شیخ یوسف بحرانی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «شیخ یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانی معروف به صاحب حدائق به سال 1107 ه ق در قریه‌...» ایجاد کرد)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = شیخ یوسف بحرانی‌
| تصویر                  =
| توضیح تصویر            =
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          =
| ملیت                  =
| تاریخ تولد            = 1107 ه ق
| محل تولد                = قریه‌ی ماحوز از روستاهای بحرین
| والدین                = 
| تاریخ مرگ              = 1186 هجری
| محل مرگ                = کربلا
| علت مرگ                =
| محل زندگی              =
| مختصات محل زندگی        =
| مدفن                  = رواق مطهر شرقی آستانه‌ی حسینی
|مذهب                  =
|در زمان حکومت          =
|اتفاقات مهم            =
| نام دیگر              =
|لقب                    = صاحب حدائق
|بنیانگذار              =
| پیشه                  = شاعر
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            =
|کتاب‌ها                = «الحدائق الناصریه»، «الدرر النجفیه»، «سلاسل الحدید فی تقیید ابن أبی الحدید»، «الشهاب الثاقب فی معنی الناصب»، «الکشکول» و «الأربعون حدیثا فی مناقب أمیر المؤمنین علیه السّلام»
|مقاله‌ها                =
|نمایشنامه‌ها            =
|فیلم‌نامه‌ها              =
|دیوان اشعار            =
|تخلص                    =
|فیلم ساخته بر اساس اثر=
| همسر                    =
| شریک زندگی            =
| فرزندان                =
|تحصیلات                  =
|دانشگاه                =
|حوزه                  = اجتهاد
|شاگرد                  =
|استاد                  = شیخ احمد بلادی و شیخ عبداللّه بلادی
|علت شهرت              =
| تأثیرگذاشته بر        =
| تأثیرپذیرفته از        =
| وب‌گاه                  =
|گفتاورد                =
|امضا                  =
}}
شیخ یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانی معروف به صاحب حدائق به سال 1107 ه ق در قریه‌ی ماحوز، <ref>ماحوز: از روستاهای بحرین.</ref> متولّد شد. وی از اعاظم علمای امامیه و شیخ اخباریه‌ی عصر خویش و از فقهای طراز اول شیعه است.
شیخ یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانی معروف به صاحب حدائق به سال 1107 ه ق در قریه‌ی ماحوز، <ref>ماحوز: از روستاهای بحرین.</ref> متولّد شد. وی از اعاظم علمای امامیه و شیخ اخباریه‌ی عصر خویش و از فقهای طراز اول شیعه است.


مقدمات علوم و فنون و ادب و بلاغت را نزد پدرش آموخت و در سال 1126 هجری که خوارج، بحرین را به محاصره‌ی خود درآورده و کشتار عظیمی نمودند و به قتل و غارت شیعیان پرداختند، خانواده‌اش از بحرین به قطیف کوچ کردند امّا او که ارشد اولاد پدر بود جهت تصفیه‌ی امور پدر و ارسال کتب مدتی در بحرین بود که با مشکلات بسیار مواجه گشت و بالاخره به خانواده پیوست. پدرش در قطیف درگذشت و بحرانی از همان آغاز جوانی مسئولیت زندگی خانواده‌ی خود را بر عهده گرفت امّا از تحصیل دست نکشید. با آرامش اوضاع بحرین به وطن بازگشت و به حوزه‌ی درس علمای بحرین چون شیخ احمد بلادی و شیخ عبد اللّه بلادی پیوست و مدارج عالی اجتهاد را طی کرد و به تدریس و زعامت اشتغال یافت.
مقدمات علوم و فنون و ادب و بلاغت را نزد پدرش آموخت و در سال 1126 هجری که خوارج، بحرین را به محاصره‌ی خود درآورده و کشتار عظیمی نمودند و به قتل و غارت شیعیان پرداختند، خانواده‌اش از بحرین به قطیف کوچ کردند امّا او که ارشد اولاد پدر بود جهت تصفیه‌ی امور پدر و ارسال کتب مدتی در بحرین بود که با مشکلات بسیار مواجه گشت و بالاخره به خانواده پیوست. پدرش در قطیف درگذشت و بحرانی از همان آغاز جوانی مسئولیت زندگی خانواده‌ی خود را بر عهده گرفت امّا از تحصیل دست نکشید. با آرامش اوضاع بحرین به وطن بازگشت و به حوزه‌ی درس علمای بحرین چون شیخ احمد بلادی و شیخ عبداللّه بلادی پیوست و مدارج عالی اجتهاد را طی کرد و به تدریس و زعامت اشتغال یافت.


در سال 1135 هجری که بحرین جزیی از ایران بود و اصفهان پایتخت صفویه به دست محمود افغان سقوط کرد برای بار دوّم هرج‌ومرج و ناآرامی در بحرین از سر گرفته شد و او به شهرهای دیگر ایران چون کرمان، شیراز، فسا هجرت کرد. کتاب مشهورش «الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة» را در آن شهر آغاز کرد. با به قدرت رسیدن اصولیّون در اکثر شهرهای ایران، به خانه‌ی او نیز که از اخباریان صرف و تندرو بود در فسا حمله کردند و تمامی کتابخانه‌ی او را غارت نمودند. او به قزوین رفت و از آنجا به قصد عتبات عالیات وارد عراق شد و در کربلا مقیم گشت و مدرسه‌ی فکری خویش را که یکی از بزرگترین مراکز علمی شیعه است تأسیس نمود و عهده‌دار تدریس در ضلع غربی صحن امام حسین (ع) شد و مسجد بزرگی نیز در نزدیکی آستانه‌ی حسینی بنا کرد که تا امروز به نام او مشهور است و در آن به امامت و تدریس و فتوی مشغول گردید. ورود بحرانی به کربلا با زعامت وحید بهبهانی بر حوزه‌ی علمیّه‌ی نجف می‌باشد او که از اصولیون و مخالفین سرسخت اخباریه بود، بارها با یوسف بحرانی مناظراتی داشته است.
در سال 1135 هجری که بحرین جزیی از ایران بود و اصفهان پایتخت صفویه به دست محمود افغان سقوط کرد برای بار دوّم هرج‌ومرج و ناآرامی در بحرین از سر گرفته شد و او به شهرهای دیگر ایران چون کرمان، شیراز، فسا هجرت کرد. کتاب مشهورش «الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة» را در آن شهر آغاز کرد. با به قدرت رسیدن اصولیّون در اکثر شهرهای ایران، به خانه‌ی او نیز که از اخباریان صرف و تندرو بود در فسا حمله کردند و تمامی کتابخانه‌ی او را غارت نمودند. او به قزوین رفت و از آنجا به قصد عتبات عالیات وارد عراق شد و در کربلا مقیم گشت و مدرسه‌ی فکری خویش را که یکی از بزرگترین مراکز علمی شیعه است تأسیس نمود و عهده‌دار تدریس در ضلع غربی صحن امام حسین (ع) شد و مسجد بزرگی نیز در نزدیکی آستانه‌ی حسینی بنا کرد که تا امروز به نام او مشهور است و در آن به امامت و تدریس و فتوی مشغول گردید. ورود بحرانی به کربلا با زعامت وحید بهبهانی بر حوزه‌ی علمیّه‌ی نجف می‌باشد او که از اصولیون و مخالفین سرسخت اخباریه بود، بارها با یوسف بحرانی مناظراتی داشته است.

نسخهٔ ‏۱۸ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۲:۵۰

شیخ یوسف بحرانی‌
زادروز 1107 ه ق
قریه‌ی ماحوز از روستاهای بحرین
مرگ 1186 هجری
کربلا
جایگاه خاکسپاری رواق مطهر شرقی آستانه‌ی حسینی
لقب صاحب حدائق
پیشه شاعر
کتاب‌ها «الحدائق الناصریه»، «الدرر النجفیه»، «سلاسل الحدید فی تقیید ابن أبی الحدید»، «الشهاب الثاقب فی معنی الناصب»، «الکشکول» و «الأربعون حدیثا فی مناقب أمیر المؤمنین علیه السّلام»
حوزه اجتهاد
استاد شیخ احمد بلادی و شیخ عبداللّه بلادی


شیخ یوسف بن احمد بن ابراهیم بحرانی معروف به صاحب حدائق به سال 1107 ه ق در قریه‌ی ماحوز، [۱] متولّد شد. وی از اعاظم علمای امامیه و شیخ اخباریه‌ی عصر خویش و از فقهای طراز اول شیعه است.

مقدمات علوم و فنون و ادب و بلاغت را نزد پدرش آموخت و در سال 1126 هجری که خوارج، بحرین را به محاصره‌ی خود درآورده و کشتار عظیمی نمودند و به قتل و غارت شیعیان پرداختند، خانواده‌اش از بحرین به قطیف کوچ کردند امّا او که ارشد اولاد پدر بود جهت تصفیه‌ی امور پدر و ارسال کتب مدتی در بحرین بود که با مشکلات بسیار مواجه گشت و بالاخره به خانواده پیوست. پدرش در قطیف درگذشت و بحرانی از همان آغاز جوانی مسئولیت زندگی خانواده‌ی خود را بر عهده گرفت امّا از تحصیل دست نکشید. با آرامش اوضاع بحرین به وطن بازگشت و به حوزه‌ی درس علمای بحرین چون شیخ احمد بلادی و شیخ عبداللّه بلادی پیوست و مدارج عالی اجتهاد را طی کرد و به تدریس و زعامت اشتغال یافت.

در سال 1135 هجری که بحرین جزیی از ایران بود و اصفهان پایتخت صفویه به دست محمود افغان سقوط کرد برای بار دوّم هرج‌ومرج و ناآرامی در بحرین از سر گرفته شد و او به شهرهای دیگر ایران چون کرمان، شیراز، فسا هجرت کرد. کتاب مشهورش «الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة» را در آن شهر آغاز کرد. با به قدرت رسیدن اصولیّون در اکثر شهرهای ایران، به خانه‌ی او نیز که از اخباریان صرف و تندرو بود در فسا حمله کردند و تمامی کتابخانه‌ی او را غارت نمودند. او به قزوین رفت و از آنجا به قصد عتبات عالیات وارد عراق شد و در کربلا مقیم گشت و مدرسه‌ی فکری خویش را که یکی از بزرگترین مراکز علمی شیعه است تأسیس نمود و عهده‌دار تدریس در ضلع غربی صحن امام حسین (ع) شد و مسجد بزرگی نیز در نزدیکی آستانه‌ی حسینی بنا کرد که تا امروز به نام او مشهور است و در آن به امامت و تدریس و فتوی مشغول گردید. ورود بحرانی به کربلا با زعامت وحید بهبهانی بر حوزه‌ی علمیّه‌ی نجف می‌باشد او که از اصولیون و مخالفین سرسخت اخباریه بود، بارها با یوسف بحرانی مناظراتی داشته است.

بحرانی کم‌کم از اخباریان میانه‌رو گشت که مشرب ملایمش از مؤلفاتش کاملا نمایان است.

شیخ یوسف بحرانی پس از بیست سال ریاست و رهبری به سال 1186 هجری در کربلا وفات یافت و تشییع شکوهمندی از او به عمل آمد و تمامی حوزه‌های علمیّه در نجف و کربلا تعطیل گردید و در پیشاپیش جمعیّت انبوه تشییع‌کنندگان، بزرگترین مخالف فکری او آیة اللّه وحید بهبهانی حرکت می‌کرد و نماز را بر او خواند و در رواق مطهر شرقی آستانه‌ی حسینی به خاک سپرده شد. اکنون بقعه‌ی او در حرم مطهّر حسینی، مزار معروفی است.

وی مؤلفات و مصنفات مهم و نافعی از خود باقی گذاشته است که آقا بزرگ تهرانی در الذریعه آنها را معرفی کرده است.

مهمترین آثار او عبارتند از: «الحدائق الناصریه»، «الدرر النجفیه»، «سلاسل الحدید فی تقیید ابن أبی الحدید»، «الشهاب الثاقب فی معنی الناصب»، «الکشکول» و «الأربعون حدیثا فی مناقب أمیر المؤمنین علیه السّلام». [۲]


1- و أعّد علیّ حدیث وقعة نینوی‌و لواعج الأشجان فی ساحاتها

2- للّه أیة وقعة لمحمّدفی کربلاء أربت علی وقعاتها

3- ألجسم منها بالعراء و روحهافی سندس الفردوس من جنّاتها

4- نفسی لآل محمّد فی کربلاءمحروقة الأحشاء من کرباتها

5- ترنوا الفرات بغلة لا تنطفی‌عطشا و ما ذاقت لطعم فراتها

6- و حریم آل محمّد مسبیةبین العدی تقتاد فی فلواتها

7- نفسی لزینب و السّبایا حسّراتبکی و منظرها إلی اخواتها [۳]


1- علی (ع) حدیث واقعه‌ی کربلا را بیان فرمود اگرچه اندوه و مصیبت بسیاری در دامن داشت.

2- کدام واقعه برای رسول اللّه (ص) سخت از واقعه‌ی کربلا بود.

3- جسم‌های آنان در سرزمین کربلا بر روی خاک افتاده، در حالی‌که روحشان در فردوس برین است.

4- جانم برای خاندان پیامبر (ص) در کربلا به سبب مصیبت و اندوه‌های سخت آنان آتش گرفته است.

5- فرات به تشنگی آنان نگریست و عطش را نفی نکرد و می‌دانست که آنها تشنه هستند، در حالی‌که طعم فرات را نچشیدند.

6- و حریم آل رسول اللّه (ص) در آن دشت بی‌آب و علف اسیر در دست دشمنان بودند.

7- جان من برای زینب و اسیران کربلا و صحنه‌ی کربلا می‌گرید.


1- فمتی إمام العصر یظهر فی الوری‌یحیی الشریعة بعد طول مماتها

2- و متی نری الرایات تشرق نورهاو کتائب الأملاک فی خدماتها

3- یا رب عجل نصره و انصر به‌أشیاعه اللهفا و خذ ثارا تبا [۴]


1- کی امام عصر ظهور می‌کند و شریعت را بعد از مردن، زنده می‌گرداند؟

2- کی پرچم‌هایی را می‌بینیم که نورشان روشن‌کننده است؟

3- خدایا در ظهورش تعجیل فرما و به‌وسیله‌ی یارانش پیروز گردان تا انتقام خون شهیدان کربلا را بگیرد.



منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص: 465-466.

پی نوشت

  1. ماحوز: از روستاهای بحرین.
  2. دایرة المعارف تشیّع.
  3. ادب الطف؛ ج 6، ص 12 و 13.
  4. همان، ص 14.