ادیب السلطنه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
حسین سمیعی یکی از شاعران ایرانی بود.
حسین سمیعی | |
---|---|
زادروز | 1293 ه. ق رشت |
مرگ | 1373 ه. ق |
لقب | ادیب السّلطنه |
کتابها | «دیوان اشعار» ، «رسالهی جان کلام» ، «رسالهای در دستور زبان فارسی» |
تخلص | عطا |
زندگینامه
حسین سمیعی ملقّب به ادیب السّلطنه و متخلّص به «عطا» از ادبا و رجال قرن سیزدهم هجری است که در سال 1293 ه. ق.
در رشت متولد شد. دوران طفولیت را در کرمانشاه و تهران به سر برد، و بعد از پدرش به مشاغل دولتی پرداخت و به وزارت کشور و وزارت خارجه منصوب شد، و به وکالت مجلس شورا و سناتوری نیز رسید. وی شاعر بود و مدتی نیز انجمن ادبی تهران تحت سرپرستی او اداره میشد.
«دیوان اشعار» و «رسالهی جان کلام» و «رسالهای در دستور زبان فارسی» از او باقیمانده است. سمیعی به سال 1373 ه. ق. (1332 شمسی) وفات یافت. [۱]
اشعار
اندر آن ساعت که شد آغشته در خون پیکرش | شمر آمد چون اجل با خنجر کین بر سرش | |
من نگویم کو چه کرد، آنقدر شد کز ظلم شمر | در بهشت عدن گریان گشت چشم مادرش | |
باللّه آن افتادن و در خاک و خون غلتان شدن | آنقدر دشوار ننمودی که داغ اکبرش | |
آن سر انور که در دامان احمد جای داشت | خولی بیدین چنان جا داد در خاکسترش | |
آن که با داور چنین خصمی نمود و کینه توخت | عذرخواهی چیست روز حشر پیش داورش؟ | |
در مصاف جنگ چون از جور دشمن کشته شد | اکبر و عبّاس و عبد اللّه و عون و جعفرش | |
و اندر آن صحرای پر دشمن دگر باقی نماند | بهر یاری یک نفر زان جمله یار و یاورش | |
ذو الجناح عشق را تا پهنهی میدان پراند | وین چنین با دشمنان کینهور ارجوزه [۲] خواند: |
«کای ضلالت پیشگان، فرزند پیغمبر منم | قرّة العین بتول و زادهی حیدر منم | |
گوشوار عرش یزدان قوّت قلب علی | آنکه دایم بود در آغوش پیغمبر منم | |
دین منم، ایمان منم، دنیا منم، عقبی منم | معنی قرآن منم، بگزیدهی داور منم | |
معنی طه منم، و التّین و الزّیتون منم | سدره و طوبی منم، جنّت منم، کوثر منم | |
آن که پیش آستانش بهر تعظیم جلال | روز تا شب گشته پشت آسمان چنبر منم | |
روز محشر چون کنید آخر که خصمی میکنید | با من مظلوم، چون خود شافع محشر منم | |
خلق را چون آورند آن روز از بهر حساب | دوست را آنجا جزا و خصم را کیفرِ منم | |
بر رخ من میکشید از کینه تیغ کین، چرا؟ | سعی دارید از برای کشتنم چندین چرا؟» [۳] |
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1086.