مجتبی طهمورثی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
| محل مرگ = | | محل مرگ = | ||
| علت مرگ = | | علت مرگ = | ||
| محل زندگی = | | محل زندگی = تهران | ||
| مختصات محل زندگی = | | مختصات محل زندگی = | ||
| مدفن = | | مدفن = | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
|اتفاقات مهم = | |اتفاقات مهم = | ||
| نام دیگر = | | نام دیگر = | ||
| | |تخلص = | ||
|بنیانگذار = | |بنیانگذار = | ||
| پیشه = | | پیشه = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها =با هر بهار | |کتابها =با هر بهار | ||
مالیات و عشق | |||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
|فیلمنامهها = | |فیلمنامهها = | ||
|دیوان اشعار = | |دیوان اشعار = | ||
|تخلص = | |تخلص = هامون | ||
|فیلم ساخته بر اساس اثر = | |فیلم ساخته بر اساس اثر = | ||
| همسر = | | همسر = | ||
خط ۷۱: | خط ۷۲: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۸ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۱۱
مجتبی طهمورثی (١٣٤٤ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
مجتبی طهمورثی | |
---|---|
زادروز | ١٣٤٤ ه.ش قصرشیرین |
محل زندگی | تهران |
کتابها | با هر بهار
مالیات و عشق |
تخلص | هامون |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مجتبی طهمورثی در سال ١٣٤٤ ه. ش در قصر شیرین به دنیا آمد. قسمتی از دوران کودکی و نوجوانی را در زادگاه خود گذراند و پس از آغاز جنگ تحمیلی به همراه خانواده مجبور به مهاجرت به کرمانشاه شد. دیپلم خود را در آنجا گرفت و برای ادامهی تحصیل وارد دانشگاه شهید بهشتی تهران شد و در رشتهی علوم اقتصادی لیسانس گرفت.
طهمورثی از نوجوانی به سرودن اشعار پرداخت و از حافظ خوانی پدر تأثیر پذیرفته است. شعرهای او به صورت پراکنده در نشریات منتشر شده است. وی ممیزی مالیاتی وزارت دارایی و همکاری با حوزهی هنری را در کارنامه فعالیت خود دارد.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از مجتبی طهمورثی کتاب «با هر بهار» که مجموعه شعر وی میباشد منتشر شده است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
نجابت موزون[ویرایش | ویرایش مبدأ]
زنی نشسته به قتل برادرش به تماشا | ز خیمهگاه کبودش به برزخی ز تمنّا | |
زنی که مونس درد و زنی که همدم داغ است | زنی به جذبهی حیدر، زنی به جلوهی زهرا | |
دلش، صحاری سوزان، زبان، زبانهی آتش | پر از حکایت زخم و پر از روایتِ یغما | |
شکسته پشتِ فلک در مقابلش چه بگویم | چگونه میبرد این غم به دوش خسته خدایا؟! | |
خطابههای غرورش، در اوج رخ نگاهش | نبیند آنچه که بیند، مگر به صورت زیبا | |
چراغدار ولایت در آن جنون و سیاهی | کسی نبوده به غیر از عقیله دختر مولا | |
ضریح خونِ تو دل را اسیر شیوهی خود کرد | الا نجابت موزون، الا اسارت شیوا |
پشت حصار حرم[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دل، پشتِ حصار حَرَمت، خستهترین است | در سایهی دیوار تو بنشستهترین است | |
بگشا گره از بال فرو بستهی پرواز | کاین فوج کبوتر به تو دلبستهترین است | |
سازیست شکسته دلِ آیینه تباران | بنواختهای آنچه که بشکستهتر این است | |
زنجیر غلامان تو، تا نوحهگری کرد | چشمان به خون تر شده سردستهترین است | |
عمریست که در دیدهی ما شور فرات است | تا دیده به تاریخ تو پیوستهترین است | |
پیشانی عشّاق تو را مِهر تو مُهر است | این نقش جبینیست که برجستهترین است | |
نذرت چه کنم؟ غیرِ نفسهای بریده | وقتی که در اندوه تو بگسستهترین است |