عبّاس شبّر به سال 1322 ه. ق. در بصره متولد شد. فقیه ادیبی بود که با اصرار بزرگان و از جمله «سیّد ابو الحسن» منصب قضاوت شرعی را در «عمّاره» و سپس در «بصره» عهده‌دار شد. او از نوابع عصر خود بود اکثر مجلّات از آثار او بهره برده‌اند از جمله: «الهاتف»، «الغری» و «البیان». او در سال 1391 ه. ق. وفات یافت. [۱]

عباس شبر
زادروز 1322 ه. ق.
بصره
مرگ 1391 ه. ق.
پیشه شاعر



1- یا باذلا فی سبیل الحق مهجته‌و ما حقا کل تمویة و تأسیس

2- و منقذا شرف الاسلام من فئةیزیدها البغی تدنیسا لتدنیس

3- شرعت دستور اخلاص و تضحیةفی مجلس للهدی و الحق تأسیسی

4- بعثت فی الدین روحا کان أزهقهاجور الطغاة و ارهاق الابالیس

5- للمصلحین قوامیس مخلدة فی‌الارض و اسمک عنوان القوامیس

6- تقیم نهضتک الدنیا و تقعدهاللحشر ما بین اکبار و تقدیس

7- خلدتها فهی للاجیال مدرسةتناوح المجد فی بحث و تدریس

8- هذا هو الشرف الباقی فما هرم‌یعزی لغنج عمون أو رعمسیس [۲]


1- ای سخاوتمندی که در راه حق کوششت را برای تأسیس و به پای داشتن آن نمودی.

2- و شرافت اسلام را از گروهی که ستم و دغلکاری را در آن زیاد می‌کرد نجات دادی.

3- و قانون اخلاص و فداکاری را در مجلس هدایت و حقیقت تشریع کردی.

4- و در دین روحی را دمیدی که جور ستم و طغیان و دسیسه‌های شیاطین را از بین برد.

5- مصلحان قاموس‌های جاودانه‌ای در زمین دارند و نام تو عنوان این قاموسهاست. (سنتی که حسین (ع) بنا نهاد برترین قاموس جاودانه‌ی اصلاح‌گری است).

6- نهضت تو دنیا را برپا می‌دارد و آن را برای حشر می‌نشاند (نهضت تو باعث سرفرازی دنیاست).

7- بین بلندی و تقدیس این قاموس برای همه‌ی نسلها مدرسه‌ای است که مجد و بزرگواری در آن یاد داده می‌شود.

8- این شرافتی است که همواره پایدار می‌ماند و هیچگاه از بین نمی‌رود.


1- یا خلیلی کفنانی بشعری‌و اعصرا للتغسیل منه دموعی

2- و اعرضانی للبدر فهو رفیقی‌کی یصلی علی عند الهزیع

3- و ارقباه فسوف یبدو علیه‌عارض من کآبة و خشوع

4- و امنعا اهل موطنی حمل نعشی‌فحرام علیهم تشییعی [۳]


1- ای دوست من کفن من شعر من است و آب غسل من اشک من است.

2- مرا به ماه بدر عرضه کنید که او رفیق من است تا بر من هنگام شب نماز گزارد.

3- گویا که او هم دلتنگی و حزن و دل‌شکستگی دارد.

4- و اهل وطنم را از حمل نعش من منع کنید که تشییع من برای آنان حرام است.




منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 587-588.

پی نوشت

  1. ادب الطف؛ ج 10، ص 263 و 264.
  2. همان؛ ص 262.
  3. همان؛ ص 263 و 264.