عبدالکریم شمس الدین: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «به سال 1935 میلادی در قریهی «مجدل سلم» از توابع «مرجعیون» به دنیا آمد و در شهر...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = عبدالکریم شمس الدین | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد = 1935 میلادی | |||
| محل تولد = قریهی «مجدل سلم» از توابع «مرجعیون» | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = شاعر | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = «ظلال»، «موسم»، «قصائدی لکم» و «الفجری المدمّی» | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
به سال 1935 میلادی در قریهی «مجدل سلم» از توابع «مرجعیون» به دنیا آمد و در شهر «نبطیة» حیات علمی او به ثمر رسید. او از کودکی به شعر علاقه داشت و در انجمنها و شبهای شعر بسیاری شرکت کرده و میکند. او هماکنون کارمند وزارت دارایی میباشد. برخی از دواوین او چنین است: «ظلال»، «موسم»، «قصائدی لکم»، «الفجری المدمّی». | به سال 1935 میلادی در قریهی «مجدل سلم» از توابع «مرجعیون» به دنیا آمد و در شهر «نبطیة» حیات علمی او به ثمر رسید. او از کودکی به شعر علاقه داشت و در انجمنها و شبهای شعر بسیاری شرکت کرده و میکند. او هماکنون کارمند وزارت دارایی میباشد. برخی از دواوین او چنین است: «ظلال»، «موسم»، «قصائدی لکم»، «الفجری المدمّی». | ||
نسخهٔ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۷، ساعت ۱۶:۴۰
عبدالکریم شمس الدین | |
---|---|
زادروز | 1935 میلادی قریهی «مجدل سلم» از توابع «مرجعیون» |
پیشه | شاعر |
دیوان سرودهها | «ظلال»، «موسم»، «قصائدی لکم» و «الفجری المدمّی» |
به سال 1935 میلادی در قریهی «مجدل سلم» از توابع «مرجعیون» به دنیا آمد و در شهر «نبطیة» حیات علمی او به ثمر رسید. او از کودکی به شعر علاقه داشت و در انجمنها و شبهای شعر بسیاری شرکت کرده و میکند. او هماکنون کارمند وزارت دارایی میباشد. برخی از دواوین او چنین است: «ظلال»، «موسم»، «قصائدی لکم»، «الفجری المدمّی».
أبدا ذکراک نور و هدایةأبدا تکتب للتّاریخ آیة یا إماما ثار فی وجه الغوایة یا عظیما عاش فی وجداننا، أغنی حکایة ... [۱]
همواره یاد تو نور و هدایت است.
و همواره برای تاریخ نوشته میشود.
ای کسیکه امام و هادی در تاریکیها هستی
ای بزرگی که در درون ما همواره حکایت تو پابرجاست!
یا سیّد الشّهداء، کم زمنی یحنّ الی الشّهادة من أنت؟! توقفک الحواجز إن ذکرت اسم الحسین هذا یخیف الحاقدین! إسم له معنی الشّهادة و الوفاء و له التّمرّد فی وجوه الظّالمین، له الفداء و مقاتلوک، مازال منهم کلّ آن کربلاء [۲]
ای سید الشهداء! چهبسا زمان من آرزوی شهادت دارند.
تو کیستی که هنگامیکه نام حسین (ع) را میبرم پردهها مسیری را ترسیم میکنند که کینهتوزان میترسند. اسم تو معنی شهادت و وفا دارد، و چون سیلی به صورت ظالمان فرود میآید. و همهچیز فدای تو باد و قاتلین تو جنایتکاران هموارهی تاریخ هستند.
ما کان موتک غیر بدء الإنطلاق و کان جرحک شارة للإنعتاق و دم علی شطّ الفرات نهر تصبّ به العروق النّازفه فی کلّ أرض تشتهی ماء الفرات مازال رأسک مشرعا کالفجر مازال صدرک شامخا کبرا [۳]
مرگ تو رهگشای آزادی و هدایت است و جراحت تو موجب بیرون آمدن از بندگی است و خونی که بر شطّ فرات ریخته شد نهری است که رگهای اجتماع را پر میکند و در هر زمینی که تشنهی آب فرات است همواره جاری است. و پیوسته سر تو الگو و نشانهای مانند سپیدهدمان است و سینه تو مالامال از بزرگی است.
و غدا سینتصر الحسین و غدا ستزهر کربلاء فی القلوب و فی الضّلوع و غدا ستخرج کربلاء من متاهات الدّموع و تثور أجیال الجیاع ... فلیس بعد الیوم جوع و غدا سینتصر الحسین بکلّ جیل للفداء و تعلّم الدّنیا الکرامة و الإباء، أرض تسمّی کربلا. [۴]
و فردا حسین پیروز خواهد شد و فردا کربلا در قلبها شکوفا میشود. و همواره در رثای آن اشک ریخته میشود و نسلها از آن سیراب میشوند و پس از آن دیگر گرسنگی نیست و فردا حسین (ع) با تمام فرزندانش خود را فدا میسازند و پیروزی را به نمایش میگذارند و به دنیا کرامت و آزادمردی را یاد میدهند. در سرزمینی که کربلا نامیده شده است.
1- و رمتنا الدّنیا بألف یزیدو جبنّا، فلیس فینا دماء
2- و مضینا حیری تآکلنا الوهمو أزری بجدّنا الأعداء
3- سیّرتنا أهواءنا فخذلّنامن لدیه قد کان یرجی الشّفاء [۵]
1 و 2- دنیا را یزیدیان فراگرفتهاند و دشمنان روبه افزایش هستند، ولی خونی برای مبارزه و نجات از این خذلان در جامعه وجود ندارد،
3- هوا و هوسها ما را به سوی خذلان سوق داده و شفایی برای دردهای جامعه نیست.
منابع
دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج1، ص: 654-655.