بنی امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (Admin صفحهٔ بنى امیّه را به بنى امیه منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
طایفه‌اى از قریش،که نسب آنان به امیّة بن خلف از فرزندان«عبد شمس»مى‌رسد.امیّه از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام«ص»بود و فرزندان او و کلا بنى امیّه همواره با بنى هاشم مخالف و کینه‌توز بودند. <ref>ر.ک:«النزاع و التخاصم بین بنى امیّة و بنى هاشم»از:مقریزى.</ref> با پیامبر به نحوى،با على«ع»به نحو دیگر و با امام حسن و امام حسین«علیهما السلام»و سایر ائمه به گونۀ دیگرى خصومت مى‌ورزیدند.رسول خدا«ص»آنان را لعنت کرد.در قرآن،«شجرۀ ملعونه»(سورۀ اسراء آیه 60)به بنى امیّه تفسیر شده است. <ref>سفینة البحار،ج 1،ص 46.</ref>
طایفه‌اى از قریش، که نسب آنان به امیه بن خلف از فرزندان «عبد شمس» مى‌رسد. امیه از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام (ص) بود و فرزندان او و کلا بنى امیه همواره با بنى هاشم مخالف و کینه‌توز بودند.<ref>ر.ک: «النزاع و التخاصم بین بنى امیّة و بنى هاشم» از: مقریزى.</ref> با پیامبر به نحوى، با على (ع) به نحو دیگر و با امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و سایر ائمه (ع) به گونه دیگرى خصومت مى‌ورزیدند. رسول خدا (ص) آنان را لعنت کرد. در قرآن، «شجرۀ ملعونه» (سورۀ اسراء آیه 60) به بنى امیّه تفسیر شده است.<ref>''سفینة البحار''، ج 1، ص 46.</ref>


این دودمان،با عترت پیامبر و آل على دشمنى شدید داشتند و بزرگانى از آنان در جنگهاى صدر اسلام به تیغ مسلمانان کشته شده بودند.یزید و معاویه از نسل اینان بودند که آن دشمنیها را با على و آل على نشان دادند.«اینان از زمان معاویه در سال 41 هجرى به حکومت رسیدند و تا سال 132 هجرى حکومت داشتند و مرکز حکومتشان در شام بود.
این دودمان، با عترت پیامبر و آل على دشمنى شدید داشتند و بزرگانى از آنان در جنگهاى صدر اسلام به تیغ مسلمانان کشته شده بودند. یزید و معاویه از نسل اینان بودند که آن دشمنی‌ها را با على و آل على نشان دادند. «اینان از زمان معاویه در سال 41 هجرى به حکومت رسیدند و تا سال 132 هجرى حکومت داشتند و مرکز حکومتشان در شام بود.
==خلفای بنی امیه==
به تبع حکومتهاى روم و فارس، بساط و تشریفات و تجملات و عیش و نوشهایى راه انداخته بودند. بعضى از خلفاى بنى امیه عبارت بودند از:
{{ستون شروع}}
* [[معاویه]]
* [[یزید]]
* [[مروان]]
* [[عبد الملک]]
* [[ولید]]
* [[سلیمان]]
* [[عمر بن عبد العزیز]]
* [[هشام]]
{{پایان}}
و...که با مروان حمار، این سلسله منقرض شد، در جریان قیام ابو مسلم خراسانى.» <ref>''معارف و معاریف''، ج 1، ص 412. درباره وقایع زمان خلفاى بنى امیه و شناخت آنها، از جمله رجوع کنید به: ''تتمة المنتهى''، شیخ عباس قمى و نیز ''منتهى الأرب'' (ترجمه) جلد 5 و 6.</ref> مدّت حکومتشان هزار ماه<ref> کتاب «''[[هزار ماه سیاه]]''» شرح جنایات امویان را در بردارد. نیز ر.ک: «''شیعه و زمامداران خودسر''» ترجمۀ «''[[الشیعه و الحاکمون|الشیعة و الحاکمون]]''» از محمد جواد مغنیه.</ref> بود، از زمان امام حسن مجتبى (ع) تا زمان روى کار آمدن سفّاح، یعنى 90 سال و 11 ماه و 13 روز دقیقا طول کشید. بعضى آیۀ «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» را بر هزار ماه حکومت آنان تأویل کرده‌اند.<ref>''مروج الذّهب''، ج 3، ص 235.</ref> [[ابو سفیان]]، در اولین روز به خلافت رسیدن عثمان به او توصیه کرد که: پس از [[قبیله تیم|قبیلۀ تیم]] و [[قبیله عدى|عدى]] (که أبو بکر و عمر از آن بودند) اینک حکومت به دست تو افتاده است، آن را همچون توپى در میان بنى امیه دست به دست بگردان. این سلطنت است نه چیز دیگر، من به بهشت و جهنّمى باور ندارم.<ref>''استیعاب''، ج 2، ص 690.</ref>


به تبع حکومتهاى روم و فارس،بساط و تشریفات و تجمّلات و عیش و نوشهایى راه انداخته بودند.بعضى از خلفاى بنى امیّه عبارت بودند از:معاویه،یزید،مروان،عبد الملک، ولید،سلیمان،عمر بن عبد العزیز،هشام و...که با مروان حمار،این سلسله منقرض شد،در جریان قیام ابو مسلم خراسانى.» <ref>معارف و معاریف،ج 1،ص 412.دربارۀ وقایع زمان خلفاى بنى امیّه و شناخت آنها،از جمله رجوع کنید به:تتمة المنتهى،شیخ عباس قمى و نیز منتهى الأرب(ترجمه)جلد 5 و 6.</ref> مدّت حکومتشان هزار ماه <ref>کتاب«هزار ماه سیاه»شرح جنایات امویان را در بردارد.نیز ر.ک:«شیعه و زمامداران خودسر»ترجمۀ«الشیعة و الحاکمون»از محمد جواد مغنیه.</ref> بود،از زمان امام حسن مجتبى«ع»تا زمان روى کار آمدن سفّاح،یعنى 90 سال و 11 ماه و 13 روز دقیقا طول کشید.بعضى آیۀ «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» را بر هزار ماه حکومت آنان تأویل کرده‌اند. <ref>مروج الذّهب،ج 3،ص 235.</ref> ابو سفیان،در اولین روز به خلافت رسیدن عثمان به او توصیه کرد که:پس از قبیلۀ تیم و عدى(که أبو بکر و عمر از آن بودند)اینک حکومت به دست تو افتاده است،آن را همچون توپى در میان بنى امیّه دست به دست بگردان.این سلطنت است نه چیز دیگر، من به بهشت و جهنّمى باور ندارم. <ref>استیعاب،ج 2،ص 690.</ref>
امویان سنت رسول خدا را تغییر دادند. خود پیامبر پیشگویى کرده بود که چنین خواهد شد:  
«انّ اوّل من یبدّل سنّتى رجل من بنى امیّة»


امویان سنّت رسول خدا را تغییر دادند.خود پیامبر پیشگویى کرده بود که چنین خواهد شد:«انّ اوّل من یبدّل سنّتى رجل من بنى امیّة»این شعر نیز که بى‌اعتقادى امویان را به خدا و قیامت و وحى مى‌رساند،از زبان یزید نقل شده است که:
این شعر نیز که بى‌اعتقادى امویان را به خدا و قیامت و وحى مى‌رساند، از زبان یزید نقل شده است که:
{{شعر}}
{{ب| لعبت هاشم بالملک فلا | خبر جاء و لا وحى نزل<ref>اشعار از «ابن زبعرى» است که یزید به آنها استشهاد کرده است.</ref> }}
{{پایان شعر}}


{{ب| لعبت هاشم بالملک فلا | خبر جاء و لا وحى نزل <ref>اشعار از«ابن زبعرى»است که یزید به آنها استشهاد کرده است.</ref> }}
در [[زیارت عاشورا]]، از [[آل ابو سفیان]]، [[آل زیاد]]، [[آل مروان]] و بنى امیه نام برده شده و مورد لعنت قرار گرفته‌اند. امام حسین (ع) نیز در پاسخ سخن مصرانه مروان که مى‌خواست امام با یزید بیعت کند، فرمود:
در زیارت عاشورا،از آل ابو سفیان،آل زیاد،آل مروان و بنى امیّه نام برده شده و مورد لعنت قرار گرفته‌اند.امام حسین«ع»نیز در پاسخ سخن مصرّانۀ مروان که مى‌خواست امام با یزید بیعت کند،فرمود:از جدّم شنیدم که مى‌فرمود خلافت بر آل ابو سفیان حرام است «الخلافة محرّمة على آل ابى سفیان».


از جدم شنیدم که مى‌فرمود خلافت بر آل ابو سفیان حرام است «الخلافة محرّمة على آل ابى سفیان».






جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 78-79.
==منابع==
جواد محدثی، ''فرهنگ عاشورا''، قم، معارف، ج1، ص 78-79.
 
==پی نوشت==

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۱۶، ساعت ۱۱:۵۹

طایفه‌اى از قریش، که نسب آنان به امیه بن خلف از فرزندان «عبد شمس» مى‌رسد. امیه از دشمنان سرسخت پیامبر اسلام (ص) بود و فرزندان او و کلا بنى امیه همواره با بنى هاشم مخالف و کینه‌توز بودند.[۱] با پیامبر به نحوى، با على (ع) به نحو دیگر و با امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و سایر ائمه (ع) به گونه دیگرى خصومت مى‌ورزیدند. رسول خدا (ص) آنان را لعنت کرد. در قرآن، «شجرۀ ملعونه» (سورۀ اسراء آیه 60) به بنى امیّه تفسیر شده است.[۲]

این دودمان، با عترت پیامبر و آل على دشمنى شدید داشتند و بزرگانى از آنان در جنگهاى صدر اسلام به تیغ مسلمانان کشته شده بودند. یزید و معاویه از نسل اینان بودند که آن دشمنی‌ها را با على و آل على نشان دادند. «اینان از زمان معاویه در سال 41 هجرى به حکومت رسیدند و تا سال 132 هجرى حکومت داشتند و مرکز حکومتشان در شام بود.

خلفای بنی امیه

به تبع حکومتهاى روم و فارس، بساط و تشریفات و تجملات و عیش و نوشهایى راه انداخته بودند. بعضى از خلفاى بنى امیه عبارت بودند از:

و...که با مروان حمار، این سلسله منقرض شد، در جریان قیام ابو مسلم خراسانى.» [۳] مدّت حکومتشان هزار ماه[۴] بود، از زمان امام حسن مجتبى (ع) تا زمان روى کار آمدن سفّاح، یعنى 90 سال و 11 ماه و 13 روز دقیقا طول کشید. بعضى آیۀ «لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» را بر هزار ماه حکومت آنان تأویل کرده‌اند.[۵] ابو سفیان، در اولین روز به خلافت رسیدن عثمان به او توصیه کرد که: پس از قبیلۀ تیم و عدى (که أبو بکر و عمر از آن بودند) اینک حکومت به دست تو افتاده است، آن را همچون توپى در میان بنى امیه دست به دست بگردان. این سلطنت است نه چیز دیگر، من به بهشت و جهنّمى باور ندارم.[۶]

امویان سنت رسول خدا را تغییر دادند. خود پیامبر پیشگویى کرده بود که چنین خواهد شد: «انّ اوّل من یبدّل سنّتى رجل من بنى امیّة»

این شعر نیز که بى‌اعتقادى امویان را به خدا و قیامت و وحى مى‌رساند، از زبان یزید نقل شده است که:

لعبت هاشم بالملک فلا خبر جاء و لا وحى نزل[۷]

در زیارت عاشورا، از آل ابو سفیان، آل زیاد، آل مروان و بنى امیه نام برده شده و مورد لعنت قرار گرفته‌اند. امام حسین (ع) نیز در پاسخ سخن مصرانه مروان که مى‌خواست امام با یزید بیعت کند، فرمود:

از جدم شنیدم که مى‌فرمود خلافت بر آل ابو سفیان حرام است «الخلافة محرّمة على آل ابى سفیان».


منابع

جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 78-79.

پی نوشت

  1. ر.ک: «النزاع و التخاصم بین بنى امیّة و بنى هاشم» از: مقریزى.
  2. سفینة البحار، ج 1، ص 46.
  3. معارف و معاریف، ج 1، ص 412. درباره وقایع زمان خلفاى بنى امیه و شناخت آنها، از جمله رجوع کنید به: تتمة المنتهى، شیخ عباس قمى و نیز منتهى الأرب (ترجمه) جلد 5 و 6.
  4. کتاب «هزار ماه سیاه» شرح جنایات امویان را در بردارد. نیز ر.ک: «شیعه و زمامداران خودسر» ترجمۀ «الشیعة و الحاکمون» از محمد جواد مغنیه.
  5. مروج الذّهب، ج 3، ص 235.
  6. استیعاب، ج 2، ص 690.
  7. اشعار از «ابن زبعرى» است که یزید به آنها استشهاد کرده است.