اخوى تهرانى: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۷۴: خط ۷۴:
{{ب| تا بر سرش چه آمد آن دم که چشم او | بر خنجر برهنه شمر لعین فتاد }}
{{ب| تا بر سرش چه آمد آن دم که چشم او | بر خنجر برهنه شمر لعین فتاد }}


{{ب| گفتا: دریغ!کز ستم آخر، حسین من | از جان گذشت و در نفس واپسین فتاد }}
{{ب| گفتا: دریغ! کز ستم آخر، حسین من | از جان گذشت و در نفس واپسین فتاد }}


{{ب| چون شد درین زمین؟ که ز خون برادرم | اندیشه کس ندارد، اى خاک بر سرم! <ref>همان،ج 3،ص 475.</ref> }}
{{ب| چون شد درین زمین؟ که ز خون برادرم | اندیشه کس ندارد، اى خاک بر سرم! <ref>همان، ج 3، ص 475.</ref> }}


{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}

نسخهٔ ‏۱۵ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۱۶

اخوی تهرانی شاعر و از چهره‌های نامدار مذهبی بود.

اخوی تهرانی
نام اصلی حاجى میرزا سید على
سبک نوشتاری عراقى

زندگینامه

حاجى میرزا سید على، از فامیل سادات اخوى، داراى طبع وقاد و روانى بوده و معاصر و معاشر با مؤلف طرائق الحقایق است. وى از چهره‌هاى نامدار مذهبى در زمانه خود بوده و در تکیه مخصوص به خاندان خود میلاد ائمۀ اطهار را جشن مى‌گرفته است؛ بنابراین مسلما آثار منظوم او توسط مدیحه‌سرایان مورد استفاده قرار مى‌گرفته و طبعا آثار ماتمى وى نیز با اقبال مواجه بوده است.

آثار

آثار معدودى از وى که در طرائق الحقائق آمده در سبک عراقى سروده شده و از ساختار محکم لفظى و غناى محتوایى آن‌ها پیداست که سراینده با وقوف کامل به آثار متقدمین و اطلاع از دقیقه‌هاى کلامى، طبع‌آزمایى مى‌کرده است.

اشعار

ترکیب‌بند عاشورایی

طاها به ناله آمد و یاسین به خود تپید ز اورنگ ناز تا که امام مبین فتاد
با زین واژگون، گذر [۱] ذو الجناح چون بر خیمه‌گاه زینب محنت قرین فتاد
آغشته دید کاکلش از خون شاه دین زد نعره‌اى که لرزه به عرش برین فتاد
خورشیدوار از افق خیمه، بى‌حجاب آمد برون و از پى آن مه جبین فتاد
همراه ماه گفتى پروین صفت به راه جمعى ستارگان ز بنات و بنین فتاد
آمد پى برادر و، چشمش در آن میان بر خون تپیده پیکر آن نازنین فتاد
گفتا که: اى مبارک توسن! برادرم آمد چه بر سرش؟ به کجا بر زمین فتاد؟
تا بر سرش چه آمد آن دم که چشم او بر خنجر برهنه شمر لعین فتاد
گفتا: دریغ! کز ستم آخر، حسین من از جان گذشت و در نفس واپسین فتاد
چون شد درین زمین؟ که ز خون برادرم اندیشه کس ندارد، اى خاک بر سرم! [۲]

منبع

پی نوشت

  1. در متن آمده: گذرد.
  2. همان، ج 3، ص 475.