ابراهیم سنایی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
وی از قوالب شعری به غزل، مثنوی و رباعی بیشتر متمایل است. | وی از قوالب شعری به غزل، مثنوی و رباعی بیشتر متمایل است. | ||
==آثار == | ==آثار== | ||
سنایی تاکنون دو کتاب شعر گردآوری نموده است: «عصمت سبز» که اشعار شاعران درباره حضرت زهرا (س) میباشد و «پای فوّاره نخل» که غزل معاصر خوزستان است. در دو کتاب «تیغ و زیتون» و «فصلی به رنگ آتش» مجموعه اشعار سنایی منتشر گردیده است. | سنایی تاکنون دو کتاب شعر گردآوری نموده است: «عصمت سبز» که اشعار شاعران درباره حضرت زهرا (س) میباشد و «پای فوّاره نخل» که غزل معاصر خوزستان است. در دو کتاب «تیغ و زیتون» و «فصلی به رنگ آتش» مجموعه اشعار سنایی منتشر گردیده است. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
{{ب| تا که صمیمانه به نامش کنیم|از سر اخلاص سلامش کنیم }} | {{ب| تا که صمیمانه به نامش کنیم|از سر اخلاص سلامش کنیم }} | ||
{{ب| فاطمه را نور دو عین آمده|پای بکوبید حسین آمده }} | {{ب| فاطمه را نور دو عین آمده|پای بکوبید [[حسین]] آمده }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
خط ۱۸۰: | خط ۱۸۰: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
== منابع == | ==منابع== | ||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۶۶۷-۱۶۶۸.] | ||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] |
نسخهٔ ۱۰ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۶
ابراهیم سنایی (١٣٤٩ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
ابراهیم سنایی | |
---|---|
زادروز | ١٣٤٩ ه.ش شهرکرد |
محل زندگی | خوزستان |
کتابها | «عصمت سبز»،«پای فوّاره نخل»،«تیغ و زیتون»،«فصلی به رنگ آتش» |
زندگینامه
ابراهیم سنایی فرزند خسرو به سال ١٣٤٩ ه. ش در شهرکرد به دنیا آمد ولی در اهواز نشو و نما یافت. تحصیلات خود را تا سطح دیپلم در اهواز ادامه داد و به استخدام وزارت نیرو درآمد. وی فعالیتهای شعری خود را از سال ١٣٦٥ ه. ش شروع نمود.
ابراهیم سنایی علاوه بر اشتغال در سازمان آب و برق، فعالیتهای هنری دیگری چون عضو در واحد ادبیات حوزه هنری اهواز، مسئول شورای شعر کنگره سرداران شهید خوزستان و عضو شورای شعر صدا و سیمای خوزستان را نیز در کارنامه فعالیتی خود دارد.
وی از قوالب شعری به غزل، مثنوی و رباعی بیشتر متمایل است.
آثار
سنایی تاکنون دو کتاب شعر گردآوری نموده است: «عصمت سبز» که اشعار شاعران درباره حضرت زهرا (س) میباشد و «پای فوّاره نخل» که غزل معاصر خوزستان است. در دو کتاب «تیغ و زیتون» و «فصلی به رنگ آتش» مجموعه اشعار سنایی منتشر گردیده است.
اشعار
بوی خطر
باز برون آمده ماه از نقاب | بس کن و بیهوده متاب آفتاب | |
زهره زهرا قمر آورده باز | از همه شوریدهتر آورده باز | |
آمده ماهی که هزار آفتاب | پیش بلندای حضورش شد آب | |
عرش خدا زیور از او یافتهست | ساقی ما ساغر از او یافتهست | |
آنکه شد افلاک گرفتار او | خواجه لولاک گرفتار او | |
آنکه رخش شعله شد آفاق را | خاکنشین ساخته نه طاق را | |
دیده گشود آن گل نیلوفری | پیش رخش شمس و قمر مشتری | |
چشم خدا محو تماشای او | سر و گرفتار بلندای او | |
ساقی میخانهی دین آمدهست | عرش نشینی به زمین آمدهست | |
ساغر و پیمانه مهیا کند | یک دل دیوانه مهیا کند | |
تا که صمیمانه به نامش کنیم | از سر اخلاص سلامش کنیم | |
فاطمه را نور دو عین آمده | پای بکوبید حسین آمده |
بستر او دامن پیغمبر است | فاطمه از هر دو پریشانتر است | |
اشک خدا ریخته بر دامنش | شعله زد آن اشک به پیراهنش | |
دارد از آینده خبر میدهد | در غم او مرثیه سر میدهد | |
طاقت زهرا به سر آمد دگر | گفت که جانم به فدایت پدر | |
بر دلم از گریه زدی نیشتر | آه نسوزانم از این بیشتر | |
حرف بزن ناله چرا میکنی | دامن صبر از چه رها میکنی | |
ناله چرا، گریه چرا، شاد باش | شادتر از عالم ایجاد باش | |
ای که سراپای تو نورانی است | دیدهات از بهر چه بارانی است |
عاقبت آن گل سخن آغاز کرد | در غم او مرثیهای ساز کرد | |
گفت ز بالا خبر آمد مرا | کرب و بلا در نظر آمد مرا | |
زین سبب از خویش برون گشتهام | راهی صحرای جنون گشتهام | |
کرب و بلا بوی خطر میدهد | یاس در آن معرکه سر میدهد | |
تیغ جدا میکند از تن سرش | کشته شود در بر او اکبرش | |
شمع وجودش شود آب ای دریغ | بر لب دریای سراب ای دریغ | |
آتش داغش شررم میزند | شعله به چشمان ترم میزند | |
دامن صحرا کفنش میشود | نیزه رها سوی تنش میشود | |
دامنش آغشته به خون میشود | عقل گرفتار جنون میشود |
آتش مرثیه که افروختند | حضرت زهرا و علی سوختند | |
آه عجب مجلسی آماده شد | اشک علی زیور سجاده شد | |
پیکر زهرا تب ماتم گرفت | محفلشان رنگ محرم گرفت |
طفل علی غنچهی لب باز کرد | در بَرِ مادر سخن آغاز کرد | |
گفت خوشم با غم فردای خویش | شادم از آینده زیبای خویش | |
تیغ بگو تا بپذیرد مرا | تنگ در آغوش بگیرد مرا | |
این منم اینگونه پذیرای او | تشنه بوسیدن لبهای او | |
جام لبش شعلهورم میکند | از همه دیوانه ترم میکند | |
تیغ بگو تا ننماید درنگ | وعده حق را که نشاید درنگ | |
این همه تأخیر سزاوار نیست | دوری شمشیر سزاوار نیست | |
سینه گشودم که بخواهی مرا | میکشد این چشم به راهی مرا |