فاطمه سالاروند: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:


*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1680.]
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1680.]
 
{{شاعران}}
[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۷

فاطمه سالاروند (١٣٥٢ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.

فاطمه سالاروند
سالاروند.jpg
زادروز ١٣٥٢ه.ش
ازنا

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فاطمه سالاروند در سال ١٣٥٢ ه. ش در «ازنا» دیده به جهان گشود.

فعالیتها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سالاروند به گویندگی مشغول بوده‌است.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

فصل سپیده[ویرایش | ویرایش مبدأ]

چشمی گشودیم و دیدیم خورشیدمان سر بریده‌ست‌ بی‌رحم دستی از این دشت یک دامن آلاله چیده‌ست
شیون کن ای دل، دل من، وقتی در این خاک تشنه‌ این سو سپیدار زخمی، آن سو صنوبر خمیده است
آه ای علمدار برگرد! بی‌تو درین خیمه‌ی زرد یک حسرت سرخ، یک درد در سینه‌ام قد کشیده‌ست
وقتی که از عشق خواندی، با حنجر پاره‌پاره‌ دیگر چه جای غزل، دیگر چه جای قصیده‌ست
آن سر که بر نیزه‌ها بود، بر بام تاریخ می‌گفت: پایان این فصل خونین، آغاز فصل سپیده است


شاه بی‌ستاره[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مشتاق و دل سپرده و ناآرام، زین کرد سوی حادثه مرکب را چون دوست داشت کشته ببیند دوست، آن جان از شعور لبالب را
در هرم آفتاب شکیبایی، آن روح با طراوت دریایی‌ هفتاد و یک پیاله عطش نوشید، تا آب داد ریشه‌ی مذهب را
از شوق سوخت سینه‌ی غمگینش، وقتی که دید کودک شیرینش‌ در اوج تلخکامی و دلتنگی، نگشود جز به شکر مگر لب را
تا داغ کربلا نرود از یاد، در شام بی‌ستاره‌ی بی‌فریاد آن خطبه‌های روشن آتشگون، برد آبروی تیرگی شب را
رود است و بی‌قراری و حیرانی، کوه است و ذرّه‌ذرّه پریشانی‌ تا بادها به زمزمه می‌گویند، پیغام صبر حضرت زینب را
این واژه‌های غم‌زده از من نیست، باور کنید طاقت گفتن نیست‌ آمیخت شور عشق محرّم باز، با شرم و اشک چشم، مرکب را

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]