پامنبرخوانی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ نوامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۲۴ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها)

پامنبرخوانی، یا «پیش منبرخوانی» نوعی نوحهخوانی است و به انواع آواهایی اطلاق میشود که در روضه پس از پایان ذکر و پیش از روضه و گاه در پایان روضه خوانده میشود. در مجالسی هم که در ابتدا و انتهای مجلس، روضهخوانی برپا شود، «نوحه پامنبری بین دو روضه» خوانده میشود. پامنبرخوانی در برخی شهرها و روستاها در مجالس سوگواری بزرگان دین، به ویژه اباعبدالله الحسین (ع) و شهیدان پاکنهاد کربلا به صورت دستهجمعی مانند تواشیح اجرا میگردد. پامنبرخوانی پیش از نوحه سینهزنی با اشعاری در قالب نصیحت، پند و اندرز، یا در وصف باری تعالی و ائمه اطهار (ع) و بزرگان دین خوانده میشود.

پامنبری

در دهه اول محرم در روستای ندوشن پیش از اینکه سخنران به منبر برود، عدهای که در پایین منبر نشستهاند، ذکرهای گوناگونی را میخوانند که به آن پامنبری میگویند. این ذکر برای افراد مختلف، متفاوت و شامل یک یا چند بیت است: [۱]

 
پامنبریخوانی در روستای ندوشن [۲]
آید به دشت کربلا آه و ظلم و داد واویلا گردد به دور خیمهها فریاد واویلا
اندر عزای شاه دین، بگشا دو چشم خود، ببین مجلس نشین پیغمبر و صاحب عزا زهراست این
گوید حسین من چه شد فریاد و واویلا نور دو عین من چه شد فریاد و واویلا


شاه دین گفتا اکبرم دادم بهر قربانی اصغرم دادم
عون و عباس و جعفرم دادم تا که این امت در رفاه باشد


اگر کشتند چرا آبش ندادند کو حسینم وای کو حسینم اگر کشتند چرا خاکش نکردند کو حسینم وای کو حسینم
وای کفن بر جسم صد چاکش نکردند کو حسینم وای کو حسینم وای مسلمانان حسین مادر ندارد کو حسینم وای کو حسینم
وای عزایش را بگیرید و بگریید حسینم وای کو حسینم


شاه دین گفتا بهر آن منصب در پی پاسخ بر گشا زین لب
خوردن این جام بلا یا رب کار سلطان کربلا باشد


پرسیدم از شمر لعین آن دشمن دنیا و دین
بر گو از این سرها کدام از زاده زهراست این
پرسیدم از پیر خرد بهر چه این غوغاست این
اندر جوابم گفت و او ایام عاشوراست این
چون آمد روز عاشورا حسین شد بیکس و تنها
به زینب گفت و یا اختی روم من جانب اعدا
خواهرم رو تو حاضر نما از وفا اصغرم تا کنم من فدا

پامنبرخوانی در یزد

در شبهای هفتم، هشتم و سیزدهم محرم در یزد، چند نفر دایرهوار در پای منبر مینشینند و در دو گروه، اشعاری را میخوانند. شعر زیر نمونهای از پامنبرخوانی یزد است: [۳]

 
پامنبریخوانی در یزد [۴]
ای فلک حیف از حسینم حیف و صد حیف از حسینم کشته شد نور دو عینم حیف و صد حیف از حسینم
آن ضیا خافقینم حیف و صد حیف از حسینم کشته شد شاه مدینه، کو حسین باب سکینه داد و بیداد از فلک داد
شاه ما را سر بریدند، داد و بیداد از فلک داد پیکرش در خون کشیدند، داد و بیداد از فلک داد
دست عباس بریدند، داد و بیداد از فلک داد اکبرش از زین کشیدند، داد و بیداد از فلک داد
نوگلش را غنچه چیدند، داد و بیداد از فلک داد اصغرش حلقش دریدند، داد و بیداد از فلک داد
یا امام، یا امام، یا امام، یا امام یا امام، یا امام، یا امام، یا امام

پیش منبری در مشهد

در مشهد، در مراسم عزاداری امام حسین (ع) اشعاری به عنوان «پیش منبری» یا «پامنبری» خوانده میشود. اشعار زیر نمونهای از پیش منبری در مشهد است: [۵]


به بازار عمل با دست خالی من و لطف تو یا مولی الموالی
بدم، اما شما را دوست دارم همین باشد مدال افتخارم
مرا اشک عزایش، آبرو داد دلم را از سیاهی شستشو داد
در اینجا انتسابم با حسین است در آنجا هم حسابم با حسین است
نمک پرورده این خاندانم به جز این درد، من دیگر ندانم
مرا با عشق عترت، زاد مادر مرا شیر محبت، داد مادر
خوشا بر من که دلدارم حسین است به محشر یاور و یارم حسین است

پامنبری گرفتن در سیرجان

در سیرجان هم برخی افراد پای منبر، در پایان هر روضه، اشعاری را با آهنگ خاص میخواندند، به خواندن این اشعار «پامنبری گرفتن» میگفتند. در ادامه، نمونهای از این اشعار آمده است: [۶]


بابا ز فراق، بابا ز فراق هجر رویت چه کنم صیاد اجل، صیاد اجل بشکسته بالم چه کنم


بابا جان امان از شمر بد اختر
غریبم بابا، یتیمم بابا، اسیرم
ندارم طاقت زنجیر بابا جان
وای امان از شمر بد اختر

پامنبری در شاهرود و بسطام

در شاهرود و بسطام از اول ماه محرم در اغلب مساجد، تکایا و حسینیههای شهرها و روستاها، پیش از شروع روضهخوانی، پامنبری اجرا میشود. ابتدا یکی از پامنبریخوانها میگوید: «بر خُلق خوش نازنین و بیعیب محمد و آل محمد صلوات»، سپس «پامنبریخوان» چنین میخواند:


ای واویلا صد واویلا ای واویلا صد کربلا
آه از دمی که فاطمه آید به دشت کربلا
گردد به دور خیمهها گردد به دور کشتهها
ز آنجا روان به قتلگاه گردد به دور کشتهها
گوید حسین من چه شد؟ نور دو عین من چه شد؟
عباس عطشانم چه شد سقای طفلانم چه شد
کو اکبرم کو اصغرم؟ کو اهل بیت اطهرم
یاران حسین من چه شد نور دو عین من چه شد؟
یاران رسول ثقلین دارد عزا بهر حسین
ای شیعیان زاری کنید از دیده خون جاری کنید
بهر شهید کربلا از نو عزاداری کنید


در قسمت آخر و پایانی پامنبری، عزاداران با کشیدن صدا شیون «یا امام» سر میدهند و در دم دادن مصرع اول و آخر، مدعوین مانند مجریان سه بار و با همان آهنگ میگویند:


یا....اما....م، یا....اما....م.

یا....حسین، یا....حسین، یا....اما....م،

کو اکبر....کو اصغر

کو عون و....کو جعفر

کو قاسم....بن الحسن

کو عباس....علمدار

یا حسن، یا....حسین، یا....اما....م،


سپس دو بیتی زیر را میخواند:


یزید را به جهنم، از خدا عذابش کن چون مس، گداخته فرما، دوباره آبش کن
عذاب هر دو جهان از برایش باشد به حق علم خودت، ای خدا عذابش کن


هنگام ختم پامنبری، شرکتکنندگان با گفتن آمین یا رب العالمین صلوات میفرستند. [۷]


اشعار پامنبری زیر در شاهرود اجرا میشود:


عباس دست از تن جدا.... یاران واویلا شد کشته راه خدا.... یاران واویلا
رأسش به نوک نیزهها.... یاران واویلا از ظلم و جور اشقیا.... یاران واویلا
ای شیعیان زاری کنید.... یاران واویلا با فاطمه یاری کنید.... یاران واویلا
بهر شهید کربلا.... یاران واویلا اکنون عزاداری کنید.... یاران واویلا


یا:


ای واویلا در کربلا خیرالنسا دارد عزا
در خیمه زین العابدین با حالتی زار و حزین
گفت یا الله العالمین حال من محزون ببین
یاران حسین نازنین افتاده چون گل بر زمین
بر اشتران نالان همه نالان و سرگردان همه
ای شیعیان زاری کنید اکنون عزاداری کنید
با فاطمه یاری کنید از دیده خون جاری کنید
بهر شهید کربلا اکنون عزاداری کنید


در بخش آخر پامنبری، بیت اول شعر زیر به صورت بریده بریده اجرا میشود و در ادامه عزاداران حسینی تا پایان، با آهنگ سطر اول، دم میگیرند. مانند:


آبش ندادند و لب تشنه کشتهاند...! در دشت کربلا این ظلم بر حسین و اولاد او چرا...؟ فریاد از این عزا
باز این چه شورش است که در خلق عالم است...، در دشت کربلا باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است...، ای داد از این عزا


مراسم پامنبری با اشعاری کوبنده و حماسی ختم میشود و مجلس آماده وعظ و سخنرانی و ذکر مصیبت میگردد و با ذکر صلوات، مراسم منبرخوانی به پایان میرسد. [۸]

منبع

پی نوشت

  1. قاسمی ندوشن، 1380، ص 79-80.
  2. خبرگزاری بین المللی قرآن.
  3. هاشمی پور، 1380، ص 201-206.
  4. صدا و سیمای مرکز یزد
  5. خوش منظر، 1387، ص 199.
  6. مؤید محسنی، 1381، ص 265-266.
  7. ناصحی، 1383، ص 51-54.
  8. همان، 56.