علی حاجتیان فومنی
علی حاجتیان فومنی (زاده 1351 در تهران) شاعر ایرانی است.
على حاجتیان فومنى | |
---|---|
زمینهٔ کاری | شاعر |
زادروز | 1351 تهران |
ملیت | ایرانی |
محل زندگی | شهرری |
پیشه | کار در کانون پرورش فکرى کودکان |
مدرک تحصیلی | رشتۀ زبان و ادبیات فارسى |
زندگینامه
وی در رشتۀ زبان و ادبیات فارسى تحصیل کرده و در کانون پرورش فکرى کودکان کار مىکند. حضور صمیمى او در شبهاى شعر عاشوراى شیراز حاکى از ارادت بىشائبۀ وى به سالار شهیدان و شهداى کربلاست و رگههاى عاطفى و درون مایههاى شعر عاشورایى او سرشار از تصاویر زیبا و مفاهیم دوست داشتنى است.
آثار شاعر
عصر عاشورا:
به غیر دشت که از لالهها گل افشانست | خرابههاى جهان درهم و پریشانست | |
به پاست آتش و،پرپر کنند گلها را | که گل رسیده و فصل گلابگیرانست | |
گرفتهاند گلاب و،هنوز در جانها | شمیم معرفت عاشقانه پنهانست | |
ز داغ اوست که پشت جهان کمانى شد | ز داغ اوست اگر ابرْ خیسِ بارانست | |
به پیش آمد در ظهر قحطىِ انسان | به پیش آمد مردى که فخر انسانست | |
به پیش آمد و،برداشت مشک خالى را | به خویش گفت که:سقّا،امید طفلانست | |
دو بال ماه شکست و عطش فرو ننشست | عطش که در تپش حسرتى نمایانست | |
فرات،موجزنان،روىْزرد،شرمآگین | از اینکه بوسه نزد بر لبش،پشیمانست |
در سوگ قمر بنى هاشم(ع):
شط،رنج دارد به جانش،مىپیچد و درد دارد | در پیچش دردناکش،چشمى به آن مرد دارد | |
مردى که بر دوش مهرش مشک عطش | تاب مىخورد مردى که با تشنگىها آهنگِ آورد دارد | |
از شدت زخم خوردن زردست روى دلاور | حجّت تمامست بر رود تا چهره را زرد دارد | |
خورشید!رخ را بپوشان،رخت عزا را به تن کن | دنیا مگر از همین دست چندین جوانمرد دارد؟! |
اربعین:
چهل روز و چهل شب داغها تکثیر خواهد شد | سپس آیات سرخ نینوا تفسیر خواهد شد | |
چهل منزل اسارت،بیکسى،تحقیر و توهین آه! | اگر لب واکند،این فتنه بىتأثیر خواهد شد | |
دو دستى که سر خورشید را بر نیزه مىکارد | میان آسمانها تا ابد تکفیر خواهد شد | |
چهل منزل غُل و زنجیر،زینب را چه مىدانى؟! | که با این داغ،ذرهْ ذرهْ ذره پیر خواهد شد | |
جهان در التهاب خطبههاى حیدرآهنگش | به یک جام از شراب کوثر آنک سیر خواهد شد | |
زمین در گیر و دار وحشت و ظلمت نمىماند | و روزى خوابهاى آسمان تعبیر خواهد شد | |
مىآید تکسوارى منتقم،آن وقت آهنها | به یُمن گردش چشمان او شمشیر خواهد شد |
رباعى:
وقتى که همه به ننگ عادت کردند | در پیلۀ عافیت اقامت کردند | |
از صفحۀ کربلا ملایک آن روز | هفتاد و دو آیه را تلاوت کردند |
منابع
محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج1، ص 568-569.