احسان طبری (زاده ۱۹ بهمن ۱۲۹۵ در ساری - درگذشته ۹ اردیبهشت ۱۳۶۸ در تهران) نویسنده، شاعر، نظریه‌پرداز برجستهٔ مارکسیسم-لنینیسم، ایدئولوژیست ارشد، و عضو کمیته مرکزی و هیئت سیاسی حزب توده ایران در سال‌های انقلاب ایران بود.[۱]

زندگینامه

او از همسر دوم پدرش، حسین، ملقب به فخرالعارفین (ابتدا روحانی و سپس با کنار گذاشتن لباس روحانی وکیل عدلیه با تحصیلات قدیم) در ساری زاده شد. او از خانواده متوسط‍‌الحال با تباری روحانی و از نوادگان شیخ علی‌اکبر مجتهد طبری بود. پدرش با دکتر حشمت، یکی از فعالان جنبش جنگل و سلطان عبدالرزاق بی‌نیاز از اعضای فرقه «همت» رفاقت داشت.

احسان طبری از ۱۲۹۵ تا ۱۳۰۵ و پایان تحصیلات ابتدایی در ساری مانده و سپس به تهران می‌آید. با وارد شدن به محیط تهران از طریق انور خامه‌ای با محفل دکتر ارانی و مجله دنیا آشنا می‌شود.

جستجوی دانش حتی او را به تحصیلات قدیم سوق داده و همراه با انور خامه‌ای در مسجد سپهسالار نزد طلبه‌ای به نام «روحانی» صرف و نحو و منطق و کمی رجال و حدیث می‌خواند. او سپس وارد دانشکده حقوق دانشگاه تهران می‌شود.

احسان طبری در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۱۶ به واسطه‌ی پرونده‌ای معروف به ۵۳ نفر دستگیر و یکسال بعد بر طبق قانون ضد مرام اشتراکی ۱۳۱۰ به ۴ سال زندان و تبعید محکوم می‌شود (از بهار ۱۳۱۶ تا اواخر ۱۳۱۷ در زندان فلکه موقت شهربانی و سپس در بند هفتم زندان قصر زندانی است). او در سال ۱۳۱۹ آزاد شده و به اراک تبعید می‌شود او پس از شهریور بیست از تبعید آزاد شده و از اراک به تهران باز می‌گردد.

همه متفق القول احسان طبری را یکی از اعضای مؤسس حزب توده ایران می‌دانند. پس از حادثه ترور شاه و اتهاماتی که متعاقب آن به حزب توده ایران زده می‌شود، احسان طبری به همراه فریدون کشاورز و توسط فردی به نام سیف‌الدین همایون از طریق مرز خراسان به شوروی می‌رود. احسان طبری از اوایل ۱۹۵۰ تا اواخر سال ۱۹۵۷ در مسکو زندگی کرده و علاوه بر وظایف حزبی در پلنوم جنجالی چهارم شرکت می‌کند. او با ادامه تحصیل مدرسه عالی حزب کمونیست شوروی را تمام می‌کند. در این سالها او با نام مستعار پرویز شاد در رادیو مسکو گویندگی می‌کند. احسان طبری همراه با دیگر اعضای کمیته‌ مرکزی و خانواده‌اش در آغاز سال میلادی ۱۹۵۸ به شهر لایپزیک آلمان رفته و تا بهار ۱۹۷۹ (معادل ۲۹ فروردین ۱۳۵۸) در آن شهر زندگی می‌کند. در ۲۹ فروردین ۱۳۵۸ در پروازی همراه با دکتر جودت، رفعت محمدزاده و حمید صفری به تهران بر می‌گردد.[۲]

آثار

مقاله‌ها

منابع

پی‌نوشت