ابو الحسن المنصور باللّه‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴۱: خط ۱۴۱:
1- هم قتلوا أبا حسن علیّاو غالوا سبطه حسنا بسمّ
1- هم قتلوا أبا حسن علیّاو غالوا سبطه حسنا بسمّ


2- و هم خصروا الفرات علی حسین‌و ما صابوه من نصل و سهم  
2- و هم خصروا الفرات علی [[حسین|حسین‌]] و ما صابوه من نصل و سهم  




1- آنان ابو الحسن علی را کشتند و فرزند برومندش حسن را با سم شهید کردند.
1- آنان ابو الحسن علی را کشتند و فرزند برومندش حسن را با سم شهید کردند.


2- آب فرات را به روی حسین و یارانش بستند و باران تیر و نیزه بر پیکر شریفش باریدند.
2- آب فرات را به روی [[حسین]] و یارانش بستند و باران تیر و نیزه بر پیکر شریفش باریدند.




خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران عرب]]
[[رده:شاعران عرب]]
<references />

نسخهٔ ‏۱۵ فوریهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۲۹

ابو الحسن المنصور باللّه‌
زادروز 561 ه. ق.
مرگ 614 ه. ق.
پیشه شاعر
کتاب‌ها «صفوة الاختیار فی اصول الفقه»، «الشافی فی اصول الدین»، «کتاب الفتاوی»، «العقیدة النبویه فی الاصول الدینیه»، «حدیقة الحکم النبویه» و «الاختیارات المنصوریه فی المسائل الفقهیه»


المنصور باللّه عبد اللّه بن حمزة بن سلیمان متولد به سال 561 ه. ق و از سادات علوی و یکی از امامان زیدیه در کشور یمن که شرافت خانوادگی را با بزرگی ذاتی جمع کرده بود و دارای دانش فراوان و فضایل فوق العاده بود. او شمشیر و قلم، علم و عمل، ادب و فرهنگ را یک‌جا جمع کرده تا جایی‌که یکی از امامان زیدیه در یمن شد و در نگارش و شعر یکی از شاعرترین پیشوایان زیدیه بود شد.

ابتدای دعوتش در ماه ذیقعده سال 593 هجری بود و در ربیع الاول سال 594 مردم با او بیعت کردند و او مبلغانش را به سوی خوارزمشاه (م 622 هجری) فرستاد و سلطان آنها را با گرمی پذیرفت و مدتی در یمن به او منصب زعامت داد تا آنکه در سال 614 هجری فوت کرد.

تألیفات بسیاری در فقه و اصول دارد. دیوان شعری نیز دارد. [۱] آن جمله می‌توان «صفوة الاختیار فی اصول الفقه»، «الشافی فی اصول الدین»، «کتاب الفتاوی»، «العقیدة النبویه فی الاصول الدینیه»، «حدیقة الحکم النبویه» و «الاختیارات المنصوریه فی المسائل الفقهیه» را نام برد.


1- بنی عمنّا! إنّ یوم «الغدیر»یشهد للفارس المعلم

2- أبونا علیّ وصیّ الرّسول‌و من خصّه باللوا الأعظم

3- لکم حرمة بانتساب ألیه‌و ها نحن من لحمه و الدّم

4- لإن کان یجمعنا هاشم‌فأین السّنام من المنسم

5- و ان کنتم کنجوم السّماءفنحن الإهلّة للأنجم

6- و نحن بنو بنته دونکم‌و نحن بنو عمّة المسلم

7- حماه أبونا أبو طالب‌و أسلم و النّاس لم تسلم

8- و قد کان یکتم إیمانه‌فأمّا الولاء فلا یکتم

9- و أیّ الفضایل ام نحوهاببذل النّوال و ضرب الکمی؟

10- قفونا محمّد فی فعله‌و أنتم قفوتم أبا مجرم

11- هدی لکم الملک هدی العروس‌فکافیتموه بسفک الدّم

12- ورثنا الکتاب و أحکامه‌علی مفصح النّاس و الأعجم

13- فإن تفزعوا نحو أوتارکم‌فزعنا إلی آیة المحکم

14- أشرب الخمور و فعل الفجورمن شیم النفر الأکرم؟

15- قتلتم هداة الوری الطاهرین‌کفعل یزید الشقّی العمی

16- فخرتم بملک لکم زایل‌یقصّر عن ملکنا الأدوم

17- و لا بدّ للملک من رجعةإلی مسلک المنهج الأقوم

18- إلی النفر الشمّ أهل الکساو من طلب الحقّ لم یظلم [۲]


1- پسر عموهای ما! روز غدیر برای انسان دانا گواه خوبی است.

2- پدر ما علی، وصی رسول خداست، او کسی است که پیامبر اکرم او را به «پرچم بزرگ» اختصاص داده است.

3- احترام شما از راه انتساب با اوست، ولی ما از گوشت و خون اوئیم.

4- اگرچه همه‌ی ما از هاشمیم، اما کوهان شتر کجا و کف پایش کجا؟

5- اگر شما همانند ستارگان آسمانید ما ماه ستاره‌گانیم.

6 و 7- ما فرزندان دختر و پسر عم با ایمانش هستیم نه شما، پدر ما ابو طالب از او (رسول خدا) حمایت کرد و اسلام آورد. در حالیکه همه‌ی مردم نسبت به او کافر بودند.

8- گرچه ایمانش را از او پنهان می‌کرد اما هیچ‌گاه علاقمندیش را نسبت به او پنهان نمی‌کرد.

9 و 10- چه فضائلی را ما با بذل و بخشش دارا نیستیم؟ ما دنباله‌رو محمد و پیرو افعال او هستیم، ولی شما پیرو ابو مسلم خراسانی هستید.

11- او مملکت را همانند عروس تحویل شما داد، ولی شما پاداشی که به او دادید این بود که خونش را ریختید.

12- ما در میان همه مردم به‌طور آشکار، وارث قرآن و احکام آن هستیم.

13- اگر شما به سوی تارها پناه می‌برید، ما به سوی آیه‌ی محکم قرآن پناه می‌بریم.

14- آیا شرب خمر و کار زشت، شایسته انسان‌های با فضیلت است.

15- شما همانند یزید بدبخت و کوردل، فرزندان پاک رسول خدا را کشتید.

16- و به سلطنت بی‌دوامتان که هیچ‌گاه به سلطنت پایدار ما نمی‌رسد، افتخار نمودید.

17 و 18- ولی بالاخره، حق به حقدار خواهد رسید و سلطنت و دولت ما تشکیل خواهد شد و کسی‌که حق را بخواهد ستم نکرده است.


قصیده فوق را ابو الحسن منصور در جمادی الاول سال 602 هجری به نظم درآورده و آن را در جواب قصیده «میمیه» «ابن معتز» معارضه کرد، که ابن معتز گوید: [۳]


بنی عمّنا! ارجعوا ودّناو سیروا علی السنن الأقوم

لنا مفخر و لکم مفخرو من یؤثر الحقّ لم یندم

فأنتم بنو بنته دونناو نحن بنو عمّه المسلم


پسر عموهای ما برگردید و ما را دوست بدارید و بر روش‌های استوار رفتار کنید. برای ما و شما افتخاراتی است و هر کس از حق پیروی کند پشیمان نمی‌شود، درست است که شما فرزندان دخترش هستید نه ما، اما ما همه پسران عموی مسلمانش هستیم.


قصیده 55 بیتی نیز در مورد اهل بیت پیامبر دارد که چند بیت آن را می‌آوریم: [۴]


1- هم قتلوا أبا حسن علیّاو غالوا سبطه حسنا بسمّ

2- و هم خصروا الفرات علی حسین‌ و ما صابوه من نصل و سهم


1- آنان ابو الحسن علی را کشتند و فرزند برومندش حسن را با سم شهید کردند.

2- آب فرات را به روی حسین و یارانش بستند و باران تیر و نیزه بر پیکر شریفش باریدند.


منابع

دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌1، ص:301-303.

پی نوشت

  1. الغدیر؛ ج 5، ص 397 و 398.
  2. الغدیر؛ ج 5، ص 396 و 397. ادب الطف؛ ج 4، ص 26 و 27.
  3. الغدیر؛ ج 5، ص 397. ادب الطف؛ ج 4، ص 27.
  4. همانجا.