؛ شریعت زاده، علی اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شریفیان، محسن، «بیت خوانی در بوشهر»، فرهنگ مردم، تهران، 1381 ش، س 1، شم 2 شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامه اردکان، تهران، 1381 ش؛ طوفان، جلال، تاریخ اجتماعی جهرم در قرون گذشته، شیراز، 1381ش؛ عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، تهران، 1366 ش؛ فرهنگنامه ادبی
فارسی، دانشنامه ادب فارسی (2)، به کوشش حسن انوشه، تهران، 1376ش؛ فقیهی، علی اصغر، تاریخ جامع قم، قم، 1350ش، کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک استانبول، 1333ق، لغت نامه دهخدا ؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانه ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387ش؛ محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1366ش؛ مردم نگاری مراسم عزاداری ماه محرم در شهرستان بیرجند، تهران، 1380 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382ش؛ همو، حاشیه بر برهان قاطع (هه)، میر فخرایی، مریم، «چاووشی»، فرهنگ نامه کودکان و نوجوانان، تهران، 1388ش؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، به کوشش محمد تقی مدرس رضوی، تهران، 1317 ش؛ نصری اشرفی، جهانگیر، «خدمت متقابل تعزیه و هنر بومی مازندران»، در قلمرو مازندران، به کوشش حسین صمدی، قائم شهر، 1374ش، ج 3، همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348ش؛ یوسفی، غلامحسین، جاووش»، کلک، تهران، 1370ش، ش 14-15 نیز؛ Aubin, E., La Perse d'aujourd'hui, Paris, 1908; EI'; Iranica, Lane, E. W., An Account of the Manners and Customs of the Modern Egyptians, Cairo, 1860; Nasimjonoub, www.nasimjonoub.com/articles/article.asp. مریم میرفخرایی
چاووش و چاووشی در موسیقی: چاووش خوانی عبارت است از مشایعت و یا پیشواز زائران اماکن مقدس توسط چاووش خوان، با لحن آوازی که از جوهره موسیقی ردیفی برخوردار است و با متر آزاد و عموما در چهار گاه و گاهی در مایة نیشابوری خوانده می شود (نک: شریفیان، 65؛ نصری اشرفی، تحقیقات).
گزارش الثاریوس (ص 451)، دبیر اول سفارت آلمان در ایران، حاکی از مسائل مهمی در رابطه با چاووشان و وظایف آنان است، از جمله اینکه اصطلاح و موضوع چاو وش در قفقاز عصر صفویه معمول و متداول بوده است و مهم تر اینکه چاووشان در منطقه مذکور با آوازی مخصوص به استقبال میهمانان حکومتی شتافته، و یا آنان را بدرقه می نموده اند؛ موضوعی که در عصر افشاریه و پس از آن به مسئولیتی حکومتی و تثبیت شده برای چاو و شان انجامیده، و رفته رفته زمینه وظیفه ای عمومی تر برای چاو و شان، یعنی آواز خوانی و مشایعت زوار اماکن مقدس را فراهم ساخته است. او در بخشی از این گزارش می نویسد: « ... کمی بعد دسته موزیک از نواختن دست کشیده و یک نفر که او را چاووش می گفتند، در جلو راه افتاد و شروع به خواندن اشعاری کرد. در فاصله یک ربع میلی شماخی در حدود دو هزار نفر با پای پیاده (که غالب آنها از اهالی ارضی و مسیحی شهر بودند) با 5 پرچم که میله های بلندی داشت و 5 مرد قوی هیکل آنها را حمل می کردند، به استقبال آمدند. آنها سازهایی عبارت از نی، سنج (دو سینی برنزی که آنها را به هم می کوفتند) و آلات موسیقی دیگری - که نتوانستیم آنها را ببینیم - می نواختند و با آهنگ شاد به ما خوشامد می گفتند» (همانجا).
گزارش سیاح مشهور، جیمز موریه، حاکی از برخی اضافات در تظاهرات و حرکات چاووشان و گرایشهای آیینی در آن، به ویژه استفاده از کوس و نقاره، و مهم تر از آن تثبیست و عمومیت
_ 242 چاووش و چاووشی حضور چاووشان در کاروانهای زیارتی است. او می نویسد: «در روز فیروز و ساعتی سعد اندوز، چاووشان از هر گوشه و کنار با آهنگ کوس و نقاره آوازة الرحیل الرحیل درانداختند و ما بامدادی پگاه از دروازه طاو قچی بیرون شدیم» (ص 8). همین مؤلف بار دیگر بر آواز خوانی رثایی و نقاره زنی چاووشان در بدرقه زائران امام هشتم شیعیان(ع) در مسجد شاه عبدالعظیم اشاره کرده، و نوشته است: «ما و اهل قافله نیز پس از ادای نماز آدینه در مسجد جامع، در حضرت شاه عبد العظیم جمع شدیم و فردای آن روز با نعره و فریاد چاووشان و با آهنگ «زائر مشهد رضا هستیم، هر که ز اهل رضاست، خوش باشد»، رو به خراسان بیرون رفتیم. اول بیابانی نمکزار و از آب و گیاه بی آثار نمودار گردید که نه دیده را از آن نوری بود و نه خاطر را از آن سروری. چنین بیابان خشک و سوزانی را با منازل کوتاه کوتاه پیمودیم. هر وقت به آبادی نزدیک میشدیم و یا به قافله ای بر می خوردیم، چاو و شان پیشاپیش می تاختند و با گلبانگهای جانگزا دوالها را بر نقاره هایی که از قربوسهای زین اسبان آویخته بود، می نواختند و غلغله بر پا می ساختند» (ص 10). چاووش و چاووشی در مناطق مختلف ایران: در حال حاضر (1389 ش) مراسم چاووشی و چاووش خوانی هنوز هم به صورت پراکنده در شهرها، محله های قدیمی و روستاهای ایران متداول است. اصلی ترین و عام ترین مناسبت اجرای چاووش خوانی همچون گذشته معطوف به استقبال یا مشایعت زوار اماکن مقدس و بقاع مذهبی است. اما به غیر از مناسبت و کارکرد مذکور، چاووش خوانی در شماری از مجالس تعزیه همچون مجلس تعزیه شهادت امام حسین (ع)، مجلس تعزیه زوار امام رضا(ع) و مجلس تعزیه شهادت امام رضا(ع) اجرا می شود. این آواز به دلیل خاطره انگیزی، تأثیر ویژه ای در مخاطبان و تماشاگران مجالس تعزیه مذکور دارد. به جز موارد یادشده، در دو ناحیه جنوبی و شمالی کشور مراسم چاووشی به موضوعات ویژه تری نیز اختصاص یافته است. در بوشهر چاووش خوانی در برخی مراسم مذهبی زنانه نیز مورد استفاده قرار می گیرد. زنان نوحه خوان به هنگام اعلام پایان مجالس عزاداری و یا در روز هفتم و چهلم بزرگداشت متوفی و هنگام عزیمت به مزار او، چاو وش خوانی می نمایند. این نوحه خوانان در شبهای عزاداری محرم نیز برای دعوت از زنان برای عزاداری، چاووش خوانی می کنند (نک: شریفیان، 69-70). | همچنین در بوشهر در برخی مناسبتهای کسبی همچون به آب انداختن شناورهای ماهیگیری (او شار جهاز) نیز به اجرای چاووشی می پردازند (همو، 70). از دیگر ویژگیهای پر اهمیت چاووشی در بوشهر مبادله آوازی بین چاووش خوان زن و چاووش خوان مرد است که در برخی مراسم خاص صورت می گیرد (همو، 65). از دیگر خصوصیات چاووش خوانی این منطقه اجرای آن در مراسم سینه زنی اربعین حسینی و پس از نوحه واحد توسط نوحه خوان است (همو، 68). گفتنی است که آواز چاووشی در بوشهر مانند بیشتر نواحی ایران در پرده های چهارگاه قرار داشته که برخی تزیینات و تحریرهای بومی این آواز را در قیاس با چاووشیهای مناطق مرکزی ایران از ویژگی ممتاز برخوردار می سازد. در گیلان - که این مراسم علاوه بر چاووشی با نامهای شهادت خوانی و مرثیه خوانی نیز شناخته می شود - تنها نمونه از این گونه مراسم در ایران است که نوعی از سازهای بادی نسبتا کهن (کرنای پیین) مورد استفاده قرار می گیرد و او از چاووش را با شوری حماسی همراه می سازد. در چاووش خوانی گیلان، چاووش خوان یا شهادت خوان پیشاپیش گروهی از کر نانوازان قرار می گیرد و پس از اینکه کرناها چند جمله کوتاه و مقطع را به صورت در آمد و مقدمه ای کوتاه نواختند، چاووش خوانی آغاز می شود. | جملات موسیقی سازی (کر نانوازی تنها به دو نغمه محدود است و از نظر موسیقایی سنخیتی با آواز ندارد. صدای کرناها که گویی جهت زمینه سازی به کار گرفته می شود، با وجود عدم تشابه با جملات آوازها، هارمونی دلپذیر و تأثیر گذاری را ایجاد می نماید. آواز چاووشی در این مراسم - برخلاف عموم آوازهای چاووشی در ایران - چه از نظر اشعار و چه از نظر مایگی متفاوت است. چاووشی گیلی - که به آن راهی نیز می گویند - در پرده های دشتی قرار دارد و لحن آن مأخوذ از دو گوشه بومی به نامهای غم انگیز و دیلمانی است. و مناسبت اجرای چاووش خوانی گیلان علاوه بر استقبال از زوار، یا مشایعت آنان، در مراسم چهل و هشتمین روز از شهادت امام حسین (ع) نیز اجرا می شود. این موضوع ازfi کار کردهای ویژه در چاووش خوانیهای ایران محسوب می شود. شعر و شعر خواندن مهم ترین دست مایه چاووش است. اشعار چاووشی اغلب از سرایندگان ناشناس است. به نظر بسیاری از مجریان مراسم، اشعار چاووش خوانی در همه جای ایران از کتابهای مذهبی همچون جوهری و ریاض اخذ شده، و در تهران و پاره ای از نواحی مرکزی ایران برخی از اشعار دیوان ناصرالدین شاه به آن الحاق یافته است (نصری اشرفی، تحقیقات). با این حال، در جای جای ایران ابیاتی از شاعران بومی و گمنام به اشعار اصلی الحاق یافته، و مورد استفاده قرار می گیرد؛ ضمن اینکه گاهی چاو و شان اشعار مراثی مشهور را به اشعار معمول چاو و شی می افزایند تا از تأثیرهای سوگ آمیز آنها در نفوذ و تأثیر بیشتر آوازها در مراسم سود جویند. در چاووشی نامه ها نام سرایندگان، مذکور نیست. گاه نام خطاط
_ و یا ناشر را در بر دارد. شاید شاعران از ذکر نام خود به نیت تبرع پرهیز داشته اند. به علاوه چون بر حسب عادت چاووشان و دیگران با افزایش و کاهش در این اشعار تصرف کرده اند، انتساب آنها به گوینده ای واحد موجه نمی نماید. برخی چاو و شان خود نیز اشعاری در این زمینه ها می سروده و می خوانده اند. بسیاری از اشعار چاووشی رنگ عوامانه نیز پیدا کرده است و احیانا از اختلال وزن یا بعضی نقایص خالی نیست (نک: عناصری، 144 - 145). گاه در برخی اشعار چاووشی ابیاتی از دشواریهای سفر و سخت گیری مأموران مرزها و چگونگی گرفتن تذکره و مضامینی از این قبیل راه یافته است (همو، 167). لازم به یادآوری است که در متن و شعر چاووش، اشعار عزیمت به سفر و بازگشت از سفر زیارتی با یکدیگر تفاوت دارند. برای نمونه در عزیمت زوار به مشهد این اشعار از سوی چاووش خوانان خوانده می شود: ما به نزد حضرت شاه خراسان می رویم/ با سر و جان در بر سلطان ایمان می رویم // قبله هفتم امام هشتمین باشد رضا/ ما به نزد آن شهنشاه غریبان می رویم // ..... و در مراجعت: از مشهد شاه رضا برگشته ایم/ از ضریح آن امام مقتدا برگشته ایم // سر فدا کردیم در راه امام هشتمین / مژده ای یاران ز ایوان طلا برگشته ایم // ... (نصری اشرفی، تحقیقات: روایت علی اکبر رزم آرا، دامغان، پاییز، 1374ش). اشعار چاووش خوانی الزاما از همه قواعد عروضی اعم از رعایت اوزان، تساوی هجاها در دو مصرع یک بیت و با رعایت ردیف و قافیه پیروی نکرده است، تا جایی که برخی از اشعار و ابیات بیشتر به جملات منثور شباهت دارند، برای نمونه: بارها گفت محمد که علی جان من است/ بر جان على وجان محمد صلوات» و یا «یا رب کن نصیب شیعیان و صالحان/ هم نجف، هم کربلا هم حضرت شا رضا». با این همه، برخی از نواقص ابیات نامتقارن مانند عدم رعایت وزن و فقدان تقارن هجایی، با کششهای آوازی و اعمال پاره ای شگردها از سوی چاووش خوان مرتفع می گردد و و به گوش نمی آید (برای نمونه اشعار چاووشی در شهرهای مختلف ایران، نک: شریفیان، چای 243 سرزمینها به شکلی همگانی و به صورت یک عادت در شرایط مختلف رواج یافته است. دم کردن برگ خشک چای به روشهای ویژه دارای این کاربردها ست: الف - به عنوان یکی از نوشیدنیهای اصلی صبحانه؛ ب - پس از مصرف وعده های غذایی، به ویژه در بیشتر نقاط ایران؛ ج - به عنوان میان وعده ای فرح بخش حین کار و فعالیت؛ د - به عنوان نوشیدنی مخصوص پذیرایی از میهمان؛ ه - به عنوان یکی از نوشیدنیهای ضروری طی مراسم جشن و عزا، که همگی از جمله رفتارهای روزانه در نظام غذایی فرهنگ ایرانیان و برخی کشورهای اسلامی محسوب می شوند. احتمالا چای پس از آب، پرمصرف ترین نوشیدنی نزد ایرانیها ست. رواج مصرف چای نه تنها در ایران، بلکه در سایر کشورهای اسلامی نیز به چشم می خورد، از جمله در عراق، ترکیه، سوریه، عربستان، کشورهای حاشیه خلیج فارس و همچنین کشورهای قاره آفریقا از جمله مصر، مراکش و الجزایر؛ اگر چه در این کشورها هنوز قهوه نوشیدنی رایج به حساب می آید. امروزه می توان چای را یکی از فراگیر ترین نوشیدنیهای گیاهی در سراسر جهان از آسیای جنوب شرقی تا خاورمیانه و شمال آفریقا و اروپا و حتی ایالات متحده آمریکا دانست. واژه شناسی و پیشینه: چای، چایی یا چائی، برگ گیاهی است به همین نام که آن را جوشانیده و مانند قهوه می نوشند (برهان ...... : آنندراج، نفیسی). این واژه در عربی معرب شده است و به آن شای گفته می شود (شرف، 878؛ اودی، 44؛ جبر، 237). در برخی منابع به آن شاه صینی، شاه چینی، شای صینی و شای الصین نیز گفته اند (قهرمان، 184؛ حایک، 92، طلاس، 213). اصطلاحات شای ثقیل (چای پررنگ)، شای خفیف (چای کمرنگ)، شای ممر (چای قند پهلو و شای حلو (چای شیرین) در عربی رایج است (فهری، 275). ریشه واژه چای از واژه چینی نو یعنی a' است که در دوره تنانگ به صورت dza ) ja ) تصحیف شد و در ژاپنی و کره ای به صورت sa در آمد (لاوفر، 553). هر چند در تبت هنوز واژه چینی کهن ja مرسوم است، اما در مغولی، ترکی، فارسی، هندی، پرتغالی، یونانی نو و روسی tai به شکل یکسان (برگرفته از e ' a) تلفظ می شود (همانجا). با وجود آنکه اشاراتی مبنی بر اینکه خاستگاه چای، ژاپن یا هند بوده است، وجود دارد، اما تقریبا بیشتر منابع معتبر چین را خاستگاه واقعی این گیاه دانسته اند (نک: ادامه مقاله). در یک افسانه ژاپنی آمده که راهبی هندی که در 519 م از هند به چین می رفته است، به سبب آنکه خوابش می برد، از زیارت معبود خود محروم می شود و از روی عصبانیت دو عدد از مژه های آپلکهای خود را می کند. مژه ها تبدیل به بوته ای .(68-66 مآخذ: التاریوس، آدام، سرزمین تزارهای مخوف (سفرنامه )، ترجمه حسین گرد بچه تهران، 1379 ش؛ شریفیان، محسن، اهل حاتم ( آواها و آیین سوگواری در بوشهر)، تهران، 1383 ش؛ عناصری، جابر، درآمدی بر نمایش و نیایش در ایران، تهران، 1366 ش؛ موریه، جیمز، سرگذشت حاجی بابایی اصفهانی، به کوشش محمدعلی جمالزاده، تهران، 1348ش؛ تصری اشرفی، جهانگیر، تحقیقات میدانی. جهانگیر نصری اشرفی چای، از گیاهان معطر، خوش طعم و پرمصرف، که غالبا دم کرده آن رایج ترین نوشیدنی در ایران و اغلب کشورهای اسلامی به شمار می رود و سالهاست که مصرف آن در این