حسین وفایی
حسین وفایی فرزند مرحوم غلام علی خان، در سال 1297 ه. ش در «خلجستان» قم قدم به عرصهی هستی نهاد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در قم و تهران به پایان رسانید و در رشتهی ادبی دیپلم گرفت و چندی نیز به تحصیل علوم قدیمه پرداخت.
وفایی در سال 1314 شمسی به استخدام وزارت کشور درآمد و در اداره ثبت احوال تهران به خدمت مشغول گردید و بعد از سی و چهار سال انجام وظیفه در سال 1348 شمسی بازنشسته گردید و در تهران سکونت اختیار کرد.
وفایی از شعرای خوش ذوق و خوش مشربی است که در سرودن انواع شعر توانایی دارد اما طبعش بیشتر در غزل سرایی مایل است و غزل را نیز خوب و دلنشین میسراید و در حال حاضر در چند انجمن ادبی تهران شرکت میکند و آثارش در برخی از مطبوعات به چشم میخورد. [۱]
ای کرب و بلا منزل جانان من استی | یعنی تو مقام شه گل پیرهن استی | |
خود گلشن طاهایی و باغ دل زهرا | کاینان چمن اندر چمن از یاسمن استی | |
زان پیکر زیبا که به خاک تو عجین شد | تا چشم کند کار پر از نسترن استی | |
صد طعنه زند خاک تو بر حقهی یاقوت | پر خون بسی اندر تو ز درج دهن استی | |
گلزار و چمن را نشنیدیم غم اندوه | چونست که خود گلشن و بیت الحزن استی | |
ای کرب و بلا این چه جدالست که نامت | با نام حسین در همه جا مقترن استی | |
بس طرّهی مشگین به تو از اکبر و اصغر | بس جعد معنبر به تو از مرد و زن استی | |
از تو خم اندر خم دلهای شکسته | کاندر تونهالست شکن در شکن استی | |
از نافهی مشکین غزالان حجازی | خود عبرت تاتار و خطا و ختن استی | |
خون جگر و پارهی دل بس به تو آلود | خاک و گل تو رشک عقیق یمن استی | |
هفتاد و دو تن در تو همه سیم تنانند | بر هر یک از ایشان نگرم بیکفن استی | |
بهر جگر تشنهلبان تا به قیامت | هر صبح نسیم سحری بادزن استی |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1199.
پی نوشت
- ↑ سخنوران نامی معاصر ایران ج 6، ص 3883.