آداب وعظ و منبر: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ آوریل ۲۰۱۶
بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «اهل منبر و وعظ، که در محافل دینى و مجالس حسینى براى مردم القاى سخن و ایراد موع...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
4-عمل نکردن روضه‌خوان به گفته‌هایى که خود نقل مى‌کند.
4-عمل نکردن روضه‌خوان به گفته‌هایى که خود نقل مى‌کند.


5-دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات.<ref>"«لؤلؤ و مرجان»،محدّث نورى."</ref>
5-دروغ بافتن در منبر و رعایت نکردن صدق احادیث و حکایات."<ref>«لؤلؤ و مرجان»،محدّث نورى.</ref>"


شاگرد وى مرحوم محدّث قمى در منتهى الآمال،پس از بیانى مبسوط در زشتى دروغ در مجالس عزادارى و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحه‌خوانى و رعایت نکردن دقت در نقلهاى تاریخى،سخنانى دارد،تحت عنوان«نصح و تحذیر»و اهل منبر را بر حذر مى‌دارد از مبتلا شدن به:دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء،غنا خواندن، اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن،بى‌اذن،بلکه با نهى صریح به خانۀ مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات بلیغه،ترویج باطل در وقت دعا،مدح کسانى که مستحقّ مدح نیستند،مغرور کردن مجرمین و متجرّى نمودن فاسقین،خلط کردن حدیثى به حدیث دیگر به طور تدلیس، تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده،نقل اخبار به معانى باطله،فتوا دادن با نداشتن اهلیّت آن،متوسّل شدن براى زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایت مضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى را بعنوان زبان حال،ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهل بیت نبوّت است،طول دادن سخن به جهت اغراض کثیرۀ فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز و امثال این مفاسد که لا تعدّ و لا تحصى است...و پس از بحثى پیرامون اهل عمل نبودن به گفته‌ها و توقّعات بى‌مورد داشتن،این شعر حافظ را نقل مى‌کند که:
شاگرد وى مرحوم محدّث قمى در منتهى الآمال،پس از بیانى مبسوط در زشتى دروغ در مجالس عزادارى و منبر و مرثیه و استفاده از غنا در نوحه‌خوانى و رعایت نکردن دقت در نقلهاى تاریخى،سخنانى دارد،تحت عنوان«نصح و تحذیر»و اهل منبر را بر حذر مى‌دارد از مبتلا شدن به:دروغ گفتن و افترا بستن بر خدا و ائمه و علماء،غنا خواندن، اطفال امارد را با الحان فسوق پیش از خود به خوانندگى واداشتن،بى‌اذن،بلکه با نهى صریح به خانۀ مردم در آمدن و بر منبر رفتن و آزردن حاضرین بر گریه نکردن به کلمات بلیغه،ترویج باطل در وقت دعا،مدح کسانى که مستحقّ مدح نیستند،مغرور کردن مجرمین و متجرّى نمودن فاسقین،خلط کردن حدیثى به حدیث دیگر به طور تدلیس، تفسیر آیات شریفه به آراء کاسده،نقل اخبار به معانى باطله،فتوا دادن با نداشتن اهلیّت آن،متوسّل شدن براى زینت دادن کلام و رونق گرفتن مجلس به سخنان کفره و حکایت مضحکه و اشعار فجره و فسقه در مطالب منکره و تصحیح کردن اشعار دروغ مراثى را بعنوان زبان حال،ذکر آنچه منافى عصمت و طهارت اهل بیت نبوّت است،طول دادن سخن به جهت اغراض کثیرۀ فاسده و محروم نمودن حاضرین از اوقات فضیلت نماز و امثال این مفاسد که لا تعدّ و لا تحصى است...و پس از بحثى پیرامون اهل عمل نبودن به گفته‌ها و توقّعات بى‌مورد داشتن،این شعر حافظ را نقل مى‌کند که: