جون بن حوی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
جَون بن حُوی مکنّی به ابومالک از اهالی نوبه سودان و مردی سالمند و سیاه‌پوست بود. جون مردی شجاع و جنگجو، پاک‌باز و مخلص، نبردآزموده و خبیر به ساخت انواع آلات جنگی بود.  
'''جَون بن حُوی،''' مکنّی به ابو مالک از اهالی نوبه سودان و مردی سالمند و سیاه‌پوست بود. جون مردی شجاع و جنگجو، پاک‌باز و مخلص، نبردآزموده و خبیر به ساخت انواع آلات جنگی بود.  


{{جعبه اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
| عنوان              =
| تصویر              =
| اندازه تصویر      =
|توضیح تصویر        =
| نام کامل          =جَون بن حُوی
| لقب                =
| نسب                =
| خویشاوندان سرشناس  =
| تاریخ تولد        =
| شهر تولد          =
| کشور تولد          =
| محل زندگی          =
| تاریخ وفات/شهادت  =
| شهر وفات/شهادت    =
| نحوه وفات/شهادت    =
| مدفن              =
| از یاران          =
| فعالیت‌های اجتماعی  =
| مشایخ              =
| شاگردان          =
| آثار              =
| نقش های برجسته              = از یاران امام حسین (ع)
}}


==زندگینامه==
شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است. <ref>ارشاد، ج2، ص232.  </ref> طبری و برخی دیگر از جون به نام جوی نام می‌کنند. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص354.  </ref>
شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است. <ref>ارشاد، ج2، ص232.  </ref> طبری و برخی دیگر از جون به نام جوی نام می‌کنند. <ref>تاریخ طبری، ج5، ص354.  </ref>
مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند.
مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند.
 
==نقش در واقعه کربلا==
 
او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امام علی (ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری صحابی بزرگوار بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود. پس از وفات ابوذر به سال 32 هجری، جون به مدینه برگشت و به امام علی (ع) پیوست و در خاندان او ماند. هنگامی که امام حسین (ع) مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه‌شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد (ع) می‌فرماید: شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده‌سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد: <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص180 ؛ تاریخ طبری، ج5، ص421 ؛ ارشاد، ج2، ص445؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص453.</ref>  
او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امیرالمؤمنین علی (ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری صحابی بزرگوار بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود.پس از وفات ابوذر به سال 32 هجری، جون به مدینه برگشت و به امیرالمؤمنین علی (ع) پیوست و در خاندان او ماند. هنگامی که امام حسین (ع) مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه شناس بود و در تعمیر و آماده سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد (ع) می‌فرماید: شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد: <ref>تاریخ یعقوبی، ج2، ص180 ؛ تاریخ طبری، ج5، ص421 ؛ ارشاد، ج2، ص445؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص453.</ref>  
 


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۲۴: خط ۴۶:
{{م| وَ کُلُّ حَی سالِکُ السَّبیلِ }}
{{م| وَ کُلُّ حَی سالِکُ السَّبیلِ }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


آه از دوستی تو ای روزگار! چه بسا یاران و جویندگانی را که در بامداد و شامگاهت کشته نهادی. آری روزگار به جای آنان، دیگری را نپذیرد. راستی که پایان کار دست خدای شکوهمند است و هر زنده‌ای باید این راه را طی کند.
آه از دوستی تو ای روزگار! چه بسا یاران و جویندگانی را که در بامداد و شامگاهت کشته نهادی. آری روزگار به جای آنان، دیگری را نپذیرد. راستی که پایان کار دست خدای شکوهمند است و هر زنده‌ای باید این راه را طی کند.
 
===روز عاشورا===
 
جون در روز عاشورا و قبل از نماز ظهر به خدمت امام حسین (ع) رسید و از ایشان اذن جهاد طلبید. امام حسین (ع) او را از رفتن به میدان معاف کرد و ‌فرمود: ای جون! تو در طلب عافیت و سلامتی متابعت از ما نمودی. امروز خود را مبتلا به بلای ما مکن و نیز تو از طرف من مأذونی که راه سلامت پیش گیری. جون عرض کرد: یابن رسول الله! من در ایام راحتی و خوشی در نعمت شما متنعم و خرسند بودم و در روز شدت و سختی از شما دست برنمی‌دارم. من‌ انسانی‌ سیاه‌، بدبو، بدون‌ سابقه‌ معروف‌ خانوادگی‌ هستم‌ و امیدوارم‌ به‌ افتخار شهادت‌ در رکاب‌ شما نائل‌ گردم‌ تا در بهشت‌ جای‌ گیرم‌ و شرافت‌ یابم‌ و رو سفید شوم‌. از شما جدا نمی‌شوم‌ تا خونم‌ با خون‌ شما آمیخته ‌شود. امام‌ حسین (ع) به‌ او اذن‌ داد. جون‌ به‌ میدان آمد و در حالی‌ که رجز می‌خواند، به نبرد پرداخت‌:
جون در روز عاشورا و قبل از نماز ظهر را به خدمت امام رسید و از ایشان اذن جهاد طلبید. امام او را از رفتن به میدان معاف کرد و ‌فرمود: ای جون! تو در طلب عافیت و سلامتی متابعت از ما نمودی. امروز خود را مبتلا به بلای ما مکن و نیز تو از طرف من مأذونی که راه سلامت پیش گیری. جون عرض کرد: یابن رسول الله! من در ایام راحتی و خوشی در نعمت شما متنعم و خرسند بودم و در روز شدت و سختی از شما دست برنمی‌دارم. من‌ انسانی‌ سیاه‌، بدبو، بدون‌ سابقه‌ معروف‌ خانوادگی‌ هستم‌ و امیدوارم‌ به‌ افتخار شهادت‌ در رکاب‌ شما نایل‌ گردم‌ تا در بهشت‌ جای‌گیرم‌ و شرافت‌ یابم‌ و رو سفید شوم‌. از شما جدا نمی‌شوم‌ تا خونم‌ با خون‌ شما آمیخته ‌شود. امام‌ به‌ او اذن‌ داد. جون‌ به‌ میدان آمد و در حالی‌که رجز می‌خواند، به نبرد پرداخت‌:
===رجزخوانی===
 
 
{{شعر}}
{{شعر}}
{{م| کَیفَ تَرَی الکُفار ضَربَ الاَسوَدِ }}
{{م| کَیفَ تَرَی الکُفار ضَربَ الاَسوَدِ }}
خط ۴۱: خط ۶۰:
{{م| اَرجُو بِهِ الجَنَّهِ یومَ المَوردِ }}
{{م| اَرجُو بِهِ الجَنَّهِ یومَ المَوردِ }}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


چگونه کفار می‌نگرند به ضربت غلام سیاهی که با ضربت شمشیر از فرزندان حضرت محمد (ص) دفاع می‌کند.  
چگونه کفار می‌نگرند به ضربت غلام سیاهی که با ضربت شمشیر از فرزندان حضرت محمد (ص) دفاع می‌کند.  


هم‌چنین با دست و زبانم از آنان دفاع کرده و در آخرت بدین وسیله بهشت را آرزو دارم.  
هم‌چنین با دست و زبانم از آنان دفاع کرده و در آخرت بدین وسیله بهشت را آرزو دارم.  
 
===شهادت===
 
جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ شهادت‌ رسید. امام حسین (ع) خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد: ”اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ“ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطر کن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد (ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌. از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود 65 سال سن داشت. <ref>برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ طبری، ج5، ص420-421؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص19؛ اسد الغابه، ج1، ص370، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص271؛ الاستیعاب، ج1، ص214؛ تنقیح المقال، ج1، ص338؛ اعیان الشیعه، ج1، ص611، ج4، ص297؛ رجال ابن داوود، ص93؛ رجال طوسی، ص72؛ اللهوف، ص47؛ وسیله الدارین، ص115؛ قاموس الرجال، ج2، ص757؛ نهایة الارب، ج20، ص436؛ الفرسان الهیجاء، ج1، ص78؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص175؛ نقد الرجال، ص77؛ الحسین و السنه، ص80؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص105.</ref>   
جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ شهادت‌ رسید. امام خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد: ” اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ “ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطرکن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد (ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌. از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود 65 سال سن داشت. <ref>برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ طبری، ج5، ص420-421؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص19؛ اسد الغابه، ج1، ص370، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص271؛ الاستیعاب، ج1، ص214؛ تنقیح المقال، ج1، ص338؛ اعیان الشیعه، ج1، ص611، ج4، ص297؛ رجال ابن داوود، ص93؛ رجال طوسی، ص72؛ اللهوف، ص47؛ وسیله الدارین، ص115؛ قاموس الرجال، ج2، ص757؛ نهایة الارب، ج20، ص436؛ الفرسان الهیجاء، ج1، ص78؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص175؛ نقد الرجال، ص77؛ الحسین و السنه، ص80؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص105.</ref>   
جون از جمله شهدای اصحاب است که نام وی در دو زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه ذکر شده است. ”السَّلامُ عَلَی جَونِ بنِ حُوَی مَولَی اَبی ذَرٍّ الغِفاری“
 
 
جون از جمله شهدای اصحاب است که نام وی در دو زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه ذکر شده است. ” السَّلامُ عَلَی جَونِ بنِ حُوَی مَولَی اَبی ذَرٍّ الغِفاری “
 
 
==منبع==
==منبع==
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 359-361.
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 359-361.
==پی نوشت==
==پی نوشت==
[[رده: تاریخ]]
[[رده: تاریخ]]
[[رده: افراد]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهیدان کربلا]]
[[رده: شهدای صبح عاشورا]]
[[رده: شهدای صبح عاشورا]]

نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۰:۳۹

جَون بن حُوی، مکنّی به ابو مالک از اهالی نوبه سودان و مردی سالمند و سیاه‌پوست بود. جون مردی شجاع و جنگجو، پاک‌باز و مخلص، نبردآزموده و خبیر به ساخت انواع آلات جنگی بود.

اطلاعات اصحاب امام حسین (ع)
نام کامل جَون بن حُوی
نقش های برجسته از یاران امام حسین (ع)


زندگینامه

شیخ مفید از او با عنوان جوین یاد کرده است. [۱] طبری و برخی دیگر از جون به نام جوی نام می‌کنند. [۲] مقتل نویسان و سیره نویسان به دلیل مولی بودن وی نسب روشنی از او به دست نداده‌اند.

نقش در واقعه کربلا

او ابتدا غلام فضل بن عباس بود که امام علی (ع) او را از فضل خرید و به ابوذر غفاری صحابی بزرگوار بخشید تا در خدمت او باشد. هنگامی که عثمان، ابوذر را به ربذه تبعید کرد، او نیز همراهش بود. پس از وفات ابوذر به سال 32 هجری، جون به مدینه برگشت و به امام علی (ع) پیوست و در خاندان او ماند. هنگامی که امام حسین (ع) مدینه را به سمت مکه و سپس کربلا ترک کرد، او نیز از ملازمین حضرت بود. جون اسلحه‌شناس بود و در تعمیر و آماده‌سازی سلاح، مهارت بسیاری داشت. امام سجاد (ع) می‌فرماید: شبی که بامداد آن پدرم کشته شد، من در بستر آرمیده بودم و عمه‌ام زینب از من پرستاری می‌کرد. پدرم در خیمه اسلحه نشسته بود و به جُون که مشغول تعمیر و آماده‌سازی اسلحه بود، نگاه می‌کرد و با خود این اشعار را زمزمه می‌کرد: [۳]

یا دَهْرُ اُفٍّ لَکَ مِنْ خَلیـلٍ
مِنْ صاحِبٍ اَوْ طالِبٍ قَتیلٍ
وَ اِنَّمَا الاَمْرُ اِلَی الْجَلیلِ
وَ کَمْ لَکَ بـِالاِشْـراقِ وَ الاَصیلِ
وَ الدَّهْـرُ لا یقْنَعُ بِالْبَدیلِ
وَ کُلُّ حَی سالِکُ السَّبیلِ

آه از دوستی تو ای روزگار! چه بسا یاران و جویندگانی را که در بامداد و شامگاهت کشته نهادی. آری روزگار به جای آنان، دیگری را نپذیرد. راستی که پایان کار دست خدای شکوهمند است و هر زنده‌ای باید این راه را طی کند.

روز عاشورا

جون در روز عاشورا و قبل از نماز ظهر به خدمت امام حسین (ع) رسید و از ایشان اذن جهاد طلبید. امام حسین (ع) او را از رفتن به میدان معاف کرد و ‌فرمود: ای جون! تو در طلب عافیت و سلامتی متابعت از ما نمودی. امروز خود را مبتلا به بلای ما مکن و نیز تو از طرف من مأذونی که راه سلامت پیش گیری. جون عرض کرد: یابن رسول الله! من در ایام راحتی و خوشی در نعمت شما متنعم و خرسند بودم و در روز شدت و سختی از شما دست برنمی‌دارم. من‌ انسانی‌ سیاه‌، بدبو، بدون‌ سابقه‌ معروف‌ خانوادگی‌ هستم‌ و امیدوارم‌ به‌ افتخار شهادت‌ در رکاب‌ شما نائل‌ گردم‌ تا در بهشت‌ جای‌ گیرم‌ و شرافت‌ یابم‌ و رو سفید شوم‌. از شما جدا نمی‌شوم‌ تا خونم‌ با خون‌ شما آمیخته ‌شود. امام‌ حسین (ع) به‌ او اذن‌ داد. جون‌ به‌ میدان آمد و در حالی‌ که رجز می‌خواند، به نبرد پرداخت‌:

رجزخوانی

کَیفَ تَرَی الکُفار ضَربَ الاَسوَدِ
اَذَبَّ عَنهُم بِاللِسانِ وَ الیدِ
بِالسَّیفِ ضَرباً عَن بَنی مُحَمَّدٍ
اَرجُو بِهِ الجَنَّهِ یومَ المَوردِ

چگونه کفار می‌نگرند به ضربت غلام سیاهی که با ضربت شمشیر از فرزندان حضرت محمد (ص) دفاع می‌کند.

هم‌چنین با دست و زبانم از آنان دفاع کرده و در آخرت بدین وسیله بهشت را آرزو دارم.

شهادت

جون پس‌ از نبردی‌ سخت‌ به‌ شهادت‌ رسید. امام حسین (ع) خود را به ‌بالین‌ او رساند و چنین به درگاه خداوند عرض کرد: ”اَللّهُمّ‌َ بَیض‌ْ وَجْهَه‌ُ وَ طَیب‌ْ ریحَه‌ُ وَ احْشُرْه‌ُ مَع‌َ الاَبْرارِ وَ عَرِّف‌ْ بَینَه‌ُ وَ بَین‌َ مُحَمَّدٍ وَ آل‌ِمُحَمَّدٍ“ خدایا رویش‌ را سفید و بویش‌ را معطر کن‌ و با نیکان‌ محشورش‌ گردان‌ و بین‌ او و آل‌ محمد (ص) شناسایی‌ کامل‌ برقرار کن‌. از امام‌ سجاد (ع) نقل‌ شده‌ که‌ فرمود: بنی‌ اسد پس‌ از عاشورا، در میدان‌ جنگ‌ حاضر شده‌ و شهدا را دفن‌کردند، چون‌ به‌ جنازه‌ جون‌ نزدیک‌ شدند، بوی‌ مشک‌ از آن‌ برمی‌خاست. او در هنگام شهادت حدود 65 سال سن داشت. [۴] جون از جمله شهدای اصحاب است که نام وی در دو زیارت رجبیه و ناحیه مقدسه ذکر شده است. ”السَّلامُ عَلَی جَونِ بنِ حُوَی مَولَی اَبی ذَرٍّ الغِفاری“

منبع

مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 359-361.

پی نوشت

  1. ارشاد، ج2، ص232.
  2. تاریخ طبری، ج5، ص354.
  3. تاریخ یعقوبی، ج2، ص180 ؛ تاریخ طبری، ج5، ص421 ؛ ارشاد، ج2، ص445؛ فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)، ص453.
  4. برای تفصیل بیشتر رک : تاریخ طبری، ج5، ص420-421؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص19؛ اسد الغابه، ج1، ص370، الاصابه فی معرفه الصحابه، ج1، ص271؛ الاستیعاب، ج1، ص214؛ تنقیح المقال، ج1، ص338؛ اعیان الشیعه، ج1، ص611، ج4، ص297؛ رجال ابن داوود، ص93؛ رجال طوسی، ص72؛ اللهوف، ص47؛ وسیله الدارین، ص115؛ قاموس الرجال، ج2، ص757؛ نهایة الارب، ج20، ص436؛ الفرسان الهیجاء، ج1، ص78؛ معجم رجال الحدیث، ج4، ص175؛ نقد الرجال، ص77؛ الحسین و السنه، ص80؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص105.