زندگینامه

نامش محمد ابراهیم و به روایتى ابراهیم با تخلص شعرى«خاکى»از شعراى سده سیزدهم هجرى است.شیخ مفید(داور)در تذکره مرآت الفصاحه درباره او مى‌نویسد:

خاکى شیرازى:اسمش ملا محمد ابراهیم قارى،مردى باصلاح و تقوى و مطلع از علم قرائت و جفر و غیرهما بوده و صاحب مرآة الفصاحه مکرر او را دیده،مراثى بسیار گفته است.... [۱]

مرحوم سید احمد دیوان بیگى شیرازى در شرح احوال وى مى‌نگارد:

«عمرى کامل یافت و در هزار و دویست و هشتاد و شش رحلت کرد.جنازه‌اش را حمل به نجف اشرف کرده و در وادى السلام مدفون نمودند....شعر ملا ابراهیم طبع و قدر منظوم کردن داشته و به واسطه قدس و زهد،سواىِ مراثى همت به گفتن قسم دیگر نمى‌گماشته....» [۲]

شاعر دیگرى با همین عنوان(خاکى شیرازى)در شیراز مى‌زیسته که نامش میرزا محمد امین بوده و به سال 1250 ه.ق در تهران درگذشته است. [۳]

سبک شعری

اشعار پراکنده‌اى که از خاکى شیرازى در دو تذکره حدیقة الشعراء و مرآة الفصاحه آمده در سبک عراقى است و وى از شیوه بیانى این سبک براى به تصویر کشیدن مطالبى که در نظر داشته استفاده کرده است.

دامنه تأثیر آثار عاشورایى

مسلما وى به خاطر آن‌که مورد احترام مردم بوده است آثار منظوم ماتمى او درباره سالار شهیدان در ارادتمندان وى و شیفتگان ادب عاشورا بى‌تأثیر نبوده است،ولى این تأثیرگذارى به خاطر در دسترس نبودن اشعارش پس از درگذشت وى ادامه پیدا نکرده است.

برگزیده آثار عاشورایى

شنیده‌اید حسینى به ظلم گشت شهید ... ندیده‌اید که چشم سپهر خون بارید

شنیده‌اید که کردند تیربارانش ... ندیده‌اید به یاران و عترتش چه رسید

شنیده‌اید که از خون سر نمود وضو ... ندیده‌اید که چون در سجود سر بخشید! [۴]

خاکى شیرازى دوازده‌بندى در مراثى سالار شهیدان داشته ولى مؤلف تذکره مرآة الفصاحه به نقل بند سوم آن بسنده کرده است.


چون شهسوار عرصه میدان کربلا شد ... غوطه‌ور به لجّه عمان کربلا

بارید آسمان به زمین بس که سیل خون ... شد مهر و ماه غرقه طوفان کربلا

شیرخدا به راحت [۵] و آلوده گرگ چرخ ... دندان به خون یوسف کنعان کربلا

مسجد به دیر و سَبحه به زنّار شد بدل ... چون شد فسرده شمع شبستان کربلا

از تندباد حادثه دوران به باد داد ... بشکفت هر گلى ز گلستان کربلا

در جوى خون لاله‌عذاران سرو قد ... گردیده لاله‌زار بیابان کربلا

غیر از سرشک حسرت و آب دل کباب ... آبى که زد بر آتش مهمان کربلا

آل زنا غنوده بر اورنگ زرنگار ... و اندر خرابه پرده‌نشینان کربلا

اى زادۀ زیاد،کجا مى‌رود زِ یاد ... ظلمى که از تو رفت به سلطان کربلا

تا روز حشر لعنت حق بر یزید باد ... «هل من مَزید»نار بر او مزید باد! [۶]

نمونه‌هایى از اشعار ماتمى او در تذکره‌هاى حدیقة الشعراء و مرآة الفصاحه آمده است که آنها را عینا نقل مى‌کنیم:

«...گویند:خود گفته شبى در خواب خدمت سید الشهداء مشرف شده فرمودند مرثیه بخوان.این مرثیه را خواندم.و اللّه اعلم:

مظلوم کربلا!سر و جانم فداى تو ... نبود به جان تو به سرم جز هواى تو

هر صبح و شام و روز و شب و سال و ماه عمر ... چون نى‌نوا کنم ز غم نینواى تو [۷]

رباعى

محبوب قلوب عالمین است حسین ... زینت ده بزم شور و شین است حسین

امروز اگر نجات فردا طلبى ... مى‌دان به یقین همه حسین است حسین [۸]


به کربلا ز نجف یا على!تعال تعال [۹] ... ببین به حال حسین و بر او بنال بنال

مه محرمش از تشنگى چو ماه صیام ... بر او قتال حلال و حرام آب زلال!

هزار و نهصد و پنجاه زخم بر بدنش ... نه سر عمامه نه تن سر ز ظلم اهل ضلال...


به پیشگاه خسان صف‌زنان نگر ز جفا ... سر برهنه و روى گشاده عترت و آل [۱۰]


منابع

محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا،زمزم هدایت، ج1، ص 313-315.

پی نوشت

  1. تذکره مرآت الفصاحة،شیخ مفید(داور)با تصحیح و تکمیل دکتر محمود طاووسى(انتشارات نوید،شیراز 1371)، ص 178.
  2. حدیقة الشعراء،ج 1،ص 522 و 523.
  3. تذکره مرآت الفصاحة،ص 180.
  4. همان،ص 178.
  5. خاکى شیرازى از کجا دریافته است که امیر مومنان على علیه السلام در جریان مصائب و شهادت حضرت سید الشهداء در امن و راحت و آسایش بوده است؟!این شیوه سخن گفتن دور از ادب و خلاف واقع است.او مى‌توانست بگوید: شیر خدا نبود که آلود گرگ چرخ دندان به خون یوسف کنعان کربلا شاعران آیینى ما باید«بایدها»و«نبایدها»ى شعر آیینى را دقیقا مراعات کنند و از این‌گونه سخن گفتن بپرهیزند. [البته شاید منظور شاعر از«راحت»،همان غنودن به خواب مرگ و شهادت باشد.]
  6. تذکره مرآة الفصاحه،ص 179.
  7. حدیقة الشعراء،ج 1،ص 523.
  8. همان.
  9. در متن آمده:ز کربلا به نجف....
  10. در حاشیه نسخه،مولف با خط ریز و رنگ پریده نوشته:«باقى این مرثیه را حاجى ملا اسماعیل بلبل دارد،باید ان شاء اللّه گرفته شود.»(ر.ک:حدیقة الشعراء،ج 1،ص 523.)