ذو الجناح
ذوالجَناح، نامى که در تشیع عامیانه به اسب امامحسین علیهالسلام داده شدهاست.
در هیچیک از منابع متقدم حتى در مقتلهاى عربى و فارسى نامى از ذوالجناح برده نشده و وجهتسمیه اسب ایشان بدین نام مشخص نیست. در گزارشهایى [۱]، جناح نام اسب یزیدبن زَمَعه، از صحابیان پیامبر که در روز حنین به شهادت رسید، و نیز نام اسب حوفزانبن شریک [۲] ذکر شدهاست. همچنین طبرى، در ذکر غزوه ذىقَرَد در سال 6، نام اسبى از عُکّاشةبن مِحْصَن را جَناح آوردهاست [۳]. در متن ترجمه نجمالدین راوندى [۴]، از شرفالنبى ابوسعید خرگوشى، در یکجا [۵]، ذوالجناح، نام اسب پیامبر اکرم صلىاللّهعلیهوآلهوسلم ذکر شدهاست [۶]. در نورالعین فى مشهد الحسین اثر ابواسحاق اسفراینى [۷] نام اسب امامحسین علیهالسلام در روز عاشورا میمون ذکرشده و در مرثیهاى هم که در این کتاب بهعنوان زبان حال اهل حرم آن حضرت، پس از شهادت ایشان، خطاب به اسب بىسوارشان آمده، از این اسب با نام میمون یاد شدهاست [۸]. در برخى منابع، مثلا الفتوح ابناعثم کوفى [۹]، اللُهوف ابنطاووس [۱۰] یا مقتلالحسین ابومؤید اخطب خوارزم [۱۱] که از منابع اصلى متون متأخرترِ روضهخوانى* ازجمله روضةالشهداى ملاحسین واعظ کاشفى [۱۲] بودهاند، در شرح ماجراى شهادت امامحسین علیهالسلام، نام اسب ذکر نشدهاست [۱۳]. ظاهرآ این نام ابتدا در آثارى چون داستان مقتل حسین اثر شادى مداح در قرن هشتم [۱۴] و روضةالشهداى کاشفى [۱۵] آمده و سپس در افواه عامه رواج یافتهاست. بنابر روایت کاشفى [۱۶]، امامحسین در روز عاشورا، هنگام عزیمت به میدان، عمامه رسول خدا صلىاللّهعلیهوآلهوسلم را بر سر نهاد و سپر حمزه علیهالسلام را بر پشت افکند و ذوالفقار* را حمایل ساخت و بر ذوالجناح سوار شد. در بیشتر روایتها و مقتلهاى متأخرتر هم نام اسب آن حضرت ذکر نشدهاست [۱۷]. در مقتل فارسى فیضالدموع محمدابراهیم بدایعنگار در قرن سیزدهم [۱۸] نام اسب دو بار و بهصورت جناح نه ذوالجناح ضبط شدهاست [۱۹].درباره آنچه در روز عاشورا از اسب امامحسین پدید آمد روایتهاى متقدم و متأخر، کمابیش همداستاناند: پس از آنکه امامحسین از اسب بر زمین افتاد و دشمنان هریک بر ایشان زخمهاى سخت زدند، اسب ایشان به این سوى و آن سوى دوید و سپس بازآمد و موى پیشانى خود را به خون امام رنگین ساخت و آب از دیدهها روان گرداند. عمرسعد گفت که اسب را بگیرند چرا که از خیل اسبان رسولاللّه است، ولى اسب با دشمنان جنگید و شمارى از آنان را هلاک کرد؛ چون اسب را رها کردند بهسوى پیکر حضرت آمد و آن را بویید و بوسید و سپس شیههکشان به سمت خیمهها دوید. اهل حرم چون در خیمهها صداى او را شنیدند، گمان کردند که امام بازگشته و براى کودکان آب آوردهاست، ولى اسب را بىسوار دیدند، تیر خورده و خونآلود و اشکریزان. پس بر سر و سینه زدند و خطاب به اسب نوحه سر دادند که چرا سوارت را باز نیاوردى؟ [۲۰]. این مضمون در بسیارى از مقتلها و مرثیههاى راجع به عاشورا مکررآ ذکر شده و از تأثربرانگیزترین بخشهاى روضههاى ظهر عاشوراست [۲۱].درباره سرنوشت ذوالجناح اظهارات متفاوتى شدهاست، ازجمله اینکه خود را به امواج فرات سپرد و دیگر کسى نشانى از او نیافت [۲۲]؛ یا آنقدر سرش را بر زمین کوفت تا جان داد [۲۳] یا اینکه بهسوى بادیه دوید و بىنشان شد [۲۴]. ابواسحاق اسفراینى در نورالعین [۲۵] آورده که ذوالجناح در زمان ظهور حضرت مهدى عجلاللّه تعالى فرجهالشریف مرکب آن حضرت خواهد بود.در کنار این باورها، مراسم آوردنِ شبیهِ ذوالجناح به عزادارى امامحسین، در روز عاشورا، تقریبآ در همه مناطق شیعهنشین رایج است. از منشأ و تاریخچه این مراسم نیز اطلاع درخور اعتمادى دردست نیست. در قرن سیزدهم/ نوزدهم، در مراسم تشییع جنازه اشخاص مهم در ایران، اسبِ محبوب او را با زین و یراق مجلل مىآوردند و اسلحه و قرآن متوفى را بر او مىآویختند [۲۶]. گفته شدهاست که درگذشته در ارومیه، لباسهاى مرده را روى اسبى مىنهادند و پیشاپیش گروه تشییعکننده حرکت مىدادند [۲۷]. به گمان پینالت [۲۸] ممکن است این آیینها در پیدایش مراسم شبیه ذوالجناح، مؤثر بوده چنانکه کالمار نیز استفاده از اسب را در مراسم تشییع جنازه در ایران پیش از اسلام با این مراسم مرتبط دانستهاست [۲۹]. موریه در آغاز قرن نوزدهم [۳۰]، مراسم عاشوراى تهران را وصف و به اسب سفیدى اشاره کرده که بدنش با زخمها و تیرهاى ساختگى پوشیده و با ساز و برگ سیاهرنگ آراسته شده بود [۳۱].در ایران امروز هم در بعضى هیئتها و دستههاى عزادارى محرّم، اسبى سفید را که یال و اندامش به رنگ سرخ آغشته شده، بهعنوان ذوالجناح در جلوى دسته حرکت مىدهند [۳۲]. گاه این اسب را با پارچهاى مخملین تزیین مىکنند و کودکى بر پشت آن مىنشانند [۳۳] و از قول کودکان اهل حرم، خطاب به ذوالجناح، نوحه سر مىدهند و خاک و کاه بر سر مىریزند [۳۴]. در پاکستان، این اسب را با رنگهاى زنده و روشن مىآرایند و تقریبآ سرتا پاى آن را با گُل مىپوشانند. مردم عزادار، اسب را لمس مىکنند و سپس دستان خود را به صورتهاشان مىکشند و از خداوند طلب آمرزش مىکنند [۳۵] که این کار ظاهرآ با انتقاداتى مواجه است [۳۶]. به گزارش آقااحمد کرمانشاهى [۳۷] در حیدرآباد هند، نعل پارهاى را که بهرغم باورمندان، نعل ذوالجناح بودهاست بر تختهاى نصب کرده، در شب تاسوعا بر دوش مىگرفتند و با احترام مىگرداندند. صحنه بازگشت ذوالجناحِ تیرخورده و خونین و بىسوار به سمت خیمهها و گریستن اهل حرم بر گرد او، مضمون شمایل*ها و نقاشیهاى بدیعى بودهاست [۳۸]. اثرى از محمود فرشچیان، نگارگر معاصر ایرانى، در این زمینه یک شاهکار بهشمار مىآید که اصل آن در موزه آستان قدس رضوى در مشهد نگهدارى مىشود [۳۹].
پیوند به بیرون
منابع
- آقااحمد کرمانشاهى، مرآت الاحوال جهاننما: سفرنامه، قم 1373ش؛
- ابناعثم کوفى، کتابالفتوح، ج 5، حیدرآباد، دکن 1392/1972؛
- ابنجُزَىّ، کتابالخیل: مطلعالیُمن و الاقبال فى انتقاء کتابالاحتفال، چاپ محمد عربى خطّابى، بیروت 1406/1986؛
- ابنسعد؛ ابنطاووس، اللهوف فى قتلى الطفوف، نجف 1369/1950، چاپ افست قم 1368ش؛
- ابننما، مُثیرُالاحزان، قم 1406؛
- ابواسحاق اسفراینى، نورالعین فى مشهدالحسین رضىاللّه عنه، قاهره 1366؛
- ابوالفرج اصفهانى، مقاتل الطالبیین، چاپ کاظم مظفر، نجف 1385/1965، چاپ افست قم 1405؛
- موفقبن احمد اخطب خوارزم، مقتل الحسین علیهالسلام للخوارزمى، چاپ محمد سماوى، [قم ]1381ش؛
- محمدصادقبن حسین ادیبالممالک، دیوان، چاپ مجتبى بُرزآبادى فراهانى، تهران 1380ش؛
- لارنس پل الول ـ ساتون، «منابع ادبى تعزیه»، در تعزیه، نیایش و نمایش در ایران، گردآورنده: پیتر جى. چلکووسکى، ترجمه داوود حاتمى، تهران : انتشارات علمى و فرهنگى، 1367ش؛
- محمدابراهیمبن محمدمهدى بدایعنگار، فیضالدموع: شرح زندگانى و شهادت امامحسین علیهالسلام با نثر فارسى فصیح و بلیغ، چاپ اکبر ایرانى قمى، قم 1374ش؛
- على بلوکباشى، تعزیهخوانى: حدیث قدسى مصائب در نمایش آئینى، تهران 1383ش؛
- حسینعلى جعفرى، «تعزیهدارى در هند»، در تعزیه: نیایش و نمایش در ایران، همان؛
- عباس خدوم جمیلى، تعزیه در عراق و چند کشور اسلامى: مطالعهاى در خصوص ارزشهاى ادبى، اجتماعى و سیاسى تعزیه، ترجمه مجید سرسنگى، تهران 1385ش؛
- علىاصغر جهانگیرى، کندلوس، ]تهران [1367ش؛
- زهیر على حکیم، مقتل ابىعبداللّه الحسین علیهالسلام من موروث اهلالخلاف، ]قم [2005؛
- عبدالملکبن محمد خرگوشى، شرفالنبى (ص)، ترجمه نجمالدین محمود راوندى، چاپ محمد روشن، تهران 1361ش؛
- گاسپار دروویل، سفر در ایران، ترجمه منوچهر اعتماد مقدم، تهران 1367ش؛
- علىاصغر شاطرى، واژهنامه محرّم (کاشان)، کاشان 1383ش؛
- جعفر شهرىباف، طهران قدیم، تهران 1381ش؛
- آنهمارى شیمل، «مرثیه در اشعار سندى»، در تعزیه، نیایش و نمایش در ایران، همان؛
- طبرى، تاریخ (لیدن)؛
- نوراللّهبن عبداللّه عُمّان سامانى، گنجینه اسرار، چاپ حسین بدرالدین، تهران 1379ش؛
- محمود فرشچیان، برگزیده آثار نقاشى محمود فرشچیان، تهران 1387ش؛
- سلیمانبن ابراهیم قندوزى، ینابیع المَودَّةِ لِذَوىِ القربى، چاپ علىجمال اشرف حسینى، قم 1416؛
- حسینبن على کاشفى، روضةالشهداء، چاپ محمد رمضانى، ]تهران [1341ش؛
- گلواژههاى عزا بر گلبرگهاى رثا: گلدستهاى از مجالس طرفه و غریبه شبیهخوانى، به کوشش جابر عناصرى، تهران: کیومرث، 1379ش؛
- مجلسى؛
- مردمنگارى مراسم عزادارى ماه محرم در شهرستان بیرجند، سرپرست پژوهش: احمد برآبادى، تهران: مرکز نشر و تحقیقات قلم آشنا، 1380ش؛
- عبدالرزاق مقرَّم، مقتلالحسین علیهالسلام، بیروت 1399/1979؛
- محمدتقىبن محمد نیرتبریزى، دیوان، تهران 1386ش؛
- صادق همایونى، «تحلیلى از تعزیه عروسى قاسم (ع)»، در تعزیه: نیایش و نمایش در ایران، همان؛
- همو، تعزیه در ایران، شیراز 1380ش؛
- EIr.u'l-JanaD, s.v. "(h" (by Jean Calmard);
- Henri Mass(, Croyances et coutumes persanes, suivies de contes et chansons populaires, Paris 1938;
- James Justinian Morier, A second journey through Persia, Armenia and Asia Minor, to Constantinople, between the years 1810 and 1816, London 1818;
- David Pinault, Horse of Karbala: Muslim devotional life in India, New York 2001;
- Samuel Graham Wilson, Persian life and customs, New York 1973.
پی نوشت
- ↑ ابنسعد، ج 4، ص 121؛ طبرى، سلسله 1، ص 1669.
- ↑ ابنجُزَىّ، ص 112.
- ↑ سلسله 1، ص 1509ـ1510.
- ↑ قرن ششم.
- ↑ ص 359.
- ↑ قس همان، ص 356، که نام اسب ایشان مُرتَجَز آمدهاست.
- ↑ ص 43ـ46.
- ↑ ص 46.
- ↑ ج 5، ص220.
- ↑ ص 54.
- ↑ ج 2، ص 42ـ43.
- ↑ تألیف 908.
- ↑ نیز ← ابوالفرج اصفهانى، ص 78ـ79؛ ابننما، ص 73ـ79.
- ↑ د. ایرانیکا، ذیل مادّه.
- ↑ ص 344.
- ↑ همانجا.
- ↑ مثلا ← مجلسى، ج45، ص47، 56 ـ57، 60، 262ـ264؛ مقَرّم، ص283؛ حکیم، ج 1، ص 611ـ612.
- ↑ ص210.
- ↑ قس ← عُمّان سامانى، ص 326، پانویس 1، که جناح را نه نام اسب بلکه نام نژادى از اسبهاى عربى دانستهاست.
- ↑ ابناعثم کوفى؛ ابواسحاق اسفراینى؛ اخطب خوارزم، همانجاها؛ کاشفى، ص 353.
- ↑ مجلسى، همانجا؛ نیرتبریزى، ص 125ـ127؛ مقرّم؛ حکیم، همانجاها؛ الول ـ ساتون ، ص 244؛ شیمل ، ص300؛ نیز ← عاشورا*؛ براى تحلیل نمونههایى در ادبیات عربى و اردو ← پینالت ، ص 125ـ128؛ براى حضور ذوالجناح در تعزیهنامهها ← همایونى، 1367ش، ص 29؛ همو، 1380ش، ص 488، 634ـ635، 870، 895ـ 896، 914؛ گلواژههاى عزا بر گلبرگلهاى رثا، ص 129.
- ↑ ابواسحاق اسفراینى، همانجا؛ قندوزى، ج 3، ص 85ـ86؛ نیز ← حکیم، ج 1، ص 613.
- ↑ کاشفى، همانجا؛ مجلسى، ج 45، ص60.
- ↑ کاشفى، همانجا.
- ↑ همانجا.
- ↑ دروویل ، ص 311؛ ماسه ، ج 1، ص100.
- ↑ ماسه، ج 1، ص100ـ101.
- ↑ ص 122.
- ↑ د. ایرانیکا، همانجا.
- ↑ ص 182.
- ↑ براى گزارشى مشابه درباره شبیه ذوالجناح در عاشوراى تبریز در 1896 ← ویلسون ، ص 193؛ ماسه، ج 1، ص 134.
- ↑ شاطرى، ذیل مادّه؛ جهانگیرى، ص 174.
- ↑ مردمنگارى مراسم عزادارى ماه محرم در شهرستان بیرجند، ص 52.
- ↑ همان، ص 25؛ تهیه اسب براى مراسم ذوالجناح گاهى جزو نذرهاى عزاداران بهشمار مىرفت ← شهرىباف، ج 2، ص 371.
- ↑ جمیلى، ص 65ـ66؛ براى مراسمى مشابه در هند ← پینالت، ص 144ـ145؛ جعفرى، ص 319.
- ↑ پینالت، ص 129ـ130.
- ↑ متوفى 1235؛ ج 1، ص 386ـ 387.
- ↑ براى نمونه شمایلى از ذوالجناح با چهرهاى پوشیده و هالهاى از نور بر دور سر و تیرهاى فرورفته در تن،احتمالا متعلق به 1097، در بناى امامزاده زید در اصفهان ← بلوکباشى، ص 32؛ براى دو شمایل از این دست که در شبهقاره تهیه شده ← پینالت، ص 131ـ132؛ براى نمونهاى از شمایلهاى ذوالجناح در نقاشیهاى قهوهخانهاى ← جهانگیرى، ص 176.
- ↑ براى نمونههایى از حضور ذوالجناح در شعر فارسى ← عمّان سامانى، ص 326، 342؛ نیر تبریزى، ص 125ـ127؛ ادیبالممالک، ج 1، ص 297، 299.