سید محمود توحیدى (ارفع کرمانی): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۷۹: خط ۷۹:
==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
<references />
<references />{{شاعران}}
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران ایرانی]]
[[رده:شاعران ایرانی]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۱۴

سید محمود توحیدى (۱۳۲۲ ه. ش-۱۳۷۹ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.

سید محمود توحیدی
Arfaekerman1.jpg
نام اصلی سید محمود توحیدی
زمینهٔ کاری غزل‌سرا، چامه گو
زادروز ۱۳۲۲ ه. ش
کرمان
پدر و مادر مجدالسادات (پدر)
مرگ ۱۳۷۹ ه. ش
کرمان
ملیت ایرانی
جایگاه خاکسپاری بهارستان هنرمندان کرمان
در زمان حکومت پهلوی، جمهوری اسلامی
تخلص ارفع کرمانی
فرزندان عماد توحیدی، فؤاد توحیدی

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمود توحیدی، متخلص به «ارفع کرمانی»، دوره ابتدایی و متوسطه را در کرمان و تحصیلات عالی را در دانشگاه فردوسی مشهد در رشته زبان و ادبیات فارسی به پایان رساند؛ سپس در وزارت آموزش و پرورش به خدمت پرداخت. او مدتی با مطبوعات همکاری نمود و همچنین در مسابقاتی که در دانشگاه فردوسی مشهد بین سال‌های ۱۳۵۰-۱۳۵۴ شمسی در رشته‌های ادبی برگزار شد، چهار سال متوالی در رشته‌های مقاله نویسی، داستان نویسی و نمایشنامه نویسی مقام اول را کسب کرد. او دبیر بازنشسته آموزش و پرورش کرمان بود و بیشتر اوقات خود را صرف تحقیق، مطالعه، اشاعه عرفان و تصوف می‌نمود.[۱]

آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کتاب‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سر خیل عشّاق[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مهتاب دیشب رنگ و بویى آشنا داشت سُکر دعا، شوق لقا، عطر خدا داشت
آرام همچون خلسه در دامانِ اشراق سیر و سلوکى تند، اما بى‌صدا داشت
مهتاب دیشب حرف از خورشید مى‌زد گویا خبر از کهکشان نینوا داشت
گفتم: چه آمد بر سرِ سرخیل عشاق؟ گفتا: بپرس از نیزه، پرسیدم، حیا داشت!
گفتم: تبسّم زد گلوى غنچه بر خون گفتا: شقایق راز آن را بر ملا داشت
گفتم: به نخل تشنه بر دریا، چه آمد؟ گفتا: عطش بر همتش صد مرحبا داشت
آبى که میراب از کنار لب به شط ریخت یک شط نشان از مردى و جود و سخا داشت
گفتم: گلى افتاده زیر بوته‌اى خار گفتا: به یادت هست روزى جا کجا داشت؟
گفتم: سرى بر نیزه رو بر کاروان کرد گفتا: یتیمى دادِ «انْظُرْ یا ابا» داشت
گفتم: چرا خون مى‌چکید از چوب محمل؟ سر کوفت بر دیوار و از گفتن ابا داشت
مهتاب دیشب تا طلوع صبح «ارفع»! واکربلا! واکربلا! واکربلا داشت

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]

  1. وبلاگ دف و موسیقی سنتی
  2. مجموعۀ شعرى ارفع کرمانى، که چاپ اول آن با عنوان «در شهر قصه هیچ عجیبى عجیب نیست» در سال ۱۳۷۸ منتشر شده است.