کاظم نظری بقا: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «'''کاظم نظری بقا،''' فرزند ولی الله در سال 1348 شمسی در شهر اردبیل دیده به جهان گش...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = | | نام = کاظم نظری بقا | ||
| تصویر = | | تصویر = کاظم نظری بقا.jpg | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت =ایرانی | | ملیت =ایرانی | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = 1348 ه.ش | ||
| محل تولد = | | محل تولد = اردبیل | ||
| والدین = | | والدین = ولی الله نظری بقا | ||
| تاریخ مرگ = | | تاریخ مرگ = | ||
| محل مرگ = | | محل مرگ = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها = | |کتابها = «با ترانههای زلال»، «روز دهم»، «اسفار آفتاب»، «شعر واسطه بیان همه طبیعت» و «زوایای تاریک و روشن» | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
| شریک زندگی = | | شریک زندگی = | ||
| فرزندان = | | فرزندان = | ||
|تحصیلات = | |تحصیلات = کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه آزاد تبریز | ||
|دانشگاه = | |دانشگاه = | ||
|حوزه = | |حوزه = | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی در آنجا گذراند و سپس کارشناسی ارشد را در همان رشته از دانشگاه آزاد تبریز اخذ نمود و | |||
آثار: | |||
نظری بقا | |||
غزل | |||
چهل منزل چنین | |||
کدامین کاروان است این که | |||
از این لولی وشان آشوب مستامست | |||
چه نوری از دهان خمره خورشید | |||
از این منزل به آن منزل به دام افتاده صدها دل | |||
کدامین لب چه آبی از سبوی تشنگی خورده است؟ | |||
به میدان جنون | ==زندگینامه== | ||
چهل منزل به یاد کربلا در ساغرم مِی ریز | تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی در آنجا گذراند و سپس کارشناسی ارشد را در همان رشته از دانشگاه آزاد تبریز اخذ نمود و هماکنون دوره دکترای خود را میگذراند. | ||
==آثار کاظم نظری بقا== | |||
فرات خم شده بر | آثار کاظم نظری بقا عبارتند از: تاکنون شش جلد دفتر شعر ترکی، شش جلد دفتر شعر فارسی که سه دفتر آن شعر عاشورایی است با عناوین «با ترانههای زلال»، «روز دهم» و «اسفار آفتاب» و دو جلد نقد ادبی با عناوین «شعر واسطه بیان همه طبیعت» و «زوایای تاریک و روشن» از ایشان منتشر شده است. | ||
فرات | کاظم نظری بقا مسئولیتهای ادبی و هنری در کانونهای ادبی حوزه هنری استان، مدرس کارگاه شعر حوزه هنری، مدرس کارگاه شعر آیینی حوزه و... را برعهده داشته است. | ||
فرات آمده از کوره | ==اشعار== | ||
وَ مشک | '''غزل''' | ||
وَ تیری از دل نیزار | {{شعر}} | ||
فرات بال | {{ب| چهل منزل چنین کژمژ، مگر مستاند محملها | چه محملها، که مدهوشاند و حیراناند منزلها }} | ||
فرات تشنه | |||
{{ب| کدامین کاروان است این که مجنونوار میآید؟ | وَ سالارش چنین برده است از افلاکیان دلها }} | |||
این روزها به زخم تنت فکر | |||
امشب چقدر مو به تنم سیخ | {{ب| از این لولی وشان آشوب مستامست میخیزد | که مِی خواری این قوم است هر جا نقل محفلها }} | ||
زخمی به شاخ و برگ دلم شعله | |||
{{ب| چه نوری از دهان خمره خورشید میجوشد؟ | که مستان را، ز پیش دیده افتاده است حائلها }} | |||
سر | |||
جغرافیای زخم دلم | {{ب| از این منزل به آن منزل به دام افتاده صدها دل | دلا هرگز مشو غافل از این دردانه حاصلها }} | ||
وقتی که خیمه خیمه به تاراج | |||
خون از نگاه سرخ | {{ب| کدامین لب چه آبی از سبوی تشنگی خورده است؟ | که مست افتاده در دریای طف تا امن ساحلها }} | ||
ذهن و زبان | |||
{{ب| به میدان جنون هر دم سماعی تازه آغازد | بشوید جان و تن در بارش شمشیر قاتلها }} | |||
{{ب| چهل منزل به یاد کربلا در ساغرم مِی ریز | «الا یا ایهاالساقی ادرکأساً و ناولها» }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| فرات خم شده بر دستهاش لب برساند | که بوسه بر لب اسطوره ادب برساند }} | |||
{{ب| فرات میوزد از زخمهای ساحل غربت | که نعش ِخویش عجولانه بر مصب برساند }} | |||
{{ب| فرات آمده از کوره چاههای کسالت | که روح خسته به سرچشمه طرب برساند }} | |||
{{ب| وَ مشک تشنهتر از پیش تا که جرعه آبی | به دختران نجیب یل عرب برساند }} | |||
{{ب| وَ تیری از دل نیزار بر جهیده به ناگه | دهان هاشمیاش را کمی رطب برساند }} | |||
{{ب| فرات بال در آورده آه! وا اسفا گو | ستارهای به لب ماه بوالعجب برساند }} | |||
{{ب| فرات تشنه نشستهست و فکر میکند اکنون | چگونه بیلب او روز را به شب برساند }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| این روزها به زخم تنت فکر میکنم | بر لالههای پیرهنت فکر میکنم }} | |||
{{ب| امشب چقدر مو به تنم سیخ میشود | وقتی به پای اسب و تنت فکر میکنم }} | |||
{{ب| زخمی به شاخ و برگ دلم شعله میزند | وقتی به باغ یاسمنت فکر میکنم }} | |||
{{ب| شنهای دشت کرب و بلا صیحه میکشند | تا من به نرمی کفنت فکر میکنم }} | |||
{{ب| سر میدهد به بادیه کوفه ناله، نی | وقتی به رأس بیبدنت فکر میکنم }} | |||
{{ب| جغرافیای زخم دلم میشود وسیع | تا کوچه کوچه بر محنت فکر میکنم }} | |||
{{ب| وقتی که خیمه خیمه به تاراج میروی | بر کودکان مویه زنت فکر میکنم }} | |||
{{ب| خون از نگاه سرخ غزلهام میچکد | تا بر شقایق چمنت فکر میکنم }} | |||
{{ب| ذهن و زبان شاعریام گنگ میشود | آن شب که بر نیامدنت فکر میکنم }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۲۶ آوریل ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۲۸
کاظم نظری بقا، فرزند ولی الله در سال 1348 شمسی در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.
زندگینامه
تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی در رشته زبان و ادبیات فارسی در آنجا گذراند و سپس کارشناسی ارشد را در همان رشته از دانشگاه آزاد تبریز اخذ نمود و هماکنون دوره دکترای خود را میگذراند.
آثار کاظم نظری بقا
آثار کاظم نظری بقا عبارتند از: تاکنون شش جلد دفتر شعر ترکی، شش جلد دفتر شعر فارسی که سه دفتر آن شعر عاشورایی است با عناوین «با ترانههای زلال»، «روز دهم» و «اسفار آفتاب» و دو جلد نقد ادبی با عناوین «شعر واسطه بیان همه طبیعت» و «زوایای تاریک و روشن» از ایشان منتشر شده است. کاظم نظری بقا مسئولیتهای ادبی و هنری در کانونهای ادبی حوزه هنری استان، مدرس کارگاه شعر حوزه هنری، مدرس کارگاه شعر آیینی حوزه و... را برعهده داشته است.
اشعار
غزل
چهل منزل چنین کژمژ، مگر مستاند محملها | چه محملها، که مدهوشاند و حیراناند منزلها | |
کدامین کاروان است این که مجنونوار میآید؟ | وَ سالارش چنین برده است از افلاکیان دلها | |
از این لولی وشان آشوب مستامست میخیزد | که مِی خواری این قوم است هر جا نقل محفلها | |
چه نوری از دهان خمره خورشید میجوشد؟ | که مستان را، ز پیش دیده افتاده است حائلها | |
از این منزل به آن منزل به دام افتاده صدها دل | دلا هرگز مشو غافل از این دردانه حاصلها | |
کدامین لب چه آبی از سبوی تشنگی خورده است؟ | که مست افتاده در دریای طف تا امن ساحلها | |
به میدان جنون هر دم سماعی تازه آغازد | بشوید جان و تن در بارش شمشیر قاتلها | |
چهل منزل به یاد کربلا در ساغرم مِی ریز | «الا یا ایهاالساقی ادرکأساً و ناولها» |
فرات خم شده بر دستهاش لب برساند | که بوسه بر لب اسطوره ادب برساند | |
فرات میوزد از زخمهای ساحل غربت | که نعش ِخویش عجولانه بر مصب برساند | |
فرات آمده از کوره چاههای کسالت | که روح خسته به سرچشمه طرب برساند | |
وَ مشک تشنهتر از پیش تا که جرعه آبی | به دختران نجیب یل عرب برساند | |
وَ تیری از دل نیزار بر جهیده به ناگه | دهان هاشمیاش را کمی رطب برساند | |
فرات بال در آورده آه! وا اسفا گو | ستارهای به لب ماه بوالعجب برساند | |
فرات تشنه نشستهست و فکر میکند اکنون | چگونه بیلب او روز را به شب برساند |
این روزها به زخم تنت فکر میکنم | بر لالههای پیرهنت فکر میکنم | |
امشب چقدر مو به تنم سیخ میشود | وقتی به پای اسب و تنت فکر میکنم | |
زخمی به شاخ و برگ دلم شعله میزند | وقتی به باغ یاسمنت فکر میکنم | |
شنهای دشت کرب و بلا صیحه میکشند | تا من به نرمی کفنت فکر میکنم | |
سر میدهد به بادیه کوفه ناله، نی | وقتی به رأس بیبدنت فکر میکنم | |
جغرافیای زخم دلم میشود وسیع | تا کوچه کوچه بر محنت فکر میکنم | |
وقتی که خیمه خیمه به تاراج میروی | بر کودکان مویه زنت فکر میکنم | |
خون از نگاه سرخ غزلهام میچکد | تا بر شقایق چمنت فکر میکنم | |
ذهن و زبان شاعریام گنگ میشود | آن شب که بر نیامدنت فکر میکنم |
منابع
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 941-942.