کتل: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''کتل'''، علم بزرگى است که در دسته‌هاى عزادارى حرکت مى‌دهند.  
'''کتل'''، علم بزرگى است که در دسته‌هاى [[عزادارى]] حرکت مى‌دهند.  


== مفهوم ==
==مفهوم==
توغ، علمى که قسمت فوقانى آن را پیراهن بى‌آستین مانندى بپوشند، همانند تکیه و متکایى که بر چوب نصب شده باشد و همراه با علامت و بیرق در مراسم عزادارى حرکت دهند،علم و کتل راه انداختن،کتل بستن،یعنى دسته‌هاى عزادارى با علم و کتل برپا کنند و بگردانند. به علامت و اسبانى هم که به هیئت و شکل مخصوصى در روزهاى عزا حرکت دهند،علم و کتل مى‌گویند. <ref>لغت‌نامه،دهخدا.</ref> «تکیه‌هاى مشهور در گذشته،کتل مى‌بستند.یعنى پسر بچۀ دو سه ساله‌اى را در حالى که غرق در جواهرات و طلاجات مى‌کردند،بر اسب زینت کرده‌اى مى‌نشاندند و عدّه‌اى از جوانان قوى هیکل و بزن بهادر را با شمشیر و قدّاره به منظور حفاظت در اطراف آن مى‌گماردند و ادّعا داشتند که هیچ کس نمى‌تواند کودکى را با این همه طلا و جواهر از جمع عزاداران ما بیرون ببرد و این را نشانۀ برترى و قدرتمندى دسته و تکیۀ محلۀ خود مى‌دانستند.عدّه‌اى از مردم براى سلامتى پسر دو سه سالۀ خود،نذر مى‌کردند که او را کتل کنند...» <ref>تاریخ تکایا و عزادارى قم،ص ۲۱۴.</ref> این نیز تعریف دیگرى از کتل است،متفاوت با معناى نخست،بازهم دریغ و افسوس،از پرداختن به شکلها و ظواهر و غفلت از محتواى عاشورا و روح کربلا!
توغ، علمى که قسمت فوقانى آن را پیراهن بى‌آستین مانندى بپوشند، همانند تکیه و متکایى که بر چوب نصب شده باشد و همراه با علامت و بیرق در مراسم عزادارى حرکت دهند،علم و کتل راه انداختن،کتل بستن،یعنى دسته‌هاى عزادارى با علم و کتل برپا کنند و بگردانند. به علامت و اسبانى هم که به هیئت و شکل مخصوصى در روزهاى عزا حرکت دهند،علم و کتل مى‌گویند. <ref>لغت‌نامه،دهخدا.</ref> «تکیه‌هاى مشهور در گذشته،کتل مى‌بستند.یعنى پسر بچۀ دو سه ساله‌اى را در حالى که غرق در جواهرات و طلاجات مى‌کردند،بر اسب زینت کرده‌اى مى‌نشاندند و عدّه‌اى از جوانان قوى هیکل و بزن بهادر را با شمشیر و قدّاره به منظور حفاظت در اطراف آن مى‌گماردند و ادّعا داشتند که هیچ کس نمى‌تواند کودکى را با این همه طلا و جواهر از جمع عزاداران ما بیرون ببرد و این را نشانۀ برترى و قدرتمندى دسته و تکیۀ محلۀ خود مى‌دانستند.عدّه‌اى از مردم براى سلامتى پسر دو سه سالۀ خود،نذر مى‌کردند که او را کتل کنند...» <ref>تاریخ تکایا و عزادارى قم،ص ۲۱۴.</ref> این نیز تعریف دیگرى از کتل است،متفاوت با معناى نخست،بازهم دریغ و افسوس،از پرداختن به شکلها و ظواهر و غفلت از محتواى [[عاشورا]] و روح [[کربلا]]!


== منبع ==
==منبع==


* جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۳۶۵-۳۶۶.
*جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۳۶۵-۳۶۶.


== پی‌نوشت ==
==پی‌نوشت==
<references />
<references />
[[رده:اشیا و فرهنگ مادی]]
[[رده:اشیا و فرهنگ مادی]]
[[رده:مفاهیم]]
[[رده:مفاهیم]]

نسخهٔ ‏۴ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۱۴:۲۶

کتل، علم بزرگى است که در دسته‌هاى عزادارى حرکت مى‌دهند.

مفهوم

توغ، علمى که قسمت فوقانى آن را پیراهن بى‌آستین مانندى بپوشند، همانند تکیه و متکایى که بر چوب نصب شده باشد و همراه با علامت و بیرق در مراسم عزادارى حرکت دهند،علم و کتل راه انداختن،کتل بستن،یعنى دسته‌هاى عزادارى با علم و کتل برپا کنند و بگردانند. به علامت و اسبانى هم که به هیئت و شکل مخصوصى در روزهاى عزا حرکت دهند،علم و کتل مى‌گویند. [۱] «تکیه‌هاى مشهور در گذشته،کتل مى‌بستند.یعنى پسر بچۀ دو سه ساله‌اى را در حالى که غرق در جواهرات و طلاجات مى‌کردند،بر اسب زینت کرده‌اى مى‌نشاندند و عدّه‌اى از جوانان قوى هیکل و بزن بهادر را با شمشیر و قدّاره به منظور حفاظت در اطراف آن مى‌گماردند و ادّعا داشتند که هیچ کس نمى‌تواند کودکى را با این همه طلا و جواهر از جمع عزاداران ما بیرون ببرد و این را نشانۀ برترى و قدرتمندى دسته و تکیۀ محلۀ خود مى‌دانستند.عدّه‌اى از مردم براى سلامتى پسر دو سه سالۀ خود،نذر مى‌کردند که او را کتل کنند...» [۲] این نیز تعریف دیگرى از کتل است،متفاوت با معناى نخست،بازهم دریغ و افسوس،از پرداختن به شکلها و ظواهر و غفلت از محتواى عاشورا و روح کربلا!

منبع

  • جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، قم، معارف، ج۱، ص ۳۶۵-۳۶۶.

پی‌نوشت

  1. لغت‌نامه،دهخدا.
  2. تاریخ تکایا و عزادارى قم،ص ۲۱۴.