مره بن منقذ بن نعمان عبدی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عَبْدی،''' یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد بود که در کربلا حضور داشت. او از جنایتکاران حادثه کربلا است. | '''مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عَبْدی،''' یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد بود که در کربلا حضور داشت. او از قبیله بنی عبدالقیس <ref>- انساب الاشراف، ج3، ص405؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص243؛ الاعلام، ج4، ص277. </ref>و از جنایتکاران حادثه کربلا است. | ||
{{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا | {{جعبه اطلاعات قاتل شهدای کربلا | ||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
مُرّة بن مُنقِذ، قاتل علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهمالسلام ملقب به علیاکبر است.<ref>- وقعة الطف، ص243؛ الطبقات الکبری، ج5، ص471؛ الاخبار الطوال، ص256؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ اللهوف، ص47؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص31؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص34.</ref> هنگامیکه علیاکبر پیدرپی بر دشمن حمله برد، گروهی بر او حمله کردند و از هر سو ضربات شمشیر بر علیاکبر فرود آمد. او نیز به جنگ پرداخت و زد و خورد سخت و خونینی انجام داد. تشنگی مفرط، او را آزار میداد. یک بار نزد پدر برگشت و گفت: ”یا اَبَة الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ فَذاَجْهَوَنی فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِنَ الْماء سَبیلٌ؟“<ref>- الفتوح، ج5، ص114.</ref> پدر جان! تشنگی مرا کشت و سنگینی سلاح توانم را برد. آیا میتوان آبی بهدست آورد؟ امام فرمود: فرزندم! زمانی کوتاه نیز بجنگ. چه زود است که جدّ خود محمد (ص) را دیدار کنی تا با قدحی لبریز از نوشیدنی که پس از آن هرگز تشنگی نیابی، تو را سیراب کند. | مُرّة بن مُنقِذ، قاتل علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهمالسلام ملقب به علیاکبر است.<ref>- وقعة الطف، ص243؛ الطبقات الکبری، ج5، ص471؛ الاخبار الطوال، ص256؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ اللهوف، ص47؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص31؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص34.</ref> هنگامیکه علیاکبر پیدرپی بر دشمن حمله برد، گروهی بر او حمله کردند و از هر سو ضربات شمشیر بر علیاکبر فرود آمد. او نیز به جنگ پرداخت و زد و خورد سخت و خونینی انجام داد. تشنگی مفرط، او را آزار میداد. یک بار نزد پدر برگشت و گفت: ”یا اَبَة الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ فَذاَجْهَوَنی فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِنَ الْماء سَبیلٌ؟“<ref>- الفتوح، ج5، ص114.</ref> پدر جان! تشنگی مرا کشت و سنگینی سلاح توانم را برد. آیا میتوان آبی بهدست آورد؟ امام فرمود: فرزندم! زمانی کوتاه نیز بجنگ. چه زود است که جدّ خود محمد (ص) را دیدار کنی تا با قدحی لبریز از نوشیدنی که پس از آن هرگز تشنگی نیابی، تو را سیراب کند. |
نسخهٔ ۱۷ مارس ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۰۵
مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عَبْدی، یکی از سربازان و نیروهای تحت امر عمر بن سعد بود که در کربلا حضور داشت. او از قبیله بنی عبدالقیس [۱]و از جنایتکاران حادثه کربلا است.
مشخصات فردی | |
---|---|
نام کامل | مُرّة بن مُنقِذ بن نُعمان عَبْدی |
نسب/قبیله | عبدالقیس |
خویشاوندان سرشناس | منقذ بن نعمان |
نقش در واقعه کربلا | |
اقدامات | شهادت علی اکبر (ع) |
نقشهای برجسته | در جنگ جمل مدتی پرچم قبیله عبدالقیس را در دست داشت |
نقش در واقعه کربلا
مُرّة بن مُنقِذ، قاتل علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیهمالسلام ملقب به علیاکبر است.[۲] هنگامیکه علیاکبر پیدرپی بر دشمن حمله برد، گروهی بر او حمله کردند و از هر سو ضربات شمشیر بر علیاکبر فرود آمد. او نیز به جنگ پرداخت و زد و خورد سخت و خونینی انجام داد. تشنگی مفرط، او را آزار میداد. یک بار نزد پدر برگشت و گفت: ”یا اَبَة الْعَطَشُ قَدْ قَتَلَنی وَ ثِقْلُ الْحَدیدِ فَذاَجْهَوَنی فَهَلْ اِلی شَرْبَةٍ مِنَ الْماء سَبیلٌ؟“[۳] پدر جان! تشنگی مرا کشت و سنگینی سلاح توانم را برد. آیا میتوان آبی بهدست آورد؟ امام فرمود: فرزندم! زمانی کوتاه نیز بجنگ. چه زود است که جدّ خود محمد (ص) را دیدار کنی تا با قدحی لبریز از نوشیدنی که پس از آن هرگز تشنگی نیابی، تو را سیراب کند.
نقش در به شهادت رساندن علیاکبر
علیاکبر به سوی میدان برگشت. حمله بسیار شدیدی را آغاز نمود و پس از به خاک افکندن چند تن، غافلگیرانه هدف نیزه مُرّة بن مُنقِذبن نُعمان عَبْدی قرار گرفت و به زمین افتاد[۴] بنا به نقل طبری چون علیاکبر رجز میخواند، مُرّه گفت: بزرگترین گناهان عرب به گردن من باشد اگر بر من بگذرد و چنین کند و پدرش را عزادار نکنم. گوید بار دیگر علیاکبر بیامد و با شمشیر به سپاه کوفه حمله برد. مُرّه بر او گذشت و ضربتی بر او زد که بیفتاد[۵] و فریاد زد: پدر جان! بر تو باد سلام، اینک این جدّم رسول خداست که به تو سلام میرساند و میفرماید: زود به سوی ما بشتاب. سپس آهی کشید و جان داد. دشمن اطراف او را محاصره کرده و با شمشیرهای خود بر پیکر او ضربه وارد میکردند. قساوت و بیرحمی دشمن نسبت به او چنان است که پس از افتادن از اسب، بدنش را قطعه قطعه کردند.[۶]
دعای امام حسین (ع)
امام حسین (ع) بر بالین کشته فرزندش نشست و صورت بر صورت او نهاد و در حالی که میگریست، فرمود: : ”قَتَلَ اللهُ قَوماً قَتَلُوکَ یا بُنَی ما اَجرَ أهُم عَلَی الرَّحمنِ وَ عَلَی اِنتِهاکِ حُرمَةِ الرَّسُولِ عَلَیالدُّنْیا بَعْدَکَ الْعَفا“[۷] فرزندم! خدا بکشد قومی که تو را کشتند. اینان چه بسیار بر خدا و هتک حریم رسول خدا گستاخ گشتهاند، پس از تو، خاک بر سر دنیا. سپس گفت: خدایا! برکات زمین را از اینان باز دار و ایشان را سخت پراکنده ساز و به راههایگوناگون بیفکن و والیان را هرگز از آنان راضی مدار. آنان ما را خواندند تا یاریمان کنند. چون پاسخ دادیم ستمکردند و ما را کشتند. امام او را به سینه چسباند تا جان داد.
در زمان قیام مختار ثقفی
پس از شهادت امام حسین (ع)، مُرّه در کوفه زندگی میکرد. در زمان قیام مختار ثقفی و انتقام از قاتلان شهدای کربلا، مختار، عبدالله بن کامل را با گروهی مأمور دستگیری مُرّة بن مُنقِذ کرد. ابن کامل خانه او را محاصره کرد. مرّه نیزهاش را برداشت و روی اسبش پرید و در حال فرار قصد شکستن محاصره را داشت. او نیزهای به عبدالله شبامی زد و او را مجروح کرد. ابن کامل او را تعقیب کرد و یک دستش هنگام دستگیری به شدت مجروح شد، اما توانست فرار کند و خود را به بصره رساند و به مصعب بن زبیر پیوست.[۸]
منبع
مرضیه محمدزاده، دوزخیان جاوید، نشر بصیرت، ص 231-233.
پی نوشت
- ↑ - انساب الاشراف، ج3، ص405؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص243؛ الاعلام، ج4، ص277.
- ↑ - وقعة الطف، ص243؛ الطبقات الکبری، ج5، ص471؛ الاخبار الطوال، ص256؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ اللهوف، ص47؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص31؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص34.
- ↑ - الفتوح، ج5، ص114.
- ↑ - الطبقات الکبری، ج5، ص102؛ الاخبار الطوال، ص256.
- ↑ - تاریخ طبری، ج5، ص188.
- ↑ - ر.ک : وقعة الطف، ص243؛ الطبقات الکبری، ج5، ص476؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ اللهوف، ص47؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص92؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج2، ص31؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص34.
- ↑ - الاخبار الطوال، ص256؛ ارشاد، ج2، ص239؛ مقاتل الطالبیین، ص115؛ المنتظم، ج5، ص345.
- ↑ - انساب الاشراف، ج6، ص409؛ تاریخ طبری، ج6، 64.