ابراهیم قبله آرباطان

نسخهٔ تاریخ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۴:۴۱ توسط T.ramezani (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «'''ابراهیم قبله آرباطان،''' در آذر ماه 1357 شمسی در روستای آرباطان، از توابع شهرس...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ابراهیم قبله آرباطان، در آذر ماه 1357 شمسی در روستای آرباطان، از توابع شهرستان هریس در آذربایجان شرقی متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.

ابراهیم قبله آرباطان
زادروز آذر ماه 1357 ه.ش
روستای آرباطان، از توابع شهرستان هریس در آذربایجان شرقی
ملیت ایرانی
آثار دو مجموعه گردآوری شعر با نام‏‌های «کاشیان» و «داستان سراب»
کتاب‌ها سه کتاب برای کودکان با عنوان «کودک فلسطینی»، «برای امام زمان» و «پدر! از خون تو نمی‏‌گذرم»، همچنین کتابی منثور با نام «ده شب در کربلا» به سه زبان و چهل عنوان کتاب با نام «اشارات»
مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد اسلامی تبریز

زندگینامه

ابراهیم قبله آرباطان کارشناسی خود را در رشته الهیات و معارف اسلامی از دانشگاه قم گرفت و اکنون دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد اسلامی تبریز است. فعالیت شعری خود را به صورت تخصصی از سال 1378 شروع کرده و به مدت 7 سال در استان قم، در خدمت اساتید مطرح شعر کشوری چون استاد مجاهدی بود. علاوه بر آن در پژوهش‏‌های صدا و سیمای استان قم به نوشتن متون ادبی برای مجری‌‏های کشور پرداخت که حاصل آن در بیش از چهل عنوان کتاب با نام «اشارات» منتشر شده است.

آثار ابراهیم قبله آرباطان

آثار ابراهیم قبله آرباطان عبارتند از: دو مجموعه گردآوری شعر با نام‏‌های «کاشیان» و «داستان سراب»، سه کتاب برای کودکان با عنوان «کودک فلسطینی»، «برای امام زمان» و «پدر! از خون تو نمی‏‌گذرم»، همچنین کتابی منثور با نام «ده شب در کربلا» به سه زبان و مجموعه اشعار آیینی خود را در دست چاپ دارد. ایشان در جشنواره‌‏ها و کنگره‏‌های مختلفی از جمله شعر دفاع مقدس، جایزه قیصر امین‌پور، شعر عاشورایی، شعر امام رضا در خراسان رضوی، شاعران کودک و کودکان شاعر با موضوع جنگ، سفرنامه‌نویسی کشوری با عنوان دخیل عشق در شهر تبریز به عنوان برگزیده انتخاب گردید. آرباطان هم‌اکنون به عنوان کارشناس روابط عمومی دانشگاه تبریز مشغول به ‏‌کار است و مسئولیت انجمن شعر آیینی شهرستان هریس را نیز بر عهده دارد. ‏‌‏‏‏‏

اشعار

بادِ سوزان، آبِ آتشناک، خاک ِ پر شرر سرزمینِ تیغ، مرزِ مرگ، دنیای خطر
از شتاب کاروان کم کن نمی‌دانم چرا این‏چنین آشفته می‌‏کوبند بر طبل سفر
کاروان خیر می‏‌تازد شتابان سوی شهر شهر سر تا پا فرو رفته‌‏ست در مرداب شر
تا گریبان می‌‏درد خورشید بر پیشانی‌‏ات لحظه‏‌ها بر خاک‌‏های سرخ می‏‌سایند سر
می‌‏شناسم شیهه باد پریشان یال را در فغان آبادی از شمشادهای شعله‌‏ور
ای گلویت کعبه شمشیرهای در طواف ای دو چشمت بوسه‌‏گاهِ تیرهای درگذر
می‏‌بری وادی به وادی باغ‌‏های تشنه را تا مگر سیراب‏شان گردانی از خون و خطر
می‌‏شناسم ماجرایت را که در آن ظهر ِ گرم ناگهان خون ِپسر بارید از چشم پدر
این‏چنین رفتی که از طوفان ِ آتش بگذری با زنانی هم‏‌رکاب و کودکانی هم‌سفر


دیشب تمام بی‌‏کسی‌‏ام را گریستم آتش گرفت حنجره‏‌ام تا گریستم
دریا نشست روی لبم تشنه‏‌تر شود دامن تکاندم از لب دریا، گریستم
چشمم تَرَک تَرَک شد و بر ماسه‌‏ها چکید پشتم شکست، پا شدم اما، گریستم
بیچاره من که زیر سُم اسب‌‏های دشت آخر تو را چگونه تماشا گریستم
شرمنده‌‏ام که مرثیه آفتاب را در اندکی به وسعت دریا گریستم


شجاعت عباسیه

شیر، بی‌واهمه از خیمه به راه افتاده ناگهان لرزه بر اندام سپاه افتاده
کیست این مرد که می‌‏تازد و طَف می‏‌لرزد زیر سُم‏‌ها، تن یک دشت چو دَف می‌‏لرزد
گوش ابلیس کر اما شجع الناس است او نعره زد مردی از آن ‏سوی که عباس است او
شیهه سرکش اسبش هیجان دارد مرد بگریزید که صد مرد توان دارد مرد
بگریزید اگر فرصت دیگر مانده‌‏ست وای از آن لحظه که تن می‏‌دود و سر، مانده‌‏ست
نفسش بُغض نفس‌‏های علی را دارد تیغ او تشنه خون است جگر می‌‏خواهد
کمر کوفه کمر باشد اگر می‏‌شکند قامت شام سپر باشد اگر می‏‌شکند


تیغ،‌ اسلیم ِ منقّش شده ابرویش ماه، سوسویی از انوار منوّر رویش
...و خدا با همه ‌دقت و وسواس عجیب مو به مو وصله زده سلسله گیسویش
جذبه ‌حور مگر ریخته در چشمانش عشق سر می‌‏شکند تا که شود جادویش
گنگ، ذهنی که تو را ماه تصور نکند خشک، دریا که تو را کل نکشد جاشویش


تیغ پیمود ولی نظم خم ابرو را ماه بوسید به خون نقش گرفته رو را
همه دیدند که خون، رود شد و می‏‌پیمود مو به مو، سلسله در سلسله گیسو را


تو همان ماه به خون خفته عشقی عباس تو همان قصه ناگفته عشقی عباس
قرن‌‏ها می‌‏گذرد وِرد زبانی، ای مرد! زنده‌‏تر از همه‌‏ای با همگانی، ای مرد!
کیست مانند تو محبوب خلایق باشد سیزده قرن قمر باشد و لایق باشد
سیزده قرن تویی ساقی جان یا عباس می‌‏گشایی گره از کار جهان یا عباس

منابع

طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1120-1122.

پی نوشت