قاآنى شیرازى

نسخهٔ تاریخ ‏۱۴ آوریل ۲۰۱۶، ساعت ۱۵:۵۰ توسط Admin (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «==زندگینامه== نامش: میرزا حبیب اللّه فرزند محمد على گلشن، پرآوازه‌ترین قصیده...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

زندگینامه

نامش: میرزا حبیب اللّه فرزند محمد على گلشن، پرآوازه‌ترین قصیده‌سرا در سده سیزدهم هجرى است که طبعى بسیار روان و ذهنى وقّاد داشته و به هنگام لزوم بدون درنگ به انشاء شعر مى‌پرداخته و آن را در فاصله زمانى کوتاهى تمام مى‌کرده است. پدر قاآنى نیز شعر مى‌سروده و تخلص او (گلشن) بوده است.

وى از قصیده‌ سرایان توانایى است که طبع خداداده خود را در سرودن مدیحه‌ها در ستایش حاکمان خودکامه عصر خویش به کار گرفته و بیشتر قصاید خود را در مدیحت محمد شاه قاجار (متوفاى 1264 ه.ق) و فرزندش ناصر الدین شاه (مقتول به سال 1313 ه.ق) سروده است. تذکره‌نویسان علت آن را از دست دادن پدر در سن یازده سالگى مى‌دانند که با تنگدستى ناگزیر از تحصیل در زادگاه خود شیراز مى‌شود و در همان اوان، شجاع السلطنه فرزند فتحعلى شاه قاجار (متوفاى 1250 ه.ق) به او علاقه‌مند شده و او را به فتحعلى شاه معرفى مى‌کند. وقتى که محمد شاه به سلطنت مى‌رسد قاآنى به دربار او راه مى‌یابد و به لقب حسان العجم مفتخر مى‌گردد و در زمان سلطنت ناصر الدین شاه به عنوان شاعر رسمى دربار انتخاب مى‌شود.

قاآنى نه تنها به زبان فارسى بلکه با زبان عربى و ترکى نیز آشنایى داشته و نوشته‌اند اولین شاعر فارسى زبان است که زبان فرانسه را آموخته. وى در سن 47 سالگى در تهران بدرود حیات گفته و در شاه عبد العظیم به خاک سپرده شده است.[۱]

دیوان او براى اولین بار در سال 1274 در تهران به چاپ رسیده و سپس بارها در تبریز و هند و تهران تجدید چاپ شده و حاوى 22 هزار بیت مى‌باشد.

قاآنى اثر دیگرى به سبک و سیاق گلستان سعدى دارد که نتوانست بر شهرت ادبى او بیفزاید.

پس از درگذشت وى میرزا محمد على سروش اصفهانى به عنوان شاعر رسمى دربار ناصرى انتخاب مى‌شود و به شمس الشعراء ملقب مى‌گردد.

قاآنى با میرزا عبد الوهاب (نشاط) اصفهانى (متوفاى 1244 ه.ق) میرزا ابو القاسم قائم مقام (ثنائى) فراهانى (مقتول به سال 1251 ه.ق)، میرزا محمد شفیع (وصال) شیرازى (متوفاى 1262 ه.ق)، میرزا عباس (فروغى) بسطامى (متوفاى 1274 ه.ق)، میرزا محمد (عاشق) اصفهانى (متوفاى 1281 ه.ق) و سروش اصفهانى (متوفاى 1285 ه.ق) معاصر بوده است.[۲]

منابع

سبک شعرى

قاآنى از ادامه دهندگان راه بانیان نهضت بازگشت ادبى است و به شیوه متقدّمین طبع‌آزمایى مى‌کند و توانایى او در به کارگیرى به موقع واژه‌ها و ترکیبات و اشرافى که از خود نشان مى‌دهد آدمى را به شگفتى وامى‌دارد.

تشبیب‌هاى او در قصایدش سرشار از تصاویر بدیع و زیبا است و مسمّطات وى نیز در میان آثارش از منزلت خاصى برخوردار مى‌باشد، ولى در غزل حرف چندانى براى گفتن ندارد.

شعر قاآنى با همه رسایى و شیوایى و ساختار محکم لفظى، از ضعف محتوایى رنج مى‌برد که مى‌توان ریشه آن را در رویکرد افراطى و به مدیحه‌سرایى و سرودن اشعار مناقبى و ضد ارزش دانست.

در دیوان قاآنى چندین قصیده آیینى وجود دارد که شمار بهترین اشعار آیینى در زمانه اوست.

دامنه تاثیر آثار عاشورایى

قاآنى را به هیچ روى نمى‌توان در زمره شعراى آیینى قرار داد. زیرا اغلب دیوان اشعار او آثار منقبتى توصیفى و هزلى است و آثار منظوم آیینى وى در مقایسه با دیگر آثار او معدود و ناچیز مى‌باشد.

از قاآنى یک قصیده عاشورایى به جاى مانده که از دیرباز نظر مشتاقان ادب شیعى را به خود معطوف داشته است و در پیشینه شعر عاشورا در زبان فارسى بى‌سابقه است و مانند ندارد ولى بعدها افرادى به اقتفاى او، مرثیه سروده‌اند، مانند شیداى گراشى (1296-1338) که زندگى‌نامۀ او بعد از این خواهد آمد.

برگزیده آثار عاشورایى

با عنایت به مطالبى که گذشت تنها قصیده عاشورایى قاآنى را-که در سبک و سیاق کاملا تازه‌اى ارایه شده است-مرور مى‌کنیم؛


بارد!چه،خون؛که!دیده،چسان؟روز و شب،چرا؟..........................از غم،کدام غم؟غم سلطان اولیا

نامش که بُد؟حسین،ز نژاد که؟از على..........................مامش که بود؟فاطمه،جدش که؟مصطفى

چون شد؟شهید شد،به کجا؟دشت ماریه..........................کَى؟عاشر محرم،پنهان نه،برملا

شب کشته شد؟نه،روز،چه هنگام؟وقت ظهر..........................شد از گلو بریده سرش؟نى!نى!از قفا

مظلوم شد شهید؟بلى!جرم داشت؟نه..........................کارش چه بد؟هدایت،یارش که بد؟خدا

این ظلم را که کرد؟یزید،این یزید کیست؟..........................ز اولاد هند،از چه کس؟از نطفه زنا

خود کرد این عمل؟نه،فرستاد نامه‌اى..........................نزد که؟نزد زاده مرجانه دغا

ابن زیاد،زاده مرجانه بد؟نعم..........................از گفته یزید تخلف نکرد؟لا

این نابکار کشت حسین را به دست خویش؟..........................نه،او روانه کرد سپه،سوى کربلا

میر سپه که بد؟عمر سعد او برید..........................حلق عزیز فاطمه؟نه،شمر بیحیا

خنجر برید حنجر او را؟نکرد شرم؟..........................کرد.از چه پس برید؟نپذیرفت ازو قضا

بهرچه؟بهر آن‌که شود خلق را شفیع..........................شرط شفاعتش چه بود؟نوحه و بکا

کس کشته شد هم از پسرانش؟بلى،دو تن..........................دیگر که؟نُه برادر.دیگر که؟اقربا

دیگر پسر نداشت؟چرا داشت آن‌که بود؟..........................سجاد،چون بُد او؟به غم و رنج مبتلا

ماند او به کربلاى پدر؟نى،به شام رفت..........................با عزّ و احتشام؟نه،با ذلت و عنا

تنها؟نه!با زنان حرم،نامشان چه بود؟..........................زینب،سکینه،فاطمه،کلثوم بینوا

بر تن لباس داشت؟بلى گرد رهگذار..........................بر سر عمامه داشت؟:بلى،چوب اشقیا

بیمار بُد؟بلى،چه دوا داشت؟اشک چشم..........................بعد از دوا غذاش چه بُد؟خون دل،غذا

کس بود همرهش؟بلى،اطفال بى‌پدر..........................دیگر که بود؟تب،که نمى‌گشت ازو جدا

از زینت زنان چه به جا مانده بُد؟دو چیز..........................طوق ستم به گردن و،خلخال غم به پا

گبر این ستم کند؟نه!یهود و مجوس؟نه! ..........................هندو؟نه!بت‌پرست؟نه!فریاد ازین جفا!

(قاآنى)است قایل این شعرها؟بلى..........................خواهد چه؟رحمت،از که؟حق،کى؟صف جزا[۳]

منابع

  • محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص269-272.

پی نوشت

  1. دویست سخنور،ص 317 و 318.
  2. شرح احوال و آثار قاآنى شیرازى در منابعى از قبیل:مجمع الفصحاء ج 5،آثار العجم،طرایق الحقایق ج 3،تاریخ ادبیات ادوارد براون ج 4،ریحانة الادب ج 3،هفت آسمان،سبک‌شناسى ج 3،سفینة المحمود ج 1،تاریخ ادبیات رضازاده شفق و تاریخ ادبیات هرمان اته آمده است.
  3. دیوان حکیم قاآنى به انضمام حدایق السّحر،(کتابفروشى محمودى،تهران)ص 422.