سر امام حسین (ع): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (Admin صفحهٔ سر امام حسین «ع» را به سر امام حسین (ع) منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{ب| روزى که شد به نیزه سر آن بزرگوار | خورشید سر برهنه بر آمد به کوهسار <ref>محتشم کاشانى.</ref> }}
پس از شهادت ابا عبد الله (ع)، سپاه کوفه قساوت و دشمنى را به اوج رساندند و سر مطهّر آن حضرت را از پیکر جدا کردند، سپس به دستور عمر سعد، پیکر آن امام را زیر سم اسبها له کردند. این سر مقدس، همراه سرهاى دیگر شهدا بر نیزه‌ها شد و در کوفه و شام و شهرهاى دیگر گرداندند تا دیگران را بترسانند. سر مطهّر سید الشهدا «ع» ماجراهاى مختلفى در حادثۀ کربلا دارد، اینکه سر آن حضرت را از پشت گردن مى‌برند <ref>عوالم (امام حسین)، ص 303 و 304.</ref>، بر نیزه مى‌کنند، خولى سر را به خانۀ خویش برده در اتاقى یا تنورى پنهان مى‌کند، سر امام بر فراز نى در کوچه‌هاى کوفه قرآن تلاوت مى‌کند، نزد ابن زیاد، بر طشت طلا نهاده مى‌شود، <ref>امالى صدوق، ص 140.</ref> در راه شام در دیر راهب سبب مسلمان شدن قنّسرین مى‌شود، در کاخ یزید، بر طشت نهاده نزد او مى‌آورند، یزید با خیزران بر آن سر و لبها مى‌زند، در خرابۀ شام نزد رقیّه دختر امام حسین برده مى‌شود و...هر کدام موضوعى است که دستمایۀ بسیارى از مرثیه‌هاى سوزناک گشته و دربارۀ این وقایع، شعرها و نوحه‌هاى بسیار سروده‌اند.


پس از شهادت ابا عبد الله«ع»،سپاه کوفه قساوت و دشمنى را به اوج رساندند و سر مطهّر آن حضرت را از پیکر جدا کردند،سپس به دستور عمر سعد،پیکر آن امام را زیر سم اسبها له کردند.این سر مقدس،همراه سرهاى دیگر شهدا بر نیزه‌ها شد و در کوفه و شام و شهرهاى دیگر گرداندند تا دیگران را بترسانند.سر مطهّر سید الشهدا«ع»ماجراهاى مختلفى در حادثۀ کربلا دارد،اینکه سر آن حضرت را از پشت گردن مى‌برند <ref>عوالم(امام حسین)،ص 303 و 304.</ref> ،بر نیزه مى‌کنند،خولى سر را به خانۀ خویش برده در اتاقى یا تنورى پنهان مى‌کند،سر امام بر فراز نى در کوچه‌هاى کوفه قرآن تلاوت مى‌کند،نزد ابن زیاد،بر طشت طلا نهاده مى‌شود، <ref>امالى صدوق،ص 140.</ref> در راه شام در دیر راهب سبب مسلمان شدن قنّسرین مى‌شود،در کاخ یزید،بر طشت نهاده نزد او مى‌آورند،یزید با خیزران بر آن سر و لبها مى‌زند،در خرابۀ شام نزد رقیّه دختر امام حسین برده مى‌شود و...هر کدام موضوعى است که دستمایۀ بسیارى از مرثیه‌هاى سوزناک گشته و دربارۀ این وقایع،شعرها و نوحه‌هاى بسیار سروده‌اند.
این که سر مطهّر کجا دفن شد، میان محققان نظر واحدى نیست. برخى بر این عقیده‌اند که سر را از شام به کربلا آوردند و به بدن ملحق ساختند (نظر سید مرتضى)، برخى معتقدند در کوفه، نزدیک قبر امیر المؤمنین «ع» دفن شد و برخى هم جاهاى دیگر را گفته‌اند. در شام، محلّى به نام جایگاه سر مطهّر معروف است که محلّ عبادت است. <ref>سفینة البحار، ج 1، ص 492.</ref>


این که سر مطهّر کجا دفن شد،میان محققان نظر واحدى نیست.برخى بر این عقیده‌اند که سر را از شام به کربلا آوردند و به بدن ملحق ساختند(نظر سید مرتضى)،برخى معتقدند در کوفه،نزدیک قبر امیر المؤمنین«ع»دفن شد و برخى هم جاهاى دیگر را گفته‌اند.در شام،محلّى به نام جایگاه سر مطهّر معروف است که محلّ عبادت است. <ref>سفینة البحار،ج 1،ص 492.</ref>
برخى هم مدفن سر را در مصر، مسجد رأس الحسین مى‌دانند و براى کیفیت انتقال آن به آن منطقه، تاریخچه‌اى ذکر مى‌کنند. <ref>در این باره به بحث مفصل در کتاب «سیرة الائمة الاثنى عشر»، هاشم معروف الحسنى، ج 2، ص 84 مراجعه کنید. نیز «آرامگاههاى خاندان پاک پیامبر»، ص 311.</ref> اما مشهور آن است که سر را به کربلا آوردند و کنار پیکر دفن شد و این را جمعى از علما در تألیفاتشان آورده‌اند. <ref>به موارد آن در کتاب «مقتل الحسین»، مقرم، ص 469 و بحار الأنوار، ج 45، ص 144 مراجعه کنید.</ref>


برخى هم مدفن سر را در مصر،مسجد رأس الحسین مى‌دانند و براى کیفیت انتقال آن به آن منطقه،تاریخچه‌اى ذکر مى‌کنند. <ref>در این باره به بحث مفصل در کتاب«سیرة الائمة الاثنى عشر»،هاشم معروف الحسنى،ج 2،ص 84 مراجعه کنید.نیز«آرامگاههاى خاندان پاک پیامبر»،ص 311.</ref> اما مشهور آن است که سر را به کربلا آوردند و کنار پیکر دفن شد و این را جمعى از علما در تألیفاتشان آورده‌اند. <ref>به موارد آن در کتاب«مقتل الحسین»،مقرم،ص 469،و بحار الأنوار،ج 45،ص 144 مراجعه کنید.</ref>
اصل این جنایت بى‌سابقه، براى امویان مایۀ ننگ بود. این که به دستور ابن زیاد، سر آن حضرت را بر نیزه کرده در کوفه چرخاندند، اولین سرى بود که در دوران اسلام با آن چنین کردند. <ref>الکامل، ابن اثیر، ج 2، ص 574، بحار الأنوار، ج 45، ص 119. در برخى نقلها اولین سر را متعلّق به عمرو بن حمق در زمان معاویه دانسته‌اند. وى از یاران امیر المؤمنین بود و معاویه او را به شهادت رساند.</ref> بریدن سر و بر نیزه کردن آن و شهر به شهر گرداندن، حتى در سروده‌ها و مرثیه‌هاى آن دوره نیز مطرح شده و بعنوان کارى فجیع و زشت از آن یاد شده است که نشانۀ مظلومیّت ثار الله است. در شعر بشیر هنگام خبر دادنش از ورود اهل بیت به مدینه مى‌خوانیم: «و الرأس منه على القناة یدار» و در شعر حضرت زینب در کوفه پس از دیدن سر برادر بر فراز نى، آمده است: «یا هلالا لمّا استتمّ کمالا...»


اصل این جنایت بى‌سابقه،براى امویان مایۀ ننگ بود.این که به دستور ابن زیاد،سر آن حضرت را بر نیزه کرده در کوفه چرخاندند،اولین سرى بود که در دوران اسلام با آن چنین کردند. <ref>الکامل،ابن اثیر،ج 2،ص 574،بحار الأنوار،ج 45،ص 119.در برخى نقلها اولین سر را متعلّق به عمرو بن حمق در زمان معاویه دانسته‌اند.وى از یاران امیر المؤمنین بود و معاویه او را به شهادت رساند.</ref> بریدن سر و بر نیزه کردن آن و شهر به شهر گرداندن،حتى در سروده‌ها و مرثیه‌هاى آن دوره نیز مطرح شده و بعنوان کارى فجیع و زشت از آن یاد شده است که نشانۀ مظلومیّت ثار الله است.در شعر بشیر هنگام خبر دادنش از ورود اهل بیت به مدینه مى‌خوانیم:«و الرأس منه على القناة یدار»و در شعر حضرت زینب در کوفه پس از دیدن سر برادر بر فراز نى،آمده است:«یا هلالا لمّا استتمّ کمالا...»
این بى‌حرمتى آشکار، بر خلاف آنچه که یزیدیان مى‌خواستند دیگران را مرعوب کنند، موجى از احساسات خصمانه بر ضدّ آنان پدید آورد و مردم، عمق خباثت دودمان «شجرۀ ملعونه» را شناختند. چند بیت از سروده‌هاى شاعران را بعنوان نمونه، پیرامون سر مطهّر مى‌آوریم:
{{شعر}}
{{ب| اى رفته سرت بر نى، وى مانده تنت تنها | ماندى تو و بنهادیم ما سر به بیابانها }}


این بى‌حرمتى آشکار،بر خلاف آنچه که یزیدیان مى‌خواستند دیگران را مرعوب کنند، موجى از احساسات خصمانه بر ضدّ آنان پدید آورد و مردم،عمق خباثت دودمان«شجرۀ ملعونه»را شناختند.چند بیت از سروده‌هاى شاعران را بعنوان نمونه،پیرامون سر مطهّر مى‌آوریم:
{{ب| اى کرده به کوى دوست، هفتاد و دو قربانى | قربان شومت این رسم، ماند از تو به دورانها <ref>جودى.</ref> }}
 
{{ب| اى رفته سرت بر نى،وى مانده تنت تنها | ماندى تو و بنهادیم ما سر به بیابانها }}
 
{{ب| اى کرده به کوى دوست،هفتاد و دو قربانى | قربان شومت این رسم،ماند از تو به دورانها <ref>جودى.</ref> }}




خط ۱۹: خط ۱۷:




{{ب| بر نیزه،سرى به نینوا مانده هنوز | خورشید فراز نیزه‌ها مانده هنوز }}
{{ب| بر نیزه، سرى به نینوا مانده هنوز | خورشید فراز نیزه‌ها مانده هنوز }}
 
{{ب| در باغ سپیده،بوته بوته گل خون | از رونق دشت کربلا مانده هنوز <ref>محمد پیله‌ور.</ref> }}
 


{{ب| زان فتنۀ خونین که به بار آمده بود | خورشید«ولا»بر سرِ دار آمده بود }}
{{ب| در باغ سپیده، بوته بوته گل خون | از رونق دشت کربلا مانده هنوز <ref>محمد پیله‌ور.</ref> }}


{{ب| با پاى برهنه دشتها را زینب | دنبال حسین،سایه‌وار آمده بود  <ref>حسین اسرافیلى.</ref> }}


{{ب| زان فتنۀ خونین که به بار آمده بود | خورشید «ولا» بر سرِ دار آمده بود }}


{{ب| روزى که در جام شفق،مُل کرد خورشید | بر خشک چوب نیزه‌ها گُل کرد خورشید }}
{{ب| با پاى برهنه دشتها را زینب | دنبال حسین، سایه‌وار آمده بود <ref>حسین اسرافیلى.</ref> }}


{{ب| شید و شفق را چون صدف در آب دیدم | خورشید را بر نیزه،گویى خواب دیدم }}


{{ب| خورشید را بر نیزه؟آرى این چنین است | خورشید را بر نیزه دیدن،سهمگین است }}
{{ب| روزى که در جام شفق، مُل کرد خورشید | بر خشک چوب نیزه‌ها گُل کرد خورشید }}


{{ب| بر صخره از سیب زنخ،بر مى‌توان دید | خورشید را بر نیزه کمتر مى‌توان دید  <ref>على معلّم.</ref> }}
{{ب| شید و شفق را چون صدف در آب دیدم | خورشید را بر نیزه، گویى خواب دیدم }}


{{ب| خورشید را بر نیزه؟ آرى این چنین است | خورشید را بر نیزه دیدن، سهمگین است }}


{{ب| بر صخره از سیب زنخ، بر مى‌توان دید | خورشید را بر نیزه کمتر مى‌توان دید <ref>على معلّم.</ref> }}
{{پایان شعر}}




جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج1، ص 220-222.
==منبع==
جواد محدثی، ''فرهنگ عاشورا''، قم، معارف، ج 1، ص 220-222.
==پی نوشت==

نسخهٔ ‏۲۸ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۱۴:۵۵

پس از شهادت ابا عبد الله (ع)، سپاه کوفه قساوت و دشمنى را به اوج رساندند و سر مطهّر آن حضرت را از پیکر جدا کردند، سپس به دستور عمر سعد، پیکر آن امام را زیر سم اسبها له کردند. این سر مقدس، همراه سرهاى دیگر شهدا بر نیزه‌ها شد و در کوفه و شام و شهرهاى دیگر گرداندند تا دیگران را بترسانند. سر مطهّر سید الشهدا «ع» ماجراهاى مختلفى در حادثۀ کربلا دارد، اینکه سر آن حضرت را از پشت گردن مى‌برند [۱]، بر نیزه مى‌کنند، خولى سر را به خانۀ خویش برده در اتاقى یا تنورى پنهان مى‌کند، سر امام بر فراز نى در کوچه‌هاى کوفه قرآن تلاوت مى‌کند، نزد ابن زیاد، بر طشت طلا نهاده مى‌شود، [۲] در راه شام در دیر راهب سبب مسلمان شدن قنّسرین مى‌شود، در کاخ یزید، بر طشت نهاده نزد او مى‌آورند، یزید با خیزران بر آن سر و لبها مى‌زند، در خرابۀ شام نزد رقیّه دختر امام حسین برده مى‌شود و...هر کدام موضوعى است که دستمایۀ بسیارى از مرثیه‌هاى سوزناک گشته و دربارۀ این وقایع، شعرها و نوحه‌هاى بسیار سروده‌اند.

این که سر مطهّر کجا دفن شد، میان محققان نظر واحدى نیست. برخى بر این عقیده‌اند که سر را از شام به کربلا آوردند و به بدن ملحق ساختند (نظر سید مرتضى)، برخى معتقدند در کوفه، نزدیک قبر امیر المؤمنین «ع» دفن شد و برخى هم جاهاى دیگر را گفته‌اند. در شام، محلّى به نام جایگاه سر مطهّر معروف است که محلّ عبادت است. [۳]

برخى هم مدفن سر را در مصر، مسجد رأس الحسین مى‌دانند و براى کیفیت انتقال آن به آن منطقه، تاریخچه‌اى ذکر مى‌کنند. [۴] اما مشهور آن است که سر را به کربلا آوردند و کنار پیکر دفن شد و این را جمعى از علما در تألیفاتشان آورده‌اند. [۵]

اصل این جنایت بى‌سابقه، براى امویان مایۀ ننگ بود. این که به دستور ابن زیاد، سر آن حضرت را بر نیزه کرده در کوفه چرخاندند، اولین سرى بود که در دوران اسلام با آن چنین کردند. [۶] بریدن سر و بر نیزه کردن آن و شهر به شهر گرداندن، حتى در سروده‌ها و مرثیه‌هاى آن دوره نیز مطرح شده و بعنوان کارى فجیع و زشت از آن یاد شده است که نشانۀ مظلومیّت ثار الله است. در شعر بشیر هنگام خبر دادنش از ورود اهل بیت به مدینه مى‌خوانیم: «و الرأس منه على القناة یدار» و در شعر حضرت زینب در کوفه پس از دیدن سر برادر بر فراز نى، آمده است: «یا هلالا لمّا استتمّ کمالا...»

این بى‌حرمتى آشکار، بر خلاف آنچه که یزیدیان مى‌خواستند دیگران را مرعوب کنند، موجى از احساسات خصمانه بر ضدّ آنان پدید آورد و مردم، عمق خباثت دودمان «شجرۀ ملعونه» را شناختند. چند بیت از سروده‌هاى شاعران را بعنوان نمونه، پیرامون سر مطهّر مى‌آوریم:





اى رفته سرت بر نى، وى مانده تنت تنها ماندى تو و بنهادیم ما سر به بیابانها
اى کرده به کوى دوست، هفتاد و دو قربانى قربان شومت این رسم، ماند از تو به دورانها [۷]
سر بى‌تن که شنیده است به لب آیۀ کهف یا که دیده است به مشکات تنور آیۀ نور؟ [۸]
بر نیزه، سرى به نینوا مانده هنوز خورشید فراز نیزه‌ها مانده هنوز
در باغ سپیده، بوته بوته گل خون از رونق دشت کربلا مانده هنوز [۹]
زان فتنۀ خونین که به بار آمده بود خورشید «ولا» بر سرِ دار آمده بود
با پاى برهنه دشتها را زینب دنبال حسین، سایه‌وار آمده بود [۱۰]
روزى که در جام شفق، مُل کرد خورشید بر خشک چوب نیزه‌ها گُل کرد خورشید
شید و شفق را چون صدف در آب دیدم خورشید را بر نیزه، گویى خواب دیدم
خورشید را بر نیزه؟ آرى این چنین است خورشید را بر نیزه دیدن، سهمگین است
بر صخره از سیب زنخ، بر مى‌توان دید خورشید را بر نیزه کمتر مى‌توان دید [۱۱]


منبع

جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج 1، ص 220-222.

پی نوشت

  1. عوالم (امام حسین)، ص 303 و 304.
  2. امالى صدوق، ص 140.
  3. سفینة البحار، ج 1، ص 492.
  4. در این باره به بحث مفصل در کتاب «سیرة الائمة الاثنى عشر»، هاشم معروف الحسنى، ج 2، ص 84 مراجعه کنید. نیز «آرامگاههاى خاندان پاک پیامبر»، ص 311.
  5. به موارد آن در کتاب «مقتل الحسین»، مقرم، ص 469 و بحار الأنوار، ج 45، ص 144 مراجعه کنید.
  6. الکامل، ابن اثیر، ج 2، ص 574، بحار الأنوار، ج 45، ص 119. در برخى نقلها اولین سر را متعلّق به عمرو بن حمق در زمان معاویه دانسته‌اند. وى از یاران امیر المؤمنین بود و معاویه او را به شهادت رساند.
  7. جودى.
  8. نیّر تبریزى.
  9. محمد پیله‌ور.
  10. حسین اسرافیلى.
  11. على معلّم.