جوهرى سنندجى: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جوهری سنندجی''' (۱۲۱۸ ه. ق- ۱۲۵۰ ه. ق) از مرثیه سرایان ایرانی دوره قاجار است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | '''جوهری سنندجی''' (۱۲۱۸ ه. ق- ۱۲۵۰ ه. ق) از [[مرثیه]] سرایان ایرانی دوره قاجار است.{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = جوهرى سنندجى | | نام = جوهرى سنندجى | ||
| تصویر = | | تصویر = | ||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
{{ب| باز این چه نوحه و چه فغان و چه ماتم است؟ | کز آب چشم چرخ روان رود کهکشان }} | {{ب| باز این چه نوحه و چه فغان و چه ماتم است؟ | کز آب چشم چرخ روان رود کهکشان }} | ||
{{ب| بهر عزاى آل رسول خدا حسین | شاه عرب امام عجم نور مشرقین }} | {{ب| بهر عزاى آل رسول خدا [[حسین]]| شاه عرب امام عجم نور مشرقین }} | ||
{{ب| روزى که شد به دهر چنین ظلم آشکار | در حیرتم که چرخ چرا ماند پایدار؟ }} | {{ب| روزى که شد به دهر چنین ظلم آشکار | در حیرتم که چرخ چرا ماند پایدار؟ }} | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
{{ب| مهرى که بود رونق افلاک دین ازو | شد منکسف به خاک ز بیداد روزگار }} | {{ب| مهرى که بود رونق افلاک دین ازو | شد منکسف به خاک ز بیداد روزگار }} | ||
{{ب| اى چرخ پرستیزه ز جور تو داد! داد! | صحبت چو شام زینب و زین العباد باد! }} | {{ب| اى چرخ پرستیزه ز جور تو داد! داد! | صحبت چو [[شام]] [[زینب (س)|زینب]] و [[زینب (س)زین العباد]] باد! }} | ||
{{ب| چون نخل قامت شه دین بر زمین افتاد | افغان و گریه در فلک هفتمین فتاد }} | {{ب| چون نخل قامت شه دین بر زمین افتاد | افغان و [[گریه]] در فلک هفتمین فتاد }} | ||
{{ب| از توسن سپهر مه و مهر شد نگون | آن ساعتى که شاه شهیدان ز زین فتاد }} | {{ب| از توسن سپهر مه و مهر شد نگون | آن ساعتى که شاه شهیدان ز زین فتاد }} | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
{{ب| از وحش و طیر و انس صداى فغان و آه | برخاست از زمین و به عرش برین فتاد }} | {{ب| از وحش و طیر و انس صداى فغان و آه | برخاست از زمین و به عرش برین فتاد }} | ||
{{ب| ایام بى سکون شد و افلاک بیقرار | چون چشم اهل بیت به سلطان دین فتاد }} | {{ب| ایام بى سکون شد و افلاک بیقرار | چون چشم [[اهل بیت]] به سلطان دین فتاد }} | ||
{{ب| مهر و مه و ستاره همه گشت غرق خون | از ذو الجناح گشت چون آن شاه سرنگون }} | {{ب| مهر و مه و ستاره همه گشت غرق خون | از [[ذوالجناح|ذو الجناح]] گشت چون آن شاه سرنگون }} | ||
{{ب| اندر عزاى آل نبى آسمان گریست | افلاک اشک ریخت زمین و زمان گریست }} | {{ب| اندر عزاى آل نبى آسمان گریست | افلاک اشک ریخت زمین و زمان گریست }} |
نسخهٔ ۲۰ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۱
جوهری سنندجی (۱۲۱۸ ه. ق- ۱۲۵۰ ه. ق) از مرثیه سرایان ایرانی دوره قاجار است.
جوهرى سنندجى | |
---|---|
نام اصلی | خسروبیگ جوهری سنندجی |
زمینهٔ کاری | شعر آئینی |
زادروز | ۱۲۱۸ ه. ق سنندج |
مرگ | ۱۲۵۰ ه. ق کردستان |
ملیت | ایرانی |
پیشه | شاعر |
سبک نوشتاری | سبک عراقى |
تخلص | «جوهرى» |
زندگینامه
خسروبیگ فرزند محمدبیگ و تخلص شعرىاش «جوهرى» است. خانواده او در کردستان صاحب منصب بودهاند. او در خدمت خسروخان (والی کردستان) به شغل کتابدارى میپرداخت. جوهری در زادگاهش مشهور و مراثى وی با اقبال اهالى رو به رو بودهاست.
آثار
جوهری در سبک عراقى شعر میسرودهاست.
اشعار
مثمّن ترکیب عاشورایى
باز این چه شیون است و چه زارى است در جهان؟ | کز دیده سپهر بود جوى خون روان | |
باز این چه ماتم است که اندر ظهور او | در گریه چشم پیر و به ناله دل جوان | |
باز این چه شورش است و چه ماتم؟ | که صبح و شام از مهر و ماه اشک فرو ریزد آسمان | |
باز این چه نوحه و چه فغان و چه ماتم است؟ | کز آب چشم چرخ روان رود کهکشان | |
بهر عزاى آل رسول خدا حسین | شاه عرب امام عجم نور مشرقین | |
روزى که شد به دهر چنین ظلم آشکار | در حیرتم که چرخ چرا ماند پایدار؟ | |
در ماتم حبیب خدا زاده بتول | اى سینه آه سر کن و اى دیده خون ببار | |
ریزد فلک ز دیده انجم سرشک خون | هر صبحدم ز کینه آن قوم نابکار | |
مهرى که بود رونق افلاک دین ازو | شد منکسف به خاک ز بیداد روزگار | |
اى چرخ پرستیزه ز جور تو داد! داد! | صحبت چو شام زینب و زینب (س)زین العباد باد! | |
چون نخل قامت شه دین بر زمین افتاد | افغان و گریه در فلک هفتمین فتاد | |
از توسن سپهر مه و مهر شد نگون | آن ساعتى که شاه شهیدان ز زین فتاد | |
از وحش و طیر و انس صداى فغان و آه | برخاست از زمین و به عرش برین فتاد | |
ایام بى سکون شد و افلاک بیقرار | چون چشم اهل بیت به سلطان دین فتاد | |
مهر و مه و ستاره همه گشت غرق خون | از ذو الجناح گشت چون آن شاه سرنگون | |
اندر عزاى آل نبى آسمان گریست | افلاک اشک ریخت زمین و زمان گریست | |
از شورش و فغان عزادار اهل بیت | وحش و طیور و ارض و سما انس و جان گریست | |
دید آن شهید را چو فتاده به خاک و خون | جبریل با معاشر کرّوبیان گریست | |
بر اهل بیت این ستم از چرخ چون رسید؟ | مهر و مه و سپهر و مکین و مکان گریست | |
نبود دلى ز غم که نسوزد درین ملال | چشم سپهر کور و زبان هلال لال |