پنجه: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
پنج | پنجه (پنج+ های نسبت)، پیکره و نقش دست از مچ تا سرپنج انگشت که آن را از مس، برنج، ورشو، نقره با طلا می سازند و یا بر روی کاغذ، پارچه و چیزهای دیگر می اندازند و همچون نماد قدرت و قداست ويا طلسم و تعویذ دفع شر وبلا به کار می برند. | ||
نیروی جادوانه و قدسیانه عدد ۵: در فرهنگ و ادبیات دینی و غیردینی ایرانی و اسلامی عدد ۵ یک منبع مفهومی و از اعداد نمادینی بوده که ارزش فرهنگی- اجتماعی داشته است. مردم برای عدد ۵ توان و خاصیت جادویی اثرگذار می پنداشته، و آن را در گاه شماری سالنماها، زندگی روزانه و حیات معنوی- دینی برجسته و مقدس و همچون افسون ضد شر و چشم بد (ه م) به شمار می آورده اند. نقش و اهمیت مفهومی نمادین عدد ۵ در فرهنگ ایران و دین مزدیسنا در این شاخصه ها آشکار می شود: ۵ روز بودن هریک از گاهنبارهای ششگانه سال و برپا کردن جشن در روز پنجم هرگاهنبار؛ افزودن ۵ روز به پایان آخرین ماه از ماههای ۳۰ روزه سال به نام «پنجه» یا «پنجک» (پنجه دزدیده = خمسه مسترقه) (کریستن سن، ۴۷۹ / ۲ )؛ برگزاری مراسم یادآوری مردگان در ایام پنجه (بلوکباشی، نوروز...، ۶۴)؛ تفأل زدن به هریک از روزهای پنجه (در مازندران «پیتک» یا «پتک») در اونما (آبان ماه)، آخرین ماه سال طبری، و پیش بینی کردن وضعیت کشاورزی در ۵ ماه آغاز سال (همان، ۴۹)؛ به حکومت برگزیدن میرنوروزی (ه م) یا پادشاه نوروزی در ۵ روز پنجه و فرمانروایی ۵ روزه او: «سخن در پرده می گویم، چو گل از غنچه بیرون آی/ که بیش از ۵ روزی نیست، حکم میرنوروزی»! (همان، ۴۱؛ حافظ، ۳۱۷)؛ نوشتن افسون رماندن زهر جانوران گزنده | |||
در فاصله دو طلوع فجر و شمس در روز ۵ اسفند (روز اسفندارمذ از ماه اسفندارمذ) (نک: بیرونی، الآثار.... ۲۲۹، التفهيم، ۲۵۹-۲۶۰؛ نیز تفضلی،۱۷۸، ۱۷۹). پیوند و رابطه عدد ۵ با ارکان دین و احکام الهی و شخصیتهای مقدس دینی در فرهنگ اسلامی، مانند ۵ ستون دین: ۵ گاه نماز روزانه (188/ ER , VI ): ۵ رکن حج نزد شافعی (آنندراج، ۰۹۳۳/۲ برای آگاهی بیشتر درباره این 5 رکن، نک: شیخ الاسلام، ۱۳۶-۱۳۸، ۱۲۴-۱۴۰ ): ۵ پیامبر اولوالعزم؛ پنج تن آل عبا(ع) یا «خمسه طیبه»؛ و ۵ قدیس بزرگ: بهاء الحق مولتانی، رکن عالم لکھنویی، شمس تبریزی مولتانی، مخدوم جهانیا جهانگشت اوچه و فریدالدین «شکر گنج» پتن در فرهنگ شبه قاره هند (252/ EI 2, VIII ). | |||
همچنین عدد 5 و مضارب آن، مانند «پنج و پانزده» و «پنج و پنجاه» همچون طلسم ضد چشم بد در برخی جامعه های مسلمان به کار برده میشدند. مثلا مسلمانان مراکش باور داشتند که سفری که ۵ روز یا ۵ ماه یا ۵ سال طول بکشد، نیروی جادویی عدد ۵ مسافر را از هرگونه گزند حفظ می کند (وسترمارک، 28-27) | |||
عدد 5 را برای حفاظت اشیاء بی جان نیز به کار می بردند و نقش آن را روی سفالها، سينيها ، کیسهها، گليمها ، قاليها و جز آن می انداختند تا آنها را از آسیب دور سازند. امروزه نقش ۵ بر روی این چیزها خصوصیت جادویی گذشته خود را از دست داده، و به صورت نقش تزیینی درآمده است (همو، 33). | |||
پنجشنبه، روز پنجم هفته نیز به واسطه عدد ۵ دارای قدرت حفاظتی دانسته میشد. از این رو به باور مردم مسلمان مراکش با ادای عبارت «پنج و پنجشنبه» می توان از گزند چشم بد مصون ماند. یا برای دفع شر از سخن کسی که درباره کودکی به گونه ای سخن بگوید که احتمال آسیب رساندن به سلامت او برود، میتوان با گفتن عبارت «او در پنج و پنجشنبه زاده شده»، کودک را از گزند دور ساخت (همو، 29-28). | |||
پنجشنبه، روز پنجم هفته نیز به واسطه عدد ۵ دارای قدرت حفاظتی دانسته | |||
به همان اندازه که کاربرد عدد ۵ برای دفع چشم بد سودمند به نظر میرسیده، کاربرد آن گاهی نزد برخی بزرگان ناروا و ناشایست به شمار می رفته است. در فاس مراكش هدیه دادن ۵ قلم از یک چیز را ناخجسته میدانستند و از آن پرهیز می کردند؛ مثلا گرفتن هدایایی مانند ۵ کله قند، ۵ ماکیان و ... را رد می کردند (همو، 29). | به همان اندازه که کاربرد عدد ۵ برای دفع چشم بد سودمند به نظر میرسیده، کاربرد آن گاهی نزد برخی بزرگان ناروا و ناشایست به شمار می رفته است. در فاس مراكش هدیه دادن ۵ قلم از یک چیز را ناخجسته میدانستند و از آن پرهیز می کردند؛ مثلا گرفتن هدایایی مانند ۵ کله قند، ۵ ماکیان و ... را رد می کردند (همو، 29). | ||
دست، | دست، مظهر5: دست (= پنجه)، به ویژه دست راست، در فرهنگها و ادیان مردم بسیاری از سرزمینهای جهان، به سبب در برداشتن ۵ انگشت، همچون عدد ۵ نیروی جادوانه و قدسیانه یافته، و مظهر قدرت، شوکت، فضیلت، عدالت، راستی و پاکی به شمار رفته است (بلوکباشی، «مفاهیم...»، ۱۳). بنابر یک روایت اسطوره ای در فرهنگ ایران، جمشید پادشاه پیشدادی نخستین کسی بود که انگشتری به دست چپ کرد. از او پرسیدند که «چرا زینت به چپ دادی و فضیلت راست راست؟! گفت: راست را زینت راستی تمام است» (سعدی، ۲۱۴؛ برای ارزش اجتماعی- فرهنگی دست راست، نک:هـ د، دست). | ||
بر روی مهرهای | بر روی مهرهای استوانهای شکل به دست آمده در بین النهرین دستی با پنجه گشاده بالا نگاه داشته شده میان دو اله دلالت بر قدرت الهی با پادشاهی داشت و به «دست عدالت» شناخته شده است. نقش دست بودا که گاهی نماد چرخ قانون بر کف آن نگاشته شده است- بر تعلیم و حمایت دلالت دارد (هال، ۲۴۴-۲۴۵). در انجیل دست نمادی از قدرت خداوند و ارشاد کننده بندگان است (ER ، همانجا). در قرآن بارها به دست و قداست و اهمیت آن اشاره شده، و در آیه مبایعه، دست بیعت با رسول خدا دست بیعت با خدا، و دست خداوند بالای دستها دانسته شده است(فتح ۱۰/۴۸). | ||
تصور درباره قدرت تأثیرگذاری پنجه، آن چنان بوده است که در میان برخی جامعه های ابتدایی و سنتی چنین | تصور درباره قدرت تأثیرگذاری پنجه، آن چنان بوده است که در میان برخی جامعه های ابتدایی و سنتی چنین میپنداشتند که پنجه بريده مردگانی که در جنگ یا اعدام و یا در یک رویداد کشته شده اند، و پنجه کودکانی که در رحم مادر با به هنگام زایش مرده اند، دارای قدرت فوق العاده اثرگذاری است. از این رو ساحران، افسونگران، درمانگران و برخی مردم از این اندام در اعمال جادویی استفاده می کردند (ER,VI/190). همچنین دراز کردن پنجه دست راست و نگهداشتن آن در برابر چشم اشخاص شور چشم و گفتن «۵ در چشمت» یا «5 روی چشمت» مؤثرترین راه حفظ خود در برابر چشم زخم بوده است (وسترمارک، 27). | ||
کار کرد پیکر نمادین پنجه: همانطور که دست یا پنجه را مردم حافظ شخص از گزند نگاه دیگران می پنداشتند، همین نیرو و خاصیت را هم برای هر چیزی که شکل دست یا پنجه را بنماید، قائل بودند. در جادو تفاوت میان واقعیت و تصویر از میان می رود و تصویر همان نقش ر اهمیت شیء را در حیطه عمل می یابد (همو، 29). | کار کرد پیکر نمادین پنجه: همانطور که دست یا پنجه را مردم حافظ شخص از گزند نگاه دیگران می پنداشتند، همین نیرو و خاصیت را هم برای هر چیزی که شکل دست یا پنجه را بنماید، قائل بودند. در جادو تفاوت میان واقعیت و تصویر از میان می رود و تصویر همان نقش ر اهمیت شیء را در حیطه عمل می یابد (همو، 29). | ||
نقشهایی از | نقشهایی از «دست» با خاک سرخ اُخرا در هنر غاری پیش از تاریخ بازمانده که احتمالا بیشتر برای حفاظت در برابر چشم بد و بدبختیهای دیگر بوده است (189/ ER , VI ). در بین النهرین طلسمهایی به صورت پنجه گشوده يا مچ گره کرده رایج بود که هرکس آنها را همراه خود می کرد، از گزند چشم زخم در امان می ماند (هال، ۲۴۴). | ||
مسلمانان | در میان مسلمانان پنجه فلزی با نقش پنجه، مظهر قدرت و نمادی از اولیاء انگاشته میشود و آن را به مثابه طلسم، حرز، تعویذ دفع شر و چشم بد و حفظ سلامت و خوشبختی به کار می برند. در برخی سرزمینهای اسلامی پنجه ای را که معمولا از طلا یا نقره می ساختند و یا نقش پنجه ای را که بر روی مدال کنده کاری می کردند، دست فاطمه مینامیدند که شیعیان آن را نمادی از ۵ تن می پندارند (E12, x501 ؛ 459/ ERE , III). کارادوو طلسم «دست فاطمه» رایج در میان مسیحیان را برگرفته از فرهنگ مذهبی شیعیان و صورتی دیگر از پنجه مظهر متن دانسته است. به نظر او پیشینه این نماد به دوره پیش از اسلام می رسد و احتمالا بیانگر مفهوم خورشید است؛ در ادبیات هندو نیز پرتو خورشید به انگشتان دست یا پنجه تشبیه شده است (126/IV). در ادبیات فارسی هم پرتو خورشید را به «پنجه» تشبیه کرده اند و میگویند در «پنجه خورشید» یا «پنجه آفتاب»، «چون به قصد رقص گردد پای کوبان سرو او/ آسمان از پنجه خورشید دستک میزند) (آنندراج ۹۴۵ / ۲ ). پرتوهای خورشید، نماد خدای آتن، به پنجه هایی ختم می شود که بر قدرت آفرینندگی او دلالت دارد (هال، همانجا). | ||
پنجه فلزی نصب شده بر سر پرچمها، علمها و علامتهای چند تیغه در دسته های عزاداری را شیعیان عموم مظهری از ۵ تن و یا دست بریده حضرت ابوالفضل عباس (ع) (بلوکباشی، نخل گردانی، ۱۰۰؛ نیز نک: هـ د، عباس، علم، علامت) و مسلمانان جنوب هند نمادی از دست علی، فاطمه و عباس علمدار (ع) میدانند. هندیان مسلمان پنجه ای را در روزهای اول، سوم یا چهارم محرم به هنگامی که «عاشورا خانه ها» را می آرایند، کنار علم می گذارند و زیارت میکنند (شریف، 160-159). ایرانیان مقیم ترکیه در ایام محرم علمی به نام علم پیامبر(ص) را در دسته ها می گردانند. روی پارچه های این علم نقش پنجه ای همراه کتیبه هایی گلدوزی شده است (اند، 241). هریک از حسینیه های هزاره جات افغانستان در علم بزرگ و کوچک دارد که علم بزرگ را در بیرون، و علم کوچک را در داخل حسینیه می گذارند. بر سر علم کوچک پنجهای مسی نصب کرده اند که روی آن آیه هایی از قرآن مجید حک شده است، هزاره ها این پنجه را همچون دیگر شیعیان نمادی از دست علمدار کربلا، حضرت عباس (ع) می دانند و در پای آن عزاداری و حاجت خواهی می کنند (فرهنگ، ۳۰۸). | |||
مسلمانان جزيره سوماترای اندونزی در ماه محرم- که آن را «سورا» (احتمالا برگرفته از عاشورا) مینامند، پنجهای چوبی را شب هنگام با پارچه و برگ و گل می پوشانند. آنان این پنجه را مظهر انگشتان امام حسین (ع) میدانند (شهرستانی، ۲۶۲-۳۶۳؛ نیز نک: بلوکباشی، همان. ۲۸-۲۹). | |||
روز سوم محرم در دربار ناصرالدين شاه علمی به نام علم شاه - که بر سر آن پنجه بزرگ ساخته از زرناب نصب گردیده بود - به اندرون می آوردند و زنان دربار در پای آن عزاداری، سینه زنی و نوحه خوانی میکردند. سپس گروهی علم شاه را به حرکت درآورده، به تکیه دولت (هـ م) می بردند و مراسم عزاداری و تعزیه خوانی در پای آن اجرا میگردید (معیرالممالک، ۱۰۶). | |||
جریده (هـ م) های کاشان همه دارای نشانی از دو دست فلزی با ۵ انگشت بسته هستند. این دو دست یا پنجه را بر سر برگهای دو سوی جریده نصب کرده اند که آنها را مظهر دستهای از تن جدا شده حضرت ابوالفضل (ع) میدانند (معتمدی، ۵۵۹۸۱). | |||
شیعیان به نیت برآورده شدن حاجات و گشایش گره از کارشان پنجه هایی ساخته شده از طلا یا نقره و یا فلزهای دیگر را به در و ضریح امام زادگان و پنجره و دیوار سقاخانه ها (هـ م) دخیل می بندند. بر سر برخی گنبدها و گلدسته های امام زادگان و مساجد پنجه هایی با انگشتان گشوده یا بسته، احتمالا به نشانه قدرت و شوکت الهی، یا «خمسة طیبه» کار گذاشته اند. در درون جامهای برنجین یا مسین برخی سقاخانه ها با سقاهای دسته های سینه زنی محرم نیز پنجه های فلزی نصب می گردد که آن را نماد دست سقای کربلا حضرت ابوالفضل (ع) میدانند (يادداشتهای مؤلف). | |||
پنجه های فلزی همواره رایج ترین طلسمهای دفع چشم زخم در میان مردم مشرق زمین بوده است (جودائیکا. 999/VI). شیعیان نقش پنجه روی کاغذ و پارچه را برای دفع چشم زخم و دور کردن گزند و بلا همراه خود می کردند و یا در خانه های خود می آویختند (یادداشتهای مؤلف). در فاس، مراکش زنان در هریک از زیارتگاهها پنجه هایی را نصب می کردند. در قبایل بربر، پسران حلقه ای به شکل پنجه به گوش راستشان می آویختند. در قدیم کمتر خانه یا دکانی در شهرهای مراکش یافت می شد که به در و دیوار آنها پنجه نصب نگردیده باشد (وسترمارک، 29). | |||
برخی پنجه های فلزی با کاغذی، نقش داریا کتیبه دار هستند. روی ۵ انگشت برخی پنجه ها نام ۵ تن، یا بر کف دسته پنجهها كلمة الله يا ابوالفضل (ع) را کنده یا نوشته اند. بر روی کف دست پنجه ها نیز گاه نقش چشمی را انداخته اند (بلوکباشی، همان، ۱۰۰). پیکره و نقش چشم نیز از وسیله های رایج در باطل سحر (هـ م) و بی اثر کردن نیروی زیان رسان چشم بد بوده است. به نظر وسترمارک (ص 39) همان طور که در پندار مردم آسیب و گزند میتواند از چشم انتقال یابد، همان طور هم چشم با نقش چشم می تواند این گزند را دور سازد. از این رو، چشم خشک شده حیوان و پرنده و تصویر چشم یا چیزی شبیه چشم در برخی فرهنگها، از جمله فرهنگ ایرانی، همچون طلسم و تعویذی ضدچشم بد به کار برده می شود (برای اطلاع بیشتر، نک: هـ د، چشم بد). | |||
پنجه دست با نقش چشم بر کف آن بجز در میان مردم ایران در میان هنديها، عربها، آفریقاییها و کلیمیان به صورت طلسم و تعویذ نگهدارنده انسان و اشياء و دورکننده چشم بد از آنها به کار می رود (ERE بلوکباشی، همانجاها : تیز نک:هد، ۱۹۲/۱۱-۱۹۳). | |||
پنجه گشوده در الجزایر، تونس، سوریه و فلسطین، و در میان صناريها و کبابیهای سودان و نیز در میان مردم یونان معمول است. در الجزایر، تونس، سوریه و فلسطین معمولا پنجه را با عبارات «۵ در چشم شما» یا «۵ روی چشم شما»، یا «۵ بر شما» و یا «۵ در صورت دشمنان» تلفیق می کنند (وسترمارک، 49؛ برای آگاهی بیشتر درباره عدد ۵ و دست و چشم و ارزش فرهنگی- جادوی آنها در جامعههای اسلامی، نک: همو، 58-22)۔ | |||
ماخذ: أنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیانی، تهران، ۱۳۷۵ش؛ بلوکباشی، علی، مفاهیم و نمادگارها در طریقت قادریه، مردم شناسی و فرهنگ عامة | ماخذ: أنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیانی، تهران، ۱۳۷۵ش؛ بلوکباشی، علی، مفاهیم و نمادگارها در طریقت قادریه، مردم شناسی و فرهنگ عامة | ||
و فرهنگ عامه ایران، تهران، ۱۳۵۶ش، شمه ۳: همو، نخل گردانی: تهران، ۱۳۸۰ش؛ همو، نرررز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، | و فرهنگ عامه ایران، تهران، ۱۳۵۶ش، شمه ۳: همو، نخل گردانی: تهران، ۱۳۸۰ش؛ همو، نرررز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقية، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۲م: همو، التفهيم، به کوشش جلال الدین همایی، تهران، ۱۳۱۸ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمد تزیینی و قاسم غنی، تهران. زوار؛ سعدی، گلستان، به کوشش عبدالعظیم گرگانی، تهران، ۱۳۱۰ش: شهرستانی، صالح. عزای حسین(ع)، از زمان آدم (ع) تا زمان ما، تهران، ۱۳۹۳ شیخ الاسلام محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش، فرهنگ، محمدحسین، جامعه شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، قم، ۱۳۸۰ش؛ قرآن مجید کریستن سن، آرتور، نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمه احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران ۱۳۶۸ش؛ معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان، تهران، ۱۳۷۸ش؛ معیرالممالک دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدين شاه، تهران، ۱۳۵۱ش؛ مال، جیمز، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقيه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ ش؛ یادداشتهای مؤلف؛ نیز: | ||
سعدی، گلستان، به | |||
Observances in Anatolian Turkey, And, M., «The Muharram Ta'ziyeh: Ritual and Drama in Iran, ed. P.J. Chelkowsky, New York, 1979, Carra de Vaux, B., La Scolastique la théologie et la mystique, Paris, 1921; EI', ER; ERE, Judaica; Sharif, J., Islam in India, tr. G.A. Herklots, London, 1975; Westermarck, E., Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, Amsterdam, 1973 | Observances in Anatolian Turkey, And, M., «The Muharram Ta'ziyeh: Ritual and Drama in Iran, ed. P.J. Chelkowsky, New York, 1979, Carra de Vaux, B., La Scolastique la théologie et la mystique, Paris, 1921; EI', ER; ERE, Judaica; Sharif, J., Islam in India, tr. G.A. Herklots, London, 1975; Westermarck, E., Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, Amsterdam, 1973 |
نسخهٔ ۷ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۵:۵۸
پنجه (پنج+ های نسبت)، پیکره و نقش دست از مچ تا سرپنج انگشت که آن را از مس، برنج، ورشو، نقره با طلا می سازند و یا بر روی کاغذ، پارچه و چیزهای دیگر می اندازند و همچون نماد قدرت و قداست ويا طلسم و تعویذ دفع شر وبلا به کار می برند.
نیروی جادوانه و قدسیانه عدد ۵: در فرهنگ و ادبیات دینی و غیردینی ایرانی و اسلامی عدد ۵ یک منبع مفهومی و از اعداد نمادینی بوده که ارزش فرهنگی- اجتماعی داشته است. مردم برای عدد ۵ توان و خاصیت جادویی اثرگذار می پنداشته، و آن را در گاه شماری سالنماها، زندگی روزانه و حیات معنوی- دینی برجسته و مقدس و همچون افسون ضد شر و چشم بد (ه م) به شمار می آورده اند. نقش و اهمیت مفهومی نمادین عدد ۵ در فرهنگ ایران و دین مزدیسنا در این شاخصه ها آشکار می شود: ۵ روز بودن هریک از گاهنبارهای ششگانه سال و برپا کردن جشن در روز پنجم هرگاهنبار؛ افزودن ۵ روز به پایان آخرین ماه از ماههای ۳۰ روزه سال به نام «پنجه» یا «پنجک» (پنجه دزدیده = خمسه مسترقه) (کریستن سن، ۴۷۹ / ۲ )؛ برگزاری مراسم یادآوری مردگان در ایام پنجه (بلوکباشی، نوروز...، ۶۴)؛ تفأل زدن به هریک از روزهای پنجه (در مازندران «پیتک» یا «پتک») در اونما (آبان ماه)، آخرین ماه سال طبری، و پیش بینی کردن وضعیت کشاورزی در ۵ ماه آغاز سال (همان، ۴۹)؛ به حکومت برگزیدن میرنوروزی (ه م) یا پادشاه نوروزی در ۵ روز پنجه و فرمانروایی ۵ روزه او: «سخن در پرده می گویم، چو گل از غنچه بیرون آی/ که بیش از ۵ روزی نیست، حکم میرنوروزی»! (همان، ۴۱؛ حافظ، ۳۱۷)؛ نوشتن افسون رماندن زهر جانوران گزنده
در فاصله دو طلوع فجر و شمس در روز ۵ اسفند (روز اسفندارمذ از ماه اسفندارمذ) (نک: بیرونی، الآثار.... ۲۲۹، التفهيم، ۲۵۹-۲۶۰؛ نیز تفضلی،۱۷۸، ۱۷۹). پیوند و رابطه عدد ۵ با ارکان دین و احکام الهی و شخصیتهای مقدس دینی در فرهنگ اسلامی، مانند ۵ ستون دین: ۵ گاه نماز روزانه (188/ ER , VI ): ۵ رکن حج نزد شافعی (آنندراج، ۰۹۳۳/۲ برای آگاهی بیشتر درباره این 5 رکن، نک: شیخ الاسلام، ۱۳۶-۱۳۸، ۱۲۴-۱۴۰ ): ۵ پیامبر اولوالعزم؛ پنج تن آل عبا(ع) یا «خمسه طیبه»؛ و ۵ قدیس بزرگ: بهاء الحق مولتانی، رکن عالم لکھنویی، شمس تبریزی مولتانی، مخدوم جهانیا جهانگشت اوچه و فریدالدین «شکر گنج» پتن در فرهنگ شبه قاره هند (252/ EI 2, VIII ).
همچنین عدد 5 و مضارب آن، مانند «پنج و پانزده» و «پنج و پنجاه» همچون طلسم ضد چشم بد در برخی جامعه های مسلمان به کار برده میشدند. مثلا مسلمانان مراکش باور داشتند که سفری که ۵ روز یا ۵ ماه یا ۵ سال طول بکشد، نیروی جادویی عدد ۵ مسافر را از هرگونه گزند حفظ می کند (وسترمارک، 28-27)
عدد 5 را برای حفاظت اشیاء بی جان نیز به کار می بردند و نقش آن را روی سفالها، سينيها ، کیسهها، گليمها ، قاليها و جز آن می انداختند تا آنها را از آسیب دور سازند. امروزه نقش ۵ بر روی این چیزها خصوصیت جادویی گذشته خود را از دست داده، و به صورت نقش تزیینی درآمده است (همو، 33).
پنجشنبه، روز پنجم هفته نیز به واسطه عدد ۵ دارای قدرت حفاظتی دانسته میشد. از این رو به باور مردم مسلمان مراکش با ادای عبارت «پنج و پنجشنبه» می توان از گزند چشم بد مصون ماند. یا برای دفع شر از سخن کسی که درباره کودکی به گونه ای سخن بگوید که احتمال آسیب رساندن به سلامت او برود، میتوان با گفتن عبارت «او در پنج و پنجشنبه زاده شده»، کودک را از گزند دور ساخت (همو، 29-28).
به همان اندازه که کاربرد عدد ۵ برای دفع چشم بد سودمند به نظر میرسیده، کاربرد آن گاهی نزد برخی بزرگان ناروا و ناشایست به شمار می رفته است. در فاس مراكش هدیه دادن ۵ قلم از یک چیز را ناخجسته میدانستند و از آن پرهیز می کردند؛ مثلا گرفتن هدایایی مانند ۵ کله قند، ۵ ماکیان و ... را رد می کردند (همو، 29).
دست، مظهر5: دست (= پنجه)، به ویژه دست راست، در فرهنگها و ادیان مردم بسیاری از سرزمینهای جهان، به سبب در برداشتن ۵ انگشت، همچون عدد ۵ نیروی جادوانه و قدسیانه یافته، و مظهر قدرت، شوکت، فضیلت، عدالت، راستی و پاکی به شمار رفته است (بلوکباشی، «مفاهیم...»، ۱۳). بنابر یک روایت اسطوره ای در فرهنگ ایران، جمشید پادشاه پیشدادی نخستین کسی بود که انگشتری به دست چپ کرد. از او پرسیدند که «چرا زینت به چپ دادی و فضیلت راست راست؟! گفت: راست را زینت راستی تمام است» (سعدی، ۲۱۴؛ برای ارزش اجتماعی- فرهنگی دست راست، نک:هـ د، دست).
بر روی مهرهای استوانهای شکل به دست آمده در بین النهرین دستی با پنجه گشاده بالا نگاه داشته شده میان دو اله دلالت بر قدرت الهی با پادشاهی داشت و به «دست عدالت» شناخته شده است. نقش دست بودا که گاهی نماد چرخ قانون بر کف آن نگاشته شده است- بر تعلیم و حمایت دلالت دارد (هال، ۲۴۴-۲۴۵). در انجیل دست نمادی از قدرت خداوند و ارشاد کننده بندگان است (ER ، همانجا). در قرآن بارها به دست و قداست و اهمیت آن اشاره شده، و در آیه مبایعه، دست بیعت با رسول خدا دست بیعت با خدا، و دست خداوند بالای دستها دانسته شده است(فتح ۱۰/۴۸).
تصور درباره قدرت تأثیرگذاری پنجه، آن چنان بوده است که در میان برخی جامعه های ابتدایی و سنتی چنین میپنداشتند که پنجه بريده مردگانی که در جنگ یا اعدام و یا در یک رویداد کشته شده اند، و پنجه کودکانی که در رحم مادر با به هنگام زایش مرده اند، دارای قدرت فوق العاده اثرگذاری است. از این رو ساحران، افسونگران، درمانگران و برخی مردم از این اندام در اعمال جادویی استفاده می کردند (ER,VI/190). همچنین دراز کردن پنجه دست راست و نگهداشتن آن در برابر چشم اشخاص شور چشم و گفتن «۵ در چشمت» یا «5 روی چشمت» مؤثرترین راه حفظ خود در برابر چشم زخم بوده است (وسترمارک، 27).
کار کرد پیکر نمادین پنجه: همانطور که دست یا پنجه را مردم حافظ شخص از گزند نگاه دیگران می پنداشتند، همین نیرو و خاصیت را هم برای هر چیزی که شکل دست یا پنجه را بنماید، قائل بودند. در جادو تفاوت میان واقعیت و تصویر از میان می رود و تصویر همان نقش ر اهمیت شیء را در حیطه عمل می یابد (همو، 29).
نقشهایی از «دست» با خاک سرخ اُخرا در هنر غاری پیش از تاریخ بازمانده که احتمالا بیشتر برای حفاظت در برابر چشم بد و بدبختیهای دیگر بوده است (189/ ER , VI ). در بین النهرین طلسمهایی به صورت پنجه گشوده يا مچ گره کرده رایج بود که هرکس آنها را همراه خود می کرد، از گزند چشم زخم در امان می ماند (هال، ۲۴۴).
در میان مسلمانان پنجه فلزی با نقش پنجه، مظهر قدرت و نمادی از اولیاء انگاشته میشود و آن را به مثابه طلسم، حرز، تعویذ دفع شر و چشم بد و حفظ سلامت و خوشبختی به کار می برند. در برخی سرزمینهای اسلامی پنجه ای را که معمولا از طلا یا نقره می ساختند و یا نقش پنجه ای را که بر روی مدال کنده کاری می کردند، دست فاطمه مینامیدند که شیعیان آن را نمادی از ۵ تن می پندارند (E12, x501 ؛ 459/ ERE , III). کارادوو طلسم «دست فاطمه» رایج در میان مسیحیان را برگرفته از فرهنگ مذهبی شیعیان و صورتی دیگر از پنجه مظهر متن دانسته است. به نظر او پیشینه این نماد به دوره پیش از اسلام می رسد و احتمالا بیانگر مفهوم خورشید است؛ در ادبیات هندو نیز پرتو خورشید به انگشتان دست یا پنجه تشبیه شده است (126/IV). در ادبیات فارسی هم پرتو خورشید را به «پنجه» تشبیه کرده اند و میگویند در «پنجه خورشید» یا «پنجه آفتاب»، «چون به قصد رقص گردد پای کوبان سرو او/ آسمان از پنجه خورشید دستک میزند) (آنندراج ۹۴۵ / ۲ ). پرتوهای خورشید، نماد خدای آتن، به پنجه هایی ختم می شود که بر قدرت آفرینندگی او دلالت دارد (هال، همانجا).
پنجه فلزی نصب شده بر سر پرچمها، علمها و علامتهای چند تیغه در دسته های عزاداری را شیعیان عموم مظهری از ۵ تن و یا دست بریده حضرت ابوالفضل عباس (ع) (بلوکباشی، نخل گردانی، ۱۰۰؛ نیز نک: هـ د، عباس، علم، علامت) و مسلمانان جنوب هند نمادی از دست علی، فاطمه و عباس علمدار (ع) میدانند. هندیان مسلمان پنجه ای را در روزهای اول، سوم یا چهارم محرم به هنگامی که «عاشورا خانه ها» را می آرایند، کنار علم می گذارند و زیارت میکنند (شریف، 160-159). ایرانیان مقیم ترکیه در ایام محرم علمی به نام علم پیامبر(ص) را در دسته ها می گردانند. روی پارچه های این علم نقش پنجه ای همراه کتیبه هایی گلدوزی شده است (اند، 241). هریک از حسینیه های هزاره جات افغانستان در علم بزرگ و کوچک دارد که علم بزرگ را در بیرون، و علم کوچک را در داخل حسینیه می گذارند. بر سر علم کوچک پنجهای مسی نصب کرده اند که روی آن آیه هایی از قرآن مجید حک شده است، هزاره ها این پنجه را همچون دیگر شیعیان نمادی از دست علمدار کربلا، حضرت عباس (ع) می دانند و در پای آن عزاداری و حاجت خواهی می کنند (فرهنگ، ۳۰۸).
مسلمانان جزيره سوماترای اندونزی در ماه محرم- که آن را «سورا» (احتمالا برگرفته از عاشورا) مینامند، پنجهای چوبی را شب هنگام با پارچه و برگ و گل می پوشانند. آنان این پنجه را مظهر انگشتان امام حسین (ع) میدانند (شهرستانی، ۲۶۲-۳۶۳؛ نیز نک: بلوکباشی، همان. ۲۸-۲۹).
روز سوم محرم در دربار ناصرالدين شاه علمی به نام علم شاه - که بر سر آن پنجه بزرگ ساخته از زرناب نصب گردیده بود - به اندرون می آوردند و زنان دربار در پای آن عزاداری، سینه زنی و نوحه خوانی میکردند. سپس گروهی علم شاه را به حرکت درآورده، به تکیه دولت (هـ م) می بردند و مراسم عزاداری و تعزیه خوانی در پای آن اجرا میگردید (معیرالممالک، ۱۰۶).
جریده (هـ م) های کاشان همه دارای نشانی از دو دست فلزی با ۵ انگشت بسته هستند. این دو دست یا پنجه را بر سر برگهای دو سوی جریده نصب کرده اند که آنها را مظهر دستهای از تن جدا شده حضرت ابوالفضل (ع) میدانند (معتمدی، ۵۵۹۸۱).
شیعیان به نیت برآورده شدن حاجات و گشایش گره از کارشان پنجه هایی ساخته شده از طلا یا نقره و یا فلزهای دیگر را به در و ضریح امام زادگان و پنجره و دیوار سقاخانه ها (هـ م) دخیل می بندند. بر سر برخی گنبدها و گلدسته های امام زادگان و مساجد پنجه هایی با انگشتان گشوده یا بسته، احتمالا به نشانه قدرت و شوکت الهی، یا «خمسة طیبه» کار گذاشته اند. در درون جامهای برنجین یا مسین برخی سقاخانه ها با سقاهای دسته های سینه زنی محرم نیز پنجه های فلزی نصب می گردد که آن را نماد دست سقای کربلا حضرت ابوالفضل (ع) میدانند (يادداشتهای مؤلف).
پنجه های فلزی همواره رایج ترین طلسمهای دفع چشم زخم در میان مردم مشرق زمین بوده است (جودائیکا. 999/VI). شیعیان نقش پنجه روی کاغذ و پارچه را برای دفع چشم زخم و دور کردن گزند و بلا همراه خود می کردند و یا در خانه های خود می آویختند (یادداشتهای مؤلف). در فاس، مراکش زنان در هریک از زیارتگاهها پنجه هایی را نصب می کردند. در قبایل بربر، پسران حلقه ای به شکل پنجه به گوش راستشان می آویختند. در قدیم کمتر خانه یا دکانی در شهرهای مراکش یافت می شد که به در و دیوار آنها پنجه نصب نگردیده باشد (وسترمارک، 29).
برخی پنجه های فلزی با کاغذی، نقش داریا کتیبه دار هستند. روی ۵ انگشت برخی پنجه ها نام ۵ تن، یا بر کف دسته پنجهها كلمة الله يا ابوالفضل (ع) را کنده یا نوشته اند. بر روی کف دست پنجه ها نیز گاه نقش چشمی را انداخته اند (بلوکباشی، همان، ۱۰۰). پیکره و نقش چشم نیز از وسیله های رایج در باطل سحر (هـ م) و بی اثر کردن نیروی زیان رسان چشم بد بوده است. به نظر وسترمارک (ص 39) همان طور که در پندار مردم آسیب و گزند میتواند از چشم انتقال یابد، همان طور هم چشم با نقش چشم می تواند این گزند را دور سازد. از این رو، چشم خشک شده حیوان و پرنده و تصویر چشم یا چیزی شبیه چشم در برخی فرهنگها، از جمله فرهنگ ایرانی، همچون طلسم و تعویذی ضدچشم بد به کار برده می شود (برای اطلاع بیشتر، نک: هـ د، چشم بد).
پنجه دست با نقش چشم بر کف آن بجز در میان مردم ایران در میان هنديها، عربها، آفریقاییها و کلیمیان به صورت طلسم و تعویذ نگهدارنده انسان و اشياء و دورکننده چشم بد از آنها به کار می رود (ERE بلوکباشی، همانجاها : تیز نک:هد، ۱۹۲/۱۱-۱۹۳).
پنجه گشوده در الجزایر، تونس، سوریه و فلسطین، و در میان صناريها و کبابیهای سودان و نیز در میان مردم یونان معمول است. در الجزایر، تونس، سوریه و فلسطین معمولا پنجه را با عبارات «۵ در چشم شما» یا «۵ روی چشم شما»، یا «۵ بر شما» و یا «۵ در صورت دشمنان» تلفیق می کنند (وسترمارک، 49؛ برای آگاهی بیشتر درباره عدد ۵ و دست و چشم و ارزش فرهنگی- جادوی آنها در جامعههای اسلامی، نک: همو، 58-22)۔
ماخذ: أنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیانی، تهران، ۱۳۷۵ش؛ بلوکباشی، علی، مفاهیم و نمادگارها در طریقت قادریه، مردم شناسی و فرهنگ عامة
و فرهنگ عامه ایران، تهران، ۱۳۵۶ش، شمه ۳: همو، نخل گردانی: تهران، ۱۳۸۰ش؛ همو، نرررز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، ۱۳۸۰ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقية، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، ۱۹۲۲م: همو، التفهيم، به کوشش جلال الدین همایی، تهران، ۱۳۱۸ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمد تزیینی و قاسم غنی، تهران. زوار؛ سعدی، گلستان، به کوشش عبدالعظیم گرگانی، تهران، ۱۳۱۰ش: شهرستانی، صالح. عزای حسین(ع)، از زمان آدم (ع) تا زمان ما، تهران، ۱۳۹۳ شیخ الاسلام محمد، راهنمای مذهب شافعی، تهران، ۱۳۳۷ش، فرهنگ، محمدحسین، جامعه شناسی و مردم شناسی شیعیان افغانستان، قم، ۱۳۸۰ش؛ قرآن مجید کریستن سن، آرتور، نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمه احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران ۱۳۶۸ش؛ معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان، تهران، ۱۳۷۸ش؛ معیرالممالک دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدين شاه، تهران، ۱۳۵۱ش؛ مال، جیمز، فرهنگ نگارهای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمه رقيه بهزادی، تهران، ۱۳۸۰ ش؛ یادداشتهای مؤلف؛ نیز:
Observances in Anatolian Turkey, And, M., «The Muharram Ta'ziyeh: Ritual and Drama in Iran, ed. P.J. Chelkowsky, New York, 1979, Carra de Vaux, B., La Scolastique la théologie et la mystique, Paris, 1921; EI', ER; ERE, Judaica; Sharif, J., Islam in India, tr. G.A. Herklots, London, 1975; Westermarck, E., Pagan Survivals in Mohammedan Civilisation, Amsterdam, 1973
علی بلوکباشی