علی بن حسین بن علی بن ابی‏ طالب علیهم‌السلام، ملقب به علی‌ اکبر است. پدرش حسین بن علی (ع) و مادرش لیلا دختر ابو مُرّه نوه مسعود بن عامر ثقفی است. مادر لیلا میمونه دختر ابو سفیان و از بنی‏ امیه است. [۱] لیلا از زنان شریف و بزرگوار عصر خویش بود.

اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
لقب علی‌ اکبر
خویشاوندان
سرشناس
پدرش حسین بن علی (ع) و مادرش لیلا دختر ابو مُرّه نوه مسعود بن عامر ثقفی
نقش های برجسته پاسداری از جان امام حسین (ع)، پذیرفتن همراهی با امام حسین (ع) و ایثار و جان‏بازی در راه به ثمر رسیدن اهداف و آرمان‌‏های والای امام حسین (ع)، همراهی با کاروان امام حسین (ع) از مکه به سوی کوفه، همراهی با امام حسین (ع) را به منزله حمایت از حق تلقی می‏‌کرد، همراهی با امام حسین (ع) هنگام دیدار شبانه با عمر بن سعد، اعللام آمادگی در دفاع از امام حسین (ع) در شب عاشورا هم‌صدا با دیگر بنی ‏هاشم و اصحاب امام حسین (ع)، نخستین شهید بنی ‏هاشم.









زندگینامه

درباره تاریخ تولد و سن علی‌ اکبر (ع) اختلاف وجود دارد اما به مدد قرائن می‌‏توان به طور تقریبی حدس زد که ایشان در چه سالی به دنیا آمده و به هنگام شهادت در روز عاشورا چند سال داشته است. منابع متفق القول نقل کرده‌اند که امام سجاد (ع) درسال 38 هجری به دنیا آمده و در عاشورای سال 61 هجری 23 سال داشته‏ اند. [۲] از طرف دیگر اکثر منابع آورده‌‏اند علی ‏بن حسین (ع) که مادرش لیلا نام داشت و توسط مُرَّة بن منقذ عبدی در کربلا به شهادت رسید، علی‌اکبر بوده است. [۳] صحت این ادعا را از بیان امام سجاد (ع) در مجلس عبیدالله بن زیاد می‏‌توان دریافت. عبیدالله از امام سجاد (ع) پرسید: نامت چیست؟ فرمود: علی بن حسین. گفت، مگر خدای علی بن حسین را نکشت؟ فرمود: من برادر بزرگ‏تر از خود داشتم و شما او را کشتید. [۴] با توجه به شواهد فوق، چنین استنباط می‌‏شود که علی بن حسینِ شهید در کربلا از امام سجاد (ع) بزرگ‌تر بوده و بیش از 23 سال داشته است. بنابراین قبل از سال 38 هجری به‌ دنیا آمده است. لذا پذیرفتن این احتمال که وی در زمان خلافت عثمان به دنیا آمده باشد، [۵] تقویت می‌‏شود و قول کسانی که او را در کربلا 28 ساله می‌‏دانند [۶] از صحت بیشتری برخوردار است. بسیاری از نویسندگان معاصر نیز بر این نکته تصریح کرده‏‌اند از جمله مقرّم ضمن بررسی نظرات گوناگون در خصوص لقب علی‌ اکبر به این نتیجه رسید که علی بن حسین شهید، همان علی‌ اکبر بوده و 27 سال سن داشته است. [۷]

ازدواج

یکی دیگر از مسائلی که در راستای زندگی علی‌ اکبر مطرح می‌‏گردد مسأله ازدواج ایشان است. اگر وی در کربلا 27 یا 28 سال سن داشته باشد، پس همسر و فرزندانی نیز داشته است. در زیارت حضرت علی‌ اکبر که توسط ابو حمزه ثمالی از حضرت صادق (ع) نقل شده، به اهل بیت و فرزندان علی‌ اکبر و کنیه‌‏اش”ابوالحسن“ [۸] اشاره گردیده است. [۹] در برخی منابع نیز به این کنیه اشاره شده است. [۱۰] بنا بر نقل حدیثی از امام رضا (ع)، علی‌ اکبر پس از شهادت امام حسن (ع) با ام ‏ولد [۱۱] او ازدواج کرد. [۱۲] بنا به گزارش دیگر او با دختری از نوادگان ام‏ ولد از‏دواج کرده است. [۱۳] لازم به ذکر است که شیخ عباس قمی با استناد به موارد فوق معتقد است که علی‌ اکبر ازدواج نموده و دارای فرزند شده است. [۱۴] مقرم نیز براساس کنیه اباالحسن احتمال داده که علی‌ اکبر فرزندی به نام حسن داشته [۱۵] و تشکیل خانواده داده است. ولی احتمال می‏‌رود فرزند یا فرزندان او به ثمر نرسیده و نسلی از او باقی نمانده باشد. [۱۶] این احتمال را گفتار مورخان و دانشمندان علم رجال تأیید می‏‌کنند. به نقل از ابن سعد و یعقوبی یکی از فرزندان امام حسین (ع) که در کربلا شهید شد، علی‌ اکبر بود و نسلی از او باقی نمانده است. ابن شهر آشوب نیز بر این عقیده است. [۱۷]

خصوصیات

درباره ویژگی‌های علی‌ اکبر (ع‌) نوشته‏‌اند: او در صورت و سیرت و بیان به پیامبر ‌(ص) شباهت داشت و در وقار، متانت و گشاده‌رویی به کمالاتی دست یافت. احترامی که برای پدر قائل بود، از روابط پدر و فرزندی فراتر می‌رفت، زیرا در تمامی مراحل زندگی مطیع امر امام حسین (ع) بود. جامع‌ترین و بهترین سخن در خصوص معرفی فضایل او همان بیانات امام حسین ‌(ع‌) است که وقتی جوانش عازم میدان نبرد بود، به زبان جاری ساخت و او را در خُلق، خَلق و منطق و بیان به جدش رسول اکرم ‌(ص) تشبیه نمود و اندوه خود را به خاطر مفارقت او اعلام کرد و بر قاتلانش نفرین فرستاد. ارزش معنوی این جوان تا به آن اندازه است که پدر بزرگوارش با آن مقام عصمت و امامت، زندگی پس از او را فنا و مرگ و زیستن با او را حیات واقعی می‌داند.

قبل از واقعه عاشورا

از شرح حال علی‌ اکبر (ع) قبل از واقعه عاشورا اطلاع چندانی در دست نیست. ابو الفرج اصفهانی در قالب سند روایت مطالبی را در مورد ایشان بیان کرده است:

روایت اول: برخی از خصوصیات علی‌ اکبر از زبان معاویه چنین بیان شده است: شایسته‏‌ترین افراد برای امر خلافت، علی‌ اکبر فرزند حسین است که جدش رسول خدا بوده و شجاعت بنی ‏هاشم، سخاوت بنی ‏امیه و زیبایی قبیله ثقیف را درخود جمع نموده است. [۱۸] اگرچه معاویه اغراض سیاسی را دنبال می‏‌کرد و رهبری مسلمانان را در شجاعت، سخاوت و زیبایی منحصر می‌‏نمود، اما ناخواسته علی‌ اکبر را به شایستگی و شجاعت ستوده است.

روایت دوم: علی شهید از جدش علی بن ابی ‏طالب (ع) و عایشه احادیثی نقل کرده است. [۱۹] بعضی از نویسندگان از آن به عنوان یکی از شیوه‏‌های جهاد فرهنگی ایشان در دوره حاکمیت امویان تعبیر کرده‌‏اند. [۲۰]

روایت سوم: علی بن حسین (ع) شخص لایق، مهمان‌دوست، فقیر و غریب‌‏نواز و عزیز و گرامی بود که شاعران عرب به مدح او پرداخته‏‌اند. در توصیف این وجه از شخصیت ممتاز ایشان به عنوان یکی از جوانمردان و سخاوتمندان اشعار زیبایی در مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. درج شده است. [۲۱]

نقش در واقعه کربلا

اما در حوادثی که منجر به قیام عاشورا می‌شود، نقش علی‏ اکبر (ع) بسیار درخشان است:

1- در شبی که والی مدینه، امام حسین (ع) را برای بیعت کردن با یزید دعوت کرد، او همراه دیگر افراد بنی‏ هاشم پدرش را تا خانه ولید بن عتبة بن ابی ‏سفیان همراهی نمود و همان‌جا به پاسداری از جان پدر پرداخت. [۲۲]

2- آن‌گاه که امام حسین (ع) از بیعت با یزید امتناع ورزید و به سوی مکه حرکت کرد، علی‌ اکبر بر همراهی با پدر و ایثار و جان‏بازی در راه به ثمر رسیدن اهداف و آرمان‌‏های والای پدرش را پذیرفت. [۲۳]

3- همراهی با کاروان از مکه به سوی کوفه. [۲۴]

4- هنگامی که خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه به امام حسین (ع) رسید، علی‌ اکبر سخن از بازگشت گفت و اینکه مردم کوفه اهل غدر و خیانت و بی‌وفایی هستند. [۲۵]

5- در منزل قصر بنی‌ مقاتل همراهی با پدر را به منزله حمایت از حق تلقی می‏‌کرد و در راه حق از مرگ باکی نداشت. عقبة‌ بن‌ سمعان‌ گوید: ما شبانه‌ از قصر بنی‌ مقاتل‌ در رکاب‌ امام حسین (ع) به‌ راه‌ افتادیم‌. مدتی‌ نگذشته‌ بود که‌ دیدیم‌ خواب‌، ایشان‌ را ربوده‌ است‌. چند لحظه‌ طول‌ نکشید که‌ بیدار شد و دو یا سه‌ بار فرمودند: ”اِنّا للهِِ وِ اِنّا اِلَیه‌ِ راجِعُون‌َ وَ الْحَمْدُ للهِِ رَب‌ِّ العْالَمین‌َ“. در این‌ هنگام‌ علی‌ اکبر فرزند رشید امام‌ حسین (ع) که همه جا هم‌رکاب و هم‌نفس پدر است، سبب‌ بیان‌ این‌ جمله‌ را جویا شد و عرض کرد پدر جان! هر چه شر و بدی است از شما دور باد، در خواب چه دیدید که استرجاع گفتید و خداوند را ستودید؟ امام‌ حسین (ع) فرمود: ای‌ فرزندم‌! در خواب‌ سواره‌ای‌ را دیدم‌ که‌ می‌گفت‌: این‌ گروه‌ به‌ پیش‌ می‌روند و مرگ‌ نیز به‌ سوی‌ ایشان‌ شتابان‌ است‌، تا به‌ بهشت‌ وارد شوند. دانستم‌ که‌ مقصودشان‌ ما هستیم‌. علی‌ اکبر عرض‌ کرد: امیدوارم‌ هیچ‌گاه‌ امر ناگواری‌ برایتان‌ پیش‌ نیاید و همواره ‌از گزند روزگار در امان‌ باشید. اما پدرجان‌ ”اَوَلَسنا عَلَی‌الْحَق‌ّ“ مگر ما برحق‌ نیستیم‌؟ امام‌ حسین (ع) فرمود: آری فرزندم‌، قسم‌ به‌ خدایی‌ که‌ همه‌ بندگان‌ به‌ سوی‌ او می‌روند، ما بر حق‌ هستیم. علی‌ اکبر عرض‌ کرد: ”اِذا لا نُبالی‌ بِالْمَوْت‌ِ اَن‌ْ نَموُت‌َ مُحِقّین“ دیگر از مرگ‌ چه‌ واهمه‌ای‌ داریم و چه باک از مرگ در بستر حقیقت‌. مرگ‌ چه‌ اعتباری‌ دارد وقتی‌ که‌ ما بر حق‌ هستیم‌؟ امام حسین (ع) از این‌ سخن‌ شایسته و کلام عارفانه و عاشقانه‌ فرزند عزیزش‌ بسیار خرسند شد. با نگاه مهربانش که از آن عشق و تحسین و رضایت می‌بارید رو به فرزندش فرمود: ”خداوند تو را پاداش‌ نیکو عنایت کند. نیکوترین‌ پاداشی‌ که‌ پدری‌ می‌تواند به‌ فرزندش‌ بدهد. “ [۲۶] علی‌ اکبر برای‌ تحلیل‌ مقوله‌ مرگ‌ یک‌ مبنا و محک‌ دارد: حق.

6- هنگامی که امام حسین (ع) شبانه با عمر بن سعد دیدار داشت، پسرش علی‌ اکبر نیز همراهش بود. [۲۷]

7- در شب عاشورا هم‌صدا با دیگر بنی ‏هاشم و اصحاب امام حسین (ع)، آمادگی خود را در دفاع از پدر اعلام کرد. [۲۸]

8- در روز عاشورا با عمل شجاعانه خویش این آمادگی را اثبات نمود و نخستین شهید بنی ‏هاشم بود که به میدان شتافت. [۲۹] سید بن‌ طاووس [۳۰] ‌می‌نویسد: ”فَاسْتَأَذَن‌َ اَباه‌ُ فِی‌الْقِتال‌ِ فَأَذِن‌َ لَه‌ُ“ تا اجازه‌ خواست‌ امام حسین (ع) بی‌درنگ‌ اذنش‌ داد و گفت‌ برو، اما با چشمانی‌ به‌ حالت‌ نیم‌خفته‌ و مأیوسانه‌ به‌ او نظر افکند. چند قدمی‌ پشت‌ سر او رفت‌ و رو به ‌آسمان‌ کرد و عرض‌ کرد: ”اَلّلهُّم‌َ اشْهَدْ عَلی هؤُلاءِ الْقَوْم‌ِ فَقَدْ بَرَزَ اِلَیهِم‌ْ غُلام‌ٌ اَشْبَه‌ُ النّاس‌ِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً ِلرَسوُلِک‌َ مُحَمَّدٍ . . . “ [۳۱] خداوندا! شاهد باش‌ که‌ جوانی‌ به‌ جانب‌ ایشان‌ رهسپار است‌ که‌ در صورت‌ و سیرت ‌و گفتار شبیه‌ترین‌ مردم‌ به‌ پیامبر توست و ما هرگاه‌ مشتاق‌ دیدار پیامبرت‌ بودیم‌ به‌ چهره‌ او می‌نگریستیم‌. امام حسین (ع) آن‌گاه این آیه را تلاوت فرمود: ”اِن‌َّ اللهَ اصْطَفی‌' آدَم‌َ وَ نوُحاً وَ آل‌َ اِبْراهیم‌َ وَ آل‌َ عِمْران‌َ عَلَی‌ الْعالَمین‌َ ذُرِّیة‌ً بَعْضُها مِن‌ْ بَعْض‌ٍ وَاللهُ سَمیع‌ٌ عَلیم‌ٌ“ [۳۲] به‌ حقیقت‌ خداوند آدم‌ و نوح‌ و خاندان‌ ابراهیم‌ و خاندان‌ عمران‌ را بر جهانیان‌ برگزید. فرزندانی‌ هستند برخی‌ از نسل‌ برخی‌ دیگر و خداوند بر همه‌ شنوا و داناست.

علی‌ اکبر پی‌درپی‌ بر دشمن‌ حمله‌ می‌برد و در حالی‌ که‌ ‌رجز می‌خواند، به‌ نبرد پرداخت. بر اساس روایت ابو مخنف و طبری، علی‌ اکبر مبارزی شجاع است که بی‏ باکانه در میدان نبرد، ضمن رجزخوانی، شعار ذلت ‏ستیزی را سر داده و خویشاوندی با پیامبر (ص) را برتر از همه پیوندها دانسته است. او همچنین موضع خود را با شعار و رجز بیان می‏‌کند و آرزوی آنان که سعی در تسلیم نمودن امام حسین (ع) را دارند، به یأس و ناامیدی مبدل می‌‏سازد.

رجزخوانی

اَنَا عَلِی‌ُّ بْن‌ُ الحُسَین‌ِ بْن‌ِ عَلِی‌ٍّ
تَاللهِ لا' یحکم‌ُ فینا ابن‌ُ الدَعِی‌ّ
نَحْن‌ُ وَ رَب‌ِّ البَیت‌ِ اَولی‌' بِالنَّبِی‌ِّ
اَضْرِب‌ُ بِالسَّیف‌ِ اُحامی‌ عَن‌ْ أبی
ضَـرْب‌َ غُلام‌ٍ هاشِـمی‌ٍ عَـلَوِی‌ٍّ [۳۳]

من‌ علی،‌ پسر حسین‌ پسر علی هستم‌. به‌ خانه‌ خدا سوگند ما به‌ پیامبر (ص) نزدیک‌تر هستیم‌.

به‌ خدا سوگند فرزند بی‌ریشه‌ نمی‌تواند بر ما حکومت‌ کند. با ضربه‌ شمشیر از پدرم‌ حمایت‌ می‌کنم‌.

ضربه‌ جوانی‌ از خاندان‌ هاشم‌ و علی‌.

گروهی‌ بر او حمله‌ کردند و از هر سو ضربات‌ شمشیر بر علی‌ اکبر فرود آمد. او نیز به‌ جنگ‌ پرداخت‌ و زد‌ و خورد سخت‌ و خونینی‌ انجام‌ داد. تشنگی‌ مفرط‌ او را آزار می‌داد. یک‌ بار نزد پدر برگشت‌ و گفت‌: ”یا اَبَة الْعَطَش‌ُ قَدْ قَتَلَنی‌ وَ ثِقْل‌ُ الْحَدیدِ فَذاَجْهَوَنی‌ فَهَل‌ْ اِلی شَرْبَة‌ٍ مِن‌َ الْماء سَبیل‌ٌ؟“ [۳۴] پدر جان‌! تشنگی‌ مرا کشت‌ و سنگینی‌ سلاح‌ توانم‌ را برد. آیا می‌توان‌ آبی‌ را به‌ دست‌ آورد؟

شهادت

این‌ سخن،‌ جانِ‌ اباعبدالله را آتش‌ زد و فرمود: فرزندم‌! زمانی‌ کوتاه‌ نیز بجنگ. چه‌ زود است‌ که‌ جدّ خود محمد (ص) را دیدار کنی‌ تا با قدحی‌ لبریز از نوشیدنی‌ که‌ پس‌ از آن‌ هرگز تشنگی‌ نیابی‌، تو را سیراب‌ کند. علی‌ اکبر به‌ سوی‌ میدان‌ برگشت‌ و دست‌ از جان‌ شسته‌ آماده‌ شهادت‌ شد. حمله‌ بسیار شدیدی‌ را آغاز نمود و پس ‌از به‌ خاک‌ افکندن‌ چند تن، غافلگیرانه‌ هدف‌ نیزه‌ مُرّة‌ بن‌ مُنقِذ بن نُعمان عَبْدی از قبیله عبدالقیس‌ قرار گرفت‌ و به‌ زمین‌ افتاد [۳۵] و فریاد زد: پدرجان‌! بر تو باد سلام‌، اینک‌ این‌ جدّم‌ رسول‌ خداست‌ که‌ به‌ تو سلام‌ می‌رساند و می‌فرماید: زود به ‌سوی‌ ما بشتاب‌. سپس‌ آهی‌ کشید و جان‌ داد. دشمن‌ اطراف‌ او را محاصره‌ کرده‌ و با شمشیرهای‌ خود بر پیکر بی‌جان‌ او ضربه‌ وارد می‌کردند. قساوت و بی‌رحمی دشمن نسبت به او چنان است که پس از افتادن از اسب، بدنش را قطعه قطعه کردند. [۳۶]

نفرین امام حسین (ع)

امام حسین (ع) بر بالین‌ کشته‌ فرزندش‌ نشست‌ و صورت‌ بر صورت‌ او نهاد و در حالی‌ که‌ می‌گریست، فرمود: : ”قَتَلَ اللهُ قَوماً قَتَلُوکَ یا بُنَی ما اَجرَ أهُم عَلَی الرَّحمنِ وَ عَلَی اِنتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسُولِ عَلَی‌الدُّنْیا بَعْدَک‌َ الْعَفا“ [۳۷] فرزندم‌! خدا بکشد قومی‌ که‌ تو را کشتند. اینان‌ چه‌ بسیار بر خدا و هتک‌ حریم‌ رسول‌ خدا گستاخ‌ گشته‌اند، پس‌ از تو، خاک‌ بر سر دنیا. سپس گفت: خدایا! برکات‌ زمین‌ را از اینان‌ باز دار و ایشان‌ را سخت‌ پراکنده‌ ساز و به‌ راه‌های‌ گوناگون‌ بیفکن‌ و والیان‌ را هرگز از آنان‌ راضی‌ مدار. آنان‌ ما را خواندند تا یاری‌مان‌ کنند. چون‌ پاسخ‌ دادیم‌ ستم‌ کردند و ما را کشتند. امام‌ حسین (ع) او را به‌ سینه‌ چسباند تا جان‌ داد. آنگاه خطاب‌ به‌ عمر بن‌ سعد فرمود: ”یابن‌َ سَعْد! قَطَع‌َ اللّه‌ُ رَحِمَک‌َ کما قَطَعْت‌َ رَحِمی“ [۳۸] ای‌ پسر سعد! خداوند نسل‌ تو را قطع‌ کند چنان‌ که‌ نسل‌ مرا از این‌ فرزندم‌ قطع‌ کردی. حمید بن‌ مسلم‌ نقل‌ می‌کند: زنی‌ را دیدم‌ که‌ از خیمه‌ بیرون‌ آمد و در حالی‌ که‌ می‌دوید، با صدای‌ اندوهناکی ‌می‌گفت‌: پسر برادرم‌! عزیزم‌! تا بر کشته‌ برادرزاده‌اش‌ رسید و خود را بر روی‌ بدن‌ پاره‌ پاره‌ علی‌ اکبر افکند. امام حسین (ع)‌، دست‌ خواهرش‌ زینب‌ را گرفت‌ و او را به‌ خیمه‌ بازگرداند و به‌ عده‌ای‌ از جوانان بنی‌ هاشم فرمود‌: بروید و برادرتان‌ را به‌ خیمه‌ شهدا بیاورید! [۳۹] شهادت مظلومانه علی‌ اکبر باعث گریستن امام حسین (ع) بر جنازه‌‏اش و بی‌تابی حضرت زینب شد. [۴۰]

زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه

در زیارت رجبیه از او نام برده شده و در زیارت ناحیه مقدسه به وی به عنوان اول شهید از خاندان رسالت سلام داده و همچنین قاتل او را نفرین و از او بیزاری می‏‌جوید: ”السَّلامُ عَلَیکَ یا اَوَّلَ قَتیلٍ مِن نَسلِ خَیرِ مِن سُلالَةِ اِبراهیمَ الخَلیلِ صَلَّی اَللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی اَبیکَ اِذ قالَ فیکَ قَتَلَ اللهُ قَوماً قَتَلُوکَ یا بُنَی ما اَجرَ أهُم عَلَی الرَّحمنِ وَ عَلَی اِنتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسُولِ عَلَی ‌الدُّنْیا بَعْدَک‌َ الْعَفا کَاَنّی بِکَ بَینَ یدَیکَ ماثِلاً وَ لِلکافِرینَ قائِلاً:

اَنَا عَلِی‌ُّ بْن‌ُ الحُسَین‌ِ بْن‌ِ عَلِی‌ٍّ
أطعَنُکُم بِالرُّمحِ حَتّی ینثَنی
ضَربَ غُلامٍ هاشِمی عَرَبی
نَحْن‌ُ وَ بَیت‌ اللهِِ اَولی‌' بِالنَّبِی‌ِّ
اَضْرِبُکُم بِالسَّیف‌ِ أحمی‌ عَن‌ْ أبی
وَاللهِ لا' یحکم‌ُ فینا ابن‌ُ الدَعِی‌ّ

حَتّی قَضَیتَ نَحبَکَ وَ لَقِیتَ رَبَّکَ اَشهَدُ اَنَّکَ اَولی بِاللهِ وَ بِرَسُولِهِ وَ اَنَّکَ ابنُ رَسُولِهِ وَ ابنُ حُجَّتُهُ وَ اَمینُهُ حَکَمَ اللهُ عَلَی قاتِلِکَ مُرَّةَ‌ بنِ‌ مُنقِذِ بنِ النُّعمانِ العَبْدِی لَعَنهُ اللَّهُ وَ اَخزاهُ وَ مَن شَرِکَهُ فی قَتلِکَ وَ کانُوا عَلَیکَ ظَهیراً اَصلاهُمُ اللهُ جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیراً وَ جَعَلنَا اللهُ مِن مُلاقِیکَ وَ مُرافِقیک وَ مُرافِقی جَدِّکَ وَ اَبیکَ وَ عَمِّکَ وَ اَخِیکَ وَ اَمِّکَ المَظلُومَةِ وَ اَبرَأُ اِلَی اللهِ مِن قاتِلیکَ وَ اَسئَلُ اللهَ مُرافَقَتَکَ فی دارِ الخُلُودِ وَ اَبرَأُ اِلَی اللهِ مِن اَعدائِکَ اَولِی الجُحُودِ السَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ “

سلام بر تو ای اولین کشته شده از نسل بهترین سلسله، از خاندان ابراهیم خلیل. درود خدا بر تو و بر پدرت باد که درباره تو گفت: فرزندم‌! خدا بکشد قومی‌ که‌ تو را کشتند. اینان‌ چه‌ بسیار بر خدا و هتک‌ حریم‌ رسول‌ خدا گستاخ‌ گشته‌اند، پس‌ از تو، خاک‌ بر سر دنیا. علی بن حسین خطاب به کافران رجز می‌‏خواند و می‏‌گفت: ”من‌ علی،‌ پسر حسین‌ پسر علی هستم‌. به‌ خانه‌ خدا سوگند که ما به‌ پیامبر (ص) نزدیک‌تر و سزاوارتر هستیم‌. با نیزه زخمی‏تان می‌‏کنم تا آنجا که نیزه به خود بپیچد. با ضربه‌ شمشیر به شما می‏‌زنم و به این وسیله از پدرم‌ حمایت‌ می‌کنم‌. ضربه‌ جوانی‌ از خاندان‌ هاشم‌ و علی که بر شما فرود می‌‏آید. به‌ خدا سوگند فرزند بی‌ریشه‌ نمی‌تواند بر ما حکومت‌ کند." تو بدانچه دوست داشتی رسیدی و پروردگارت را ملاقات کردی. من شهادت می‏‌دهم که تو به خدا و رسولش سزاوارتری. تو فرزند رسول خدایی و فرزند حجت او و امین اویی. خدا قاتل تو مُرّة‌ بن‌ مُنقِذ بن نُعمان عَبْدی و کسانی را که همراه او در قتل تو شرکت کردند و بر تو تلاش نمودند، لعنت کند و خوار بسازد. خداوند آنان را داخل جهنم که بازگشتگاه بسیار بدی است، می‏‌کند. خداوند ما را از دیدارکنندکان و رفیقان و همراهان تو و از هم‏نشینان جد، پدر، عمو، برادر و مادر مظلومه‌‏ات قرار دهد و از قاتلان تو بیزاری می‌‏جویم و به خدا پناه می‏‌برم و از خداوند در زندگی جاوید همنشینی با تو را می‌‏طلبم و از دشمنان تو که منکران حق تو بوده‌‏اند، بیزاری می‌‏جویم و به خدا پناه می‌‏برم. سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد.

منبع

مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 414-423.

پی نوشت

  1. تاریخ خلیفة بن خیاط، ص145؛ الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، 1405 ه ق.، ج5، ص53.
  2. کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره: 1953 م.، ص53.
  3. تسمیه من قتل مع الحسین (ع)، ص150؛ الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، 1405 ه ق.، ص53؛ کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره: 1953 م.، ص57؛ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج2، ص497؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، احمد بن اسحاق ( ابن واضح)، بیروت: دار صادر، 1379 ﻫ ق / 1960 م. ج2، ص160؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ مروج الذهب و معادن الجوهر، مسعودی، علی بن الحسین، چاپ باربیه دومنار و پاوه دوکورتی، پاریس: 1877-1861 م. ، ج3، ص61؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص77؛ مقتل الحسین طبرانی، طبرانی، ابوالقاسم، کویت: دارالاوراد، 1412 ﻫ ق، ص38؛ شرح الاخبار فی فضایل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 ه ق.، ج3، ص152.
  4. کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره: 1953 م.، ص53 ؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص112.
  5. مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص78 ؛ کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ابن ادریس حلّی، قم: 1410- 1411 ه ق.، ص91. ابن ادریس ضمن بررسی روایات و نظرات مختلف معتقد است که علی بن حسین شهید، علی اکبر بوده است.
  6. لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، بیهقی، ابوالحسن علی بن زید (ابن فندق)، به تصحیح سیدمهدی رجایی اصفهانی، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی، 1410 ﻫ ق. ، ج2، ص397.
  7. مقتل الحسین المقرم، المقرم، السید عبدالرزاق، بیروت: دارالکتاب الاسلامی، 1979 م. ، ص226.
  8. انصار الحسین (ع)، ص145.
  9. کامل‌الزیارات، ابن قولویه قمی، جعفر بن محمد، نجف: مطبعة المرتضویه، 1356 ه ق. الزیارات، ص239. ” صلی الله علیک و علی عترتک و اهل بیتک و ابائک و ابنائک و امهاتک الاخیار و الابرار“ صلوات خدا بر تو و بر خانواده و خاندانت و بر پدران و مادران نیکوکار و پاکدامنت. صلی الله علیک یا اباالحسن. نصیراوی روایت امام صادق (ع) را که در زیارت ابوحمزه ثمالی آمده به نظم درآورده است: ”لِذا اَتَت زِیارَةُ الثُّمالی عَن صادِقِ القَولِ بِذَا المَقالِ“، حدیث کربلا، ص122.
  10. کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره: 1953 م.، ص58 ؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص77.
  11. کنیزی از همسران امام حسن (ع) که از او صاحب فرزند شد و کنیه ام‏ ولد به او داده شد.
  12. الکافی، کلینی، محمدبن یعقوب، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران: 1391 ه ق.، ج5 ص361.
  13. انصار الحسین، ص145.
  14. منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، تهران: انتشارات فراروی، 1381 ش، ص283.
  15. زندگانی حضرت علی اکبر، مقرم، سیدعبدالرزاق، ترجمه پرویز لولار، تهران: انتشارات آرام دل، 1387 ش.، ص14.
  16. الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، 1405 ه ق.، ص53 ؛ تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، احمد بن اسحاق ( ابن واضح)، بیروت: دار صادر، 1379 ﻫ ق / 1960 م. ج2، ص160.
  17. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. آل ابی‌ طالب، ج4، ص109 و نیز ر.ک : المجدی فی انساب الطالبیین، عمری، علی بن محمد، چاپ احمد مهدوی دامغانی، قم: 1409 ﻫ ق. ، ص91 ؛ زندگانی حضرت علی اکبر، مقرم، سیدعبدالرزاق، ترجمه پرویز لولار، تهران: انتشارات آرام دل، 1387 ش. (ع)، ص15.
  18. مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص78؛ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص49.
  19. همانجا.
  20. رحمدان، ص253.
  21. ر.ک : مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص78.
  22. مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. آل ابی‌طالب، ج3، ص88.
  23. الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص220 ؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص45.
  24. انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص160 ؛ ترجمه الامام الحسین (ع) من تاریخ دمشق، ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تحقیق علامه شیخ باقر محمودی، بیروت: مؤسسه المحمودی، 1398 ﻫ ق.، ص67.
  25. ترجمه الامام الحسین (ع) من تاریخ دمشق، ابن عساکر، ابوالقاسم علی بن حسن، تحقیق علامه شیخ باقر محمودی، بیروت: مؤسسه المحمودی، 1398 ﻫ ق.، همانجا.
  26. وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص177؛ تاریخ طبری، ج5، ص408؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص112؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج44، ص367.
  27. فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع) ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (ع)، گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم (ع)، به کوشش علی مؤیدی و دیگران. قم: نشر مشرقین، 1381 ش.، ص43.
  28. وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص198؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ص238.
  29. الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص239.
  30. اللهوف، ص47.
  31. الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص114.
  32. الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص114. با اشاره به آیه 33-34 سوره آل عمران.
  33. وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص243؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ شرح الاخبار فی فضایل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 ه ق.، ج3، ص153-154؛ اعیان الشیعه، امین، سید محسن، چاپ حسن امین، بیروت: 1403 ﻫ ق.، ج8، ص207.
  34. الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص114.
  35. الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، 1405 ه ق.، ج5، ص102؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256.
  36. وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص243؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛اللهوف فی قتلی الطفوف (مقتل الحسین)، ابن طاووس، علی بن موسی بن محمد، نجف: مکتبه الحیدریه، 1385 ﻫ ق. ، ص47؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج2، ص31؛ مناقب آل ابی طالب، ابن شهرآشوب مازندرانی، ابوجعفر رشیدالدین محمدبن علی، قم: انتشارات علامه. آل ابی‌طالب، ج4، ص34.
  37. الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص239.
  38. اللهوف، ص47؛اعلام الوری باعلام الهدی، طبرسی، ابو علی فضل بن حسن، تحقیق سید محمد مهدی و سید حسن خرسان، تهران: انتشارات علمیه اسلامیه، 1338 ﻫ ق.، ص242؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج35، ص33؛ مقتل الحسین المقرم، المقرم، السید عبدالرزاق، بیروت: دارالکتاب الاسلامی، 1979 م. ، ص324؛ مقتل الحسین خوارزمی، خوارزمی، حسین، به کوشش الشیخ محمد السماوی، نجف: مطبعه الزهراء، 1367 ﻫ ق. ، ج2، ص31؛ 5. ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، سماوی، محمد بن طاهر، تحقیق محمد جعفر طبنسی، مرکز الدراسات الاسلامیه لحرس الثوره.، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص53.
  39. وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص243؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، 1405 ه ق.، ج5، ص102؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره: 1953 م.، ص57؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص114-115؛ شرح الاخبار فی فضایل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 ه ق.، ج3، ص152-153؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص115-116؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص239.
  40. برای گزارش کامل به میدان رفتن و شهادت علی اکبر ر.ک : وقعه الطف، ابومخنف لوط بن یحیی، چاپ محمدهادی یوسفی غروی. ، ص243؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ الطبقات الکبری، این سعد کاتب واقدی، محمد، چاپ احسان عباس، بیروت: دارصادر، 1405 ه ق.، ج5، ص102؛ الاخبار الطول، دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره : 1960 م.، ص256؛ کتاب نسب قریش، مصعب بن عبدالله زبیری، چاپ لوی پروونسال، قاهره: 1953 م.، ص57؛ الفتوح، ابن اعثم کوفی، احمد، حیدرآباد دکن: 1395 ه ق/ 1975 م.، ج5، ص114-115؛ شرح الاخبار فی فضایل الائمه الاطهار (ع)، قاضی نعمان تمیمی مغربی، نعمان بن محمد، تحقیق سید محمدرضا حسینی جلالی، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1409 ه ق.، ج3، ص152-153؛ مقاتل الطالبیین، اصفهانی، ابوالفرج علی بن حسین، ترجمۀ هاشم رسولی محلاتی، تهران: کتابفروشی صدوق. ، ص115-116؛ ارشاد القلوب، دیلمی، ابوم محمد حسن بن ابی الحسن، تهران: مرکز نشر کتاب، 1375 ﻫ ق.، ج2، ص239.