محمود رضا اکرامی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام =محمود اکرامى | | نام =محمود اکرامى | ||
| تصویر = | | تصویر =Mahmoud_ekramifar.jpg | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام اصلی =محمودرضا اکرامی فر | | نام اصلی =محمودرضا اکرامی فر | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
===چهارده قرن است ... | ===چهارده قرن است ...=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
{{ب| میزند بر سینه، میپوشد سیاه|خاک گودال بلند قتلگاه }} | {{ب| میزند بر سینه، میپوشد سیاه|خاک گودال بلند قتلگاه }} | ||
{{ب| از نگاه پیر و غیرتمند من| | {{ب| از نگاه پیر و غیرتمند من|قطره قطره میچکد لبخند من }} | ||
{{ب| | {{ب| چشمه چشمه اشک و ماتم میشوم|کربلا در کربلا غم میشوم }} | ||
{{ب| میشوم پر از سکوتی ارجمند|میسرایم با زبانی سربلند }} | {{ب| میشوم پر از سکوتی ارجمند|میسرایم با زبانی سربلند }} | ||
{{ب| ای «حسین» ای ماه قربانی شده|صبح | {{ب| ای «حسین» ای ماه قربانی شده|صبح سُکرانگیز توفانی شده }} | ||
{{ب| ای تمام شهر در سوگت سیاه|آبهای نهر در سوگت سیاه }} | {{ب| ای تمام شهر در سوگت سیاه|آبهای نهر در سوگت سیاه }} | ||
{{ب| ای سر خورشید روی دامنت| | {{ب| ای سر خورشید روی دامنت|شعله شعله زخم در پیراهنت }} | ||
{{ب| ای درختان پیش رویت سر به زیر|هفت اقیانوس در چشمت اسیر }} | {{ب| ای درختان پیش رویت سر به زیر|هفت اقیانوس در چشمت اسیر }} | ||
{{ب| جز تو کس در عاشقی استاد نیست|تشنهکام هر چه | {{ب| جز تو کس در عاشقی استاد نیست|تشنهکام هر چه بادا باد نیست }} | ||
{{ب| جز تو کس فریاد بیداری نشد|تشنهی از خویشتن جاری نشد }} | {{ب| جز تو کس فریاد بیداری نشد|تشنهی از خویشتن جاری نشد }} | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
{{ب| غصّهها پشت مرا خم میکنند|گریهها عمر مرا کم میکنند }} | {{ب| غصّهها پشت مرا خم میکنند|گریهها عمر مرا کم میکنند }} | ||
{{ب| آه از آن ساعت که در آن دشت پیر| | {{ب| آه از آن ساعت که در آن دشت پیر|ذوالجناحی بود و زینی سر به زیر }} | ||
{{ب| آفتاب از صدر زین افتاد بود|آسمان روی زمین افتاده بود }} | {{ب| آفتاب از صدر زین افتاد بود|آسمان روی زمین افتاده بود }} | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
{{ب| تو نه از زنگی، نه از رومی حسین!|چارده قرن است مظلومی حسین! }} | {{ب| تو نه از زنگی، نه از رومی حسین!|چارده قرن است مظلومی حسین! }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
--- | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| آسمان در آسمان بارانیام|گردبادم، در خودم زندانیام }} | {{ب| آسمان در آسمان بارانیام|گردبادم، در خودم زندانیام }} | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۹: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===جان سرخ | ===جان سرخ=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۵۲: | خط ۱۵۴: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
<br /> | <br /> | ||
===عصر عاشورا | ===عصر عاشورا=== | ||
--- | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته| | {{ب| عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته|ذوالجناحی ماند با یالهای سوخته }} | ||
{{ب| کاروان میرفت و میبلعید دشت دیر سال|کودکان تشنه را با دست و پای سوخته }} | {{ب| کاروان میرفت و میبلعید دشت دیر سال|کودکان تشنه را با دست و پای سوخته }} | ||
خط ۱۶۲: | خط ۱۶۶: | ||
{{ب| در کجا دیدید یا خواندید روی نیزهها|آسمان قرآن بخواند با صدای سوخته }} | {{ب| در کجا دیدید یا خواندید روی نیزهها|آسمان قرآن بخواند با صدای سوخته }} | ||
{{ب| | {{ب| قطره قطره شرم شد آب فرات از دیدن|رقص خون آلود شیشه و هوای سوخته }} | ||
{{ب| چارده قرن آسمان بارید و میبارد هنوز|چشم را به خاک کربلای سوخته }} | {{ب| چارده قرن آسمان بارید و میبارد هنوز|چشم را به خاک کربلای سوخته }} |
نسخهٔ ۱۷ اوت ۲۰۱۹، ساعت ۱۰:۰۰
محمود رضا اکرامی (زاده 1338 در اسفراین) متخلص به «خزان» شاعر معاصر ایرانی است.
دربارهی شاعر
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود انجام داد و تحصیلات عالیه خود را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته جامعهشناسی در دانشگاه آزاد به اتمام رساند. او تحصیلات تکمیلی خود را در رشته مردمشناسی و در مقطع دکتری در کشور تاجیکستان گذراند. محمود اکرامی هم اکنون بعنوان مدرس در دانشگاههای آزاد اسلامی، علمی- کاربردی و الزهراء مشهد تدریس میکند. اکرامی از زمان دانشجویى به سرودن شعر پرداخت و از تخلص «خزان» سود مىجست و اشعارش در مجلات مختلف به صورت پراکنده چاپ مىشد.
آثار شاعر
کتابها
نظم
- «از آن همه آسمان»
- «دریا تشنه است»
- «گزیده ادبیات معاصر، شماره 32»
- «ما با سلیقه مردم پیر میشویم»
نثر
- «گریه کردن کم آرزویی نیست»
- «الفبای مطالعه و تحقیق»
اشعار
چهارده قرن است ...
باز میگردم به کار خویشتن | گریه نوش و شرمسار خویشتن | |
باز میگردم ببینم عشق چیست؟ | شیعهتر، شوریدهتر در عشق کیست؟ | |
ناگهان هر واژهای تب میکند | یادی از اندوه «زینب» میکند | |
یال خون آلود اسبی بیسوار | میوزد بر خاکهای سوگوار | |
میزند بر سینه، میپوشد سیاه | خاک گودال بلند قتلگاه | |
از نگاه پیر و غیرتمند من | قطره قطره میچکد لبخند من | |
چشمه چشمه اشک و ماتم میشوم | کربلا در کربلا غم میشوم | |
میشوم پر از سکوتی ارجمند | میسرایم با زبانی سربلند | |
ای «حسین» ای ماه قربانی شده | صبح سُکرانگیز توفانی شده | |
ای تمام شهر در سوگت سیاه | آبهای نهر در سوگت سیاه | |
ای سر خورشید روی دامنت | شعله شعله زخم در پیراهنت | |
ای درختان پیش رویت سر به زیر | هفت اقیانوس در چشمت اسیر | |
جز تو کس در عاشقی استاد نیست | تشنهکام هر چه بادا باد نیست | |
جز تو کس فریاد بیداری نشد | تشنهی از خویشتن جاری نشد | |
غصّهها پشت مرا خم میکنند | گریهها عمر مرا کم میکنند | |
آه از آن ساعت که در آن دشت پیر | ذوالجناحی بود و زینی سر به زیر | |
آفتاب از صدر زین افتاد بود | آسمان روی زمین افتاده بود | |
هیچ کس خورشید را یاری نکرد | هیچ کس از گل طرفداری نکرد | |
جملهی سرها گریبانی شدند | دشمن آن نوح توفانی شدند | |
آسمان در پیش چشمش سنگ شد | بهر دیدارش خدا دلتنگ شد | |
تو نه از زنگی، نه از رومی حسین! | چارده قرن است مظلومی حسین! |
---
آسمان در آسمان بارانیام | گردبادم، در خودم زندانیام | |
سر نهاده شعله روی دامنم | آتشی گل کرده در پیراهنم | |
آتشی سر در گریبان خودم | ساکن شام غریبان خودم | |
آسمان بر دوش صحرا میرود | آفتابی رو به دریا میرود | |
آه ای دریا در آغوشش بگیر | موج توفان زاد، بر دوشش بگیر | |
چون که این دریای توفان پیرهن | هفت وادی زخم سرکش در بدن | |
میرود تا عشق را معنا کند | میرود تا خویش را پیدا کند |
آسمان گریان و صحرا تشنه است | در میان دجله، دریا تشنه است | |
دست در شط برد و دریا مست شد | آسمان تا بینهایت دست شد | |
«با دل خونین، لب خندان» که دید؟ | تشنه، مشک آب بردندان که دید؟ [۱] |
جان سرخ
مردی که طوفان خانه زادش، همنشینش بود | خورشید پلکی از نگاه آتشینش بود | |
یک آسمان از خاک بالاتر، نشست آخر | آن گل که اوج نیزهی دشمن زمینش بود | |
شمشیرهای فتنه رقصیدند و باریدند | بر جان سرخی که خدا عاشقترینش بود | |
آن روز در آن ظهر گرماریز خون بارید | تیغ کج اندیشی که عمری در کمینش بود | |
پشت تمام تیغها خم گشته در سوگش | در سوگ مردی که گل و آیینه دینش بود |
عصر عاشورا
---
عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته | ذوالجناحی ماند با یالهای سوخته | |
کاروان میرفت و میبلعید دشت دیر سال | کودکان تشنه را با دست و پای سوخته | |
در کجا دیدید یا خواندید روی نیزهها | آسمان قرآن بخواند با صدای سوخته | |
قطره قطره شرم شد آب فرات از دیدن | رقص خون آلود شیشه و هوای سوخته | |
چارده قرن آسمان بارید و میبارد هنوز | چشم را به خاک کربلای سوخته | |
ابرها بارانی و شاید خدا هم گریه کرد | عصر عاشورا کنار خیمههای سوخته |
منابع
- دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج 2، ص: 1539-1540.
- محمد علی مجاهدی، کاروان شعر عاشورا، زمزم هدایت، ج1، ص 547.
پی نوشت
- ↑ رستاخیز لالهها؛ ص 19 و 20.