پل میشل فوکو
پل میشل فوکو (1926-1984م) فیلسوف و متفکر نامدار فرانسوی است. او مطالعات فلسفی خود را از سال 1942م آغاز کرد و در 1945م به پاریس رفت و یک سال بعد وارد «دانشگاه اکول نورمال سوپریور» شد. در سال 1950م به پیشنهاد لویی آلتوسر –جامعه شناس مارکسیست مشهور- به «حزب کمونیست فرانسه» پیوست و در 1952م به «دانشگاه ییل» رفت. فوکو صاحب کرسی «تاریخ نظامهای فکری» در «کالج دو فرانس» بود و در مقاطعی در «دانشگاه ایالتی نیویورک در بوفالو» و «دانشگاه کالیفرنیا، برکلی» تدریس میکرد. فوکو شخصیتی جنجالی داشت و به موازات پژوهشها و سخنرانیهای علمی، در رخدادهای سیاسی هم کنشگری فعال بود. او از تأثیرگذارترین و بحث برانگیزترین متفکران قرن بیستم محسوب میشود. به ویژه نظریات او در تبارشناسی دانش و نسبت میان زبان، دانش، نظم و قدرت در جامعه مدرن محل توجه بسیار بوده است. از مشهورترین آثار فوکو کتابهای جنون و تمدن (1962م)، پیدایش کلینیک: دیرینه شناسی ادراک پزشکی (1962م)، نظم اشیاء: دیرینه شناسی علوم انسانی (1965م)، دیرینه شناسی دانش (1969م) و مراقبت و تنبیه: زایش زندان (1975م) را میتوان نام برد. با اوج گرفتن مبارزات انقلابی در ایران، فوکو با هدف درک ماهیت آن انقلاب دو بار به ایران سفر کرد: نخستین بار از 25 شهریور تا 2 مهر 1375 (16-24 سپتامبر 1978م) و دومین بار از 18 تا 24 آبان (9-15 نوامبر) همان سال. او در این سفرها، علاوه بر حضور در اجتماعات انقلابیون، در تهران، قم و آبادان، با برخی از رهبران سیاسی و مذهبی ملاقات و گفتوگو کرد. او مشاهدات و تحلیلهای خود را در قالب گزارشهایی برای روزنامه ایتالیایی «کوریره دلاسرا» مینوشت. مجموعه این گزارشها در کتابی با عنوان گفتهها و نوشتهها (جلد:1 1954-1975) منتشر شد که مستقلا با عنوان ایرانیها چه رویایی در سر دارند؟ توسط حسین معصومی همدانی به فارسی ترجمه شده است. او که در آن مقطع، بسیار تحت تأثیر مبارزات اسلامی در ایران قرار گرفته بود در مصاحبهای با کلربرییر و پییر بلانشه –دو خبرنگار روزنامه «لیبراسیون» که گزارش و روایت مفصل آنها از عزاداری در فصل مستقلی از کتاب حاضر آمده است- از نقش اسلام در انقلاب ایران به «روح دنیای بیروح» تعبیر کرد. او خصوصا بر نقش تشیع سیاسی و نیروهای مذهبی در بسیج مردم و سازماندهی اعتراضات تأکید کرد و از پیوند معنویت و انقلاب برای نخستین بار بعد از انقلاب فرانسه، در انقلاب ایران سخن گفت. فوکو در مقاله «شورش ایران روی نوار ضبط صوت پخش میشود» (نوشته شده در 19 نوامبر 1978م) اشارهای کوتاه به مراسم محرم کرده و اهمیت و حساسیت محرم سال 1357ش برای حکومت شاه و نیز قدرتهای جهانی حامی آن را توصیف میکند. او از امام حسین (ع) به «شهید راه حق» و از مراسم عزاداری محرم به «مراسم بزرگ توبه» و «زمانی که مردم در خلسه ازخودگذشتگی باکی ندارند که به کام مرگ بروند» تعبیر میکند و با اشاره به برگزاری زنجیرزنی تا چندی پیش از آن زمان، عزاداریها را تداعی کننده احساس گناه در مسیحیت میداند.
اشاره به ماه محرم و عزاداری[۱]
در ایران کار تعیین تاریخ مراسم سیاسی با تقویم است. روز دوم دسامبر (یازدهم آذر) ماه محرم آغاز میشود. در این ماه برای شهادت امام حسین عزاداری میکنند. این ماه، مراسم بزرگ توبه است. تا همین چندی پیش دستههای زنجیرزنی راه میافتاد. امام احساس گناهی که شاید مسیحیت را به یاد بیاورد با این مراسم بزرگداشت شهید راه حق پیوندی ناگسستنی دارد. این ماه، زمانی است که مردم در خلسه ازخودگذشتگی باکی ندارند که به کام مرگ بروند. میگویند که نظم دارد دوباره در ایران کم کم برقرار میشود. نفس در سینه همه حبس شده است. یک مشاور آمریکایی امیدوار است که «اگر ماه محرم را مقاومت کنیم همه چیز را میتوان نجات داد؛ وگرنه...» وزارت امور خارجه آمریکا هم منتظر سالگرد شهادت امام شهید است. از تظاهرات ماه رمضان تا عزاداری بزرگی که در پیش است چه روی داده است؟ نخست راه حل ملایم با شریف امامی: زندانیان آزاد میشوند، تشکیل حزب آزاد میشود، سانسور از بین میرود، سعی میشود تنش سیاسی پایین بیاید تا تب مذهبی نتواند از آن تغذیه کند. آنگاه ناگهان در چهاردهم آبان راه حل خشن: نظامیان به قدرت میرسند. کشور به ارتش سپرده میشود تا آن را چنان با قدرت اداره کند که تأثیر محرم محدود باشد.
منبع
پینوشت
- ↑ 19 نوامبر 1978م/ [18 ذیحجه 1398ق/ 28 آبان 1357 ش]- تهران.