بتول مهدیزاده: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
{{ب| عجب خورشید افتاد از تن اسب | و شب بر روی نیزه یک سری بود }} | {{ب| عجب خورشید افتاد از تن اسب | و شب بر روی نیزه یک سری بود }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{| style="margin: 0 auto; " | |||
{| | |||
| class="b" |<span class="beyt"> شب و درد و غم و خون و ستاره </span> | | class="b" |<span class="beyt"> شب و درد و غم و خون و ستاره </span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
خط ۸۰: | خط ۷۵: | ||
{ | {| style="margin: 0 auto; " | ||
| class="b" |<span class="beyt"> غروب و داغ و دردی دیگر آمد </span> | | class="b" |<span class="beyt"> غروب و داغ و دردی دیگر آمد </span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |<span class="beyt"> صدا از نای سرخ حنجر آمد </span> | | class="b" |<span class="beyt"> صدا از نای سرخ حنجر آمد </span> | ||
|- | |- | ||
| class="b" |<span class="beyt"> تمام دشت هم خون گریه میکرد </span> | | class="b" |<span class="beyt"> تمام دشت هم خون [[گریه]] میکرد </span> | ||
| style="width:2em;" | | | style="width:2em;" | | ||
| class="b" |<span class="beyt"> یکی با اسب وقتی بیسر آمد </span> | | class="b" |<span class="beyt"> یکی با اسب وقتی بیسر آمد </span> | ||
خط ۹۵: | خط ۸۶: | ||
<br /> | <br /> | ||
=== شکوه بیدار === | ===شکوه بیدار=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| نیاز و العطش و تشنگی نمایان بود | و فصل قحطی بیاعتبار انسان بود }} | {{ب| نیاز و العطش و تشنگی نمایان بود | و فصل قحطی بیاعتبار انسان بود }} | ||
خط ۱۰۱: | خط ۹۲: | ||
{{ب| چه تیغها که به خون تمامشان تشنه | بر آسمان و زمین تشنگی فراوان بود }} | {{ب| چه تیغها که به خون تمامشان تشنه | بر آسمان و زمین تشنگی فراوان بود }} | ||
{{ب| از ایستادن زخمی آسمــان مردی | تمام محور این جاده نورباران بود }} | {{ب| از ایستادن زخمی آسمــان مردی | تمام محور این جاده نورباران بود }} | ||
{{ب| ورود مرثیه جاری شد از گلوگاهش | چه زخمها که نشان طلایهداران بود }} | {{ب| ورود [[مرثیه]] جاری شد از گلوگاهش | چه زخمها که نشان طلایهداران بود }} | ||
{{ب| شکفت حنجرهاش در قیامت آتش | میان حنجرهاش صوت خوب قرآن بود }} | {{ب| شکفت حنجرهاش در قیامت آتش | میان حنجرهاش صوت خوب قرآن بود }} | ||
{{م| سلام ما به حســـین و شکوه بیــدارش }} | {{م| سلام ما به [[حسین|حســـین]] و شکوه بیــدارش }} | ||
{{م| که بعد خون و قیامش همیشه توفان بود }} | {{م| که بعد خون و قیامش همیشه توفان بود }} | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1085-1086.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1085-1086.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== |
نسخهٔ ۱۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۲۲
بتول مهدیزاده (١٣٥٥ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.
بتول مهدیزاده | |
---|---|
زادروز | ١٣٥٥ ه.ش حسنآباد شهرستان مهولات استان خراسان رضوی |
زندگینامه
بتول مهدیزاد در سال ١٣٥٥ شمسی در روستای «حسنآباد» شهرستان «مهولات» در استان «خراسان رضوی» متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. بتول مهدیزاده پس از پایان دوره راهنمایی به دانشسرای تربیت معلم رفته و علاوه بر اشتغال به معلمی تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه فردوس ادامه داد.
مهدیزاده از دوران کودکی حرکت به سمت شعر را آغاز کرده است و در ابتدای کار با عوض کردن متن و موضوع اشعار کتابهای درسی شاعری را تمرین کرده است. او قالب غزل را به دلیل اینکه میتواند مضامین عاشقانه را در شعر خود بگنجاند، برای قالب شعرش انتخاب کرده است. شکوفایی شعرش را حاصل راهنماییهای دبیران ادبیات دوران متوسطه و دوست شاعرش خانم «زهرا آریننژاد» میداند.
ایشان مسئولیت انجمن ادبی شهرستان مهولات را برعهده داشته است و دانشآموزان علاقهمند به شعر و ادب را در این حیطه گرد هم آورده و مشکلات آنها را در این زمینه رفع کرده است. [۱]
او تاکنون مجموعه شعری منتشر نکرده است، اما اشعارش در مجموعههایی که به مناسبتهای مختلف چاپ شدهاند، درج شده است. وی اعتقاد دارد وجود شعر به جهت تأثیرگذاری و فراگیر بودنش بر روی همه افراد جامعه یک ضرورت است.
اشعار
دو بیتی
زمین آن روزها خاکستری بود | صدای گریههای خواهری بود | |
عجب خورشید افتاد از تن اسب | و شب بر روی نیزه یک سری بود |
شب و درد و غم و خون و ستاره | شب و هفتاد و دو خورشید پاره | |
سری بالای نیزه داشت میخواند | چه حزنانگیز قرآن را دوباره |
غروب و داغ و دردی دیگر آمد | صدا از نای سرخ حنجر آمد | |
تمام دشت هم خون گریه میکرد | یکی با اسب وقتی بیسر آمد |
شکوه بیدار
نیاز و العطش و تشنگی نمایان بود | و فصل قحطی بیاعتبار انسان بود | |
و مردهای مؤنث به فخر خود مشغول | اگر درست بگویم کویر ایمان بود | |
چه تیغها که به خون تمامشان تشنه | بر آسمان و زمین تشنگی فراوان بود | |
از ایستادن زخمی آسمــان مردی | تمام محور این جاده نورباران بود | |
ورود مرثیه جاری شد از گلوگاهش | چه زخمها که نشان طلایهداران بود | |
شکفت حنجرهاش در قیامت آتش | میان حنجرهاش صوت خوب قرآن بود | |
سلام ما به حســـین و شکوه بیــدارش | ||
که بعد خون و قیامش همیشه توفان بود |
منابع
پی نوشت
- ↑ گفتوگوی مؤلف با شاعر.