ام وهب همسر عبدالله بن عمیر کلبی: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
==نقش در واقعه کربلا== | ==نقش در واقعه کربلا== | ||
پس از شهادت عبدالله اموهب بیدرنگ عمودی برداشت، نزد شوهر خود آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت! در راه این خاندان پاک جهاد کن و لحظهای آرام نگیر. عبدالله بار دیگر به میدان شتافت و کارزاری سخت نمود و پس از به هلاکت نمودن چند نفر در اثر حمله گروهی از سپاه پسر سعد بر خاک افتاد و شهید شد. قاتل او هانی بن ثبیت حضرمی بود. اُمّوهب خود را بر سر جسد شوهرش رساند و چهره او را که خاک و خون پوشانده بود، با دست پاک میکرد و میگفت: عبدالله! بهشت بر تو گوارا باد. از خدایی که بهشت را بر تو ارزانی داشت، میخواهم مرا نیز در آنجا مصاحب تو گرداند. شمر به یکی از غلامانش به نام رستم دستور داد که این بانوی فداکار را بکشد و او با عمودی که بر سر اموهب کوبید، او را به شهادت رساند و او در کنار شوهرش برخاک افتاد و تنها زنی است که در کربلا به شهادت رسید. <ref>انساب الاشراف، ج3، ص194؛ تاریخ طبری، ج5، ص446؛ الکامل فی التاریخ، ج4، ص68-69، 202؛ البدایه و النهایه، ج8، ص181-182؛ | پس از شهادت عبدالله اموهب بیدرنگ عمودی برداشت، نزد شوهر خود آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت! در راه این خاندان پاک جهاد کن و لحظهای آرام نگیر. عبدالله بار دیگر به میدان شتافت و کارزاری سخت نمود و پس از به هلاکت نمودن چند نفر در اثر حمله گروهی از سپاه پسر سعد بر خاک افتاد و شهید شد. قاتل او هانی بن ثبیت حضرمی بود. اُمّوهب خود را بر سر جسد شوهرش رساند و چهره او را که خاک و خون پوشانده بود، با دست پاک میکرد و میگفت: عبدالله! بهشت بر تو گوارا باد. از خدایی که بهشت را بر تو ارزانی داشت، میخواهم مرا نیز در آنجا مصاحب تو گرداند. شمر به یکی از غلامانش به نام رستم دستور داد که این بانوی فداکار را بکشد و او با عمودی که بر سر اموهب کوبید، او را به شهادت رساند و او در کنار شوهرش برخاک افتاد و تنها زنی است که در کربلا به شهادت رسید. <ref>انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص194؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص446؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: 1385- 1386 ه ق.، ج4، ص68-69، 202؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص181-182؛ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: 1405 ﻫ ق / 1984 م، ج7، ص187؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج2، ص201؛ اعلام النساء المؤمنات، کحاله، عمر رضا، بیروت: مؤسسأالرساله، 1397 ﻫ ق.، ج5، ص292؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج44، ص320، ج45، ص17؛ انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص84.</ref> | ||
عبدالله به هنگام شهادت 30 سال و همسرش 20 ساله بوده است. غلام شمر سر عبدالله را از تن جدا کرد و به سوی خیمهها انداخت. مادرش سر را برداشت، پاک کرد و بوسید. آنگاه سر را به طرف میدان پرتاب کرد و گفت: ما چیزی را که در راه خدا دادهایم، پس نمیگیریم. سپس عمودی به دست گرفت و به سوی دشمن حرکت کرد. امام حسین (ع) دستور داد تا او را به خیمهها برگردانند و خطاب به او فرمود: در راه حمایت از اهل بیت من به پاداش نیک نائل شوید. خداوند رحمتت کند. به سوی خیمهها بازگرد که جهاد از تو برداشته شده است. او بازگشت در حالی که زیر لب زمزمه میکرد که خدایا! ناامیدم مگردان و امام حسین (ع) فرمود: خداوند هرگز ناامیدت نسازد. <ref>فرهنگ عاشورا، ص268.</ref> | عبدالله به هنگام شهادت 30 سال و همسرش 20 ساله بوده است. غلام شمر سر عبدالله را از تن جدا کرد و به سوی خیمهها انداخت. مادرش سر را برداشت، پاک کرد و بوسید. آنگاه سر را به طرف میدان پرتاب کرد و گفت: ما چیزی را که در راه خدا دادهایم، پس نمیگیریم. سپس عمودی به دست گرفت و به سوی دشمن حرکت کرد. امام حسین (ع) دستور داد تا او را به خیمهها برگردانند و خطاب به او فرمود: در راه حمایت از اهل بیت من به پاداش نیک نائل شوید. خداوند رحمتت کند. به سوی خیمهها بازگرد که جهاد از تو برداشته شده است. او بازگشت در حالی که زیر لب زمزمه میکرد که خدایا! ناامیدم مگردان و امام حسین (ع) فرمود: خداوند هرگز ناامیدت نسازد. <ref>فرهنگ عاشورا، موسوی گرمارودی، سید محمد صادق و دیگران، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384 ش.، ص268.</ref> | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 307-310. | مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 307-310. |
نسخهٔ ۱۱ اوت ۲۰۱۸، ساعت ۱۶:۳۶
امّوهب (هانیه)، دختر عبد از تیره نمر بن قاسط، با همسرش عبدالله بن عمیر بن عباس بن عبد قیس بن عُلیم بن جناب کلبی عُلیمی، کنار چاه جُعد در محله بنی همدان در کوفه زندگی میکردند. امّوهب از زنان شجاعی بود که ضمن وفاداری به همسر خویش، شیفته امام حسین (ع) و از شیعیان خالص آن حضرت به شمار میرفت. شخصیتهایی نظیر این زن نه تنها در تاریخ جهان، بلکه در تاریخ اسلام و شیعه که زنان فداکاری را در خود دیده است، نادر و اندک است.
اطلاعات اصحاب امام حسین (ع) | |
---|---|
نام کامل | امّوهب (هانیه) |
محل زندگی | کوفه |
نقش های برجسته | اُمّوهب خود را بر سر جسد شوهرش رساند و چهره او را که خاک و خون پوشانده بود، با دست پاک میکرد و میگفت: عبدالله! بهشت بر تو گوارا باد. از خدایی که بهشت را بر تو ارزانی داشت، میخواهم مرا نیز در آنجا مصاحب تو گرداند. شمر به یکی از غلامانش به نام رستم دستور داد که این بانوی فداکار را بکشد و او با عمودی که بر سر اموهب کوبید، او را به شهادت رساند و او در کنار شوهرش برخاک افتاد و تنها زنی است که در کربلا به شهادت رسید |
نقش در واقعه کربلا
پس از شهادت عبدالله اموهب بیدرنگ عمودی برداشت، نزد شوهر خود آمد و گفت: پدر و مادرم به فدایت! در راه این خاندان پاک جهاد کن و لحظهای آرام نگیر. عبدالله بار دیگر به میدان شتافت و کارزاری سخت نمود و پس از به هلاکت نمودن چند نفر در اثر حمله گروهی از سپاه پسر سعد بر خاک افتاد و شهید شد. قاتل او هانی بن ثبیت حضرمی بود. اُمّوهب خود را بر سر جسد شوهرش رساند و چهره او را که خاک و خون پوشانده بود، با دست پاک میکرد و میگفت: عبدالله! بهشت بر تو گوارا باد. از خدایی که بهشت را بر تو ارزانی داشت، میخواهم مرا نیز در آنجا مصاحب تو گرداند. شمر به یکی از غلامانش به نام رستم دستور داد که این بانوی فداکار را بکشد و او با عمودی که بر سر اموهب کوبید، او را به شهادت رساند و او در کنار شوهرش برخاک افتاد و تنها زنی است که در کربلا به شهادت رسید. [۱] عبدالله به هنگام شهادت 30 سال و همسرش 20 ساله بوده است. غلام شمر سر عبدالله را از تن جدا کرد و به سوی خیمهها انداخت. مادرش سر را برداشت، پاک کرد و بوسید. آنگاه سر را به طرف میدان پرتاب کرد و گفت: ما چیزی را که در راه خدا دادهایم، پس نمیگیریم. سپس عمودی به دست گرفت و به سوی دشمن حرکت کرد. امام حسین (ع) دستور داد تا او را به خیمهها برگردانند و خطاب به او فرمود: در راه حمایت از اهل بیت من به پاداش نیک نائل شوید. خداوند رحمتت کند. به سوی خیمهها بازگرد که جهاد از تو برداشته شده است. او بازگشت در حالی که زیر لب زمزمه میکرد که خدایا! ناامیدم مگردان و امام حسین (ع) فرمود: خداوند هرگز ناامیدت نسازد. [۲]
منبع
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 307-310.
پی نوشت
- ↑ انساب الاشراف، بلاذری، احمد بن یحیی، احمد بن محمد، چاپ محمود فردوس العظم، دمشق: 1996 – 2000 م.، ج3، ص194؛ تاریخ الطبری، تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت: 1382 – 1387 ﻫ ق / 1962 – 1967 م.، ج5، ص446؛ الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، عزّالدین علی بن احمد بن ابی الکرم، تحقیق مکتبة اتراث، بیروت: 1385- 1386 ه ق.، ج4، ص68-69، 202؛ البدایه و النهایه، ابن کثیر الدمشقی، عماد الدین اسماعیل بن عمر، قاهره: 1932 م.، ج8، ص181-182؛ نهایه الارب فی معرفه انساب العرب، قلقشندی، احمدبن علی، بیروت: 1405 ﻫ ق / 1984 م، ج7، ص187؛ تنقیح المقال فی احوال الرجال، مامقانی، شیخ عبدالله، نجف: المطبعه الحیریه، 1352 ﻫ ق.، ج2، ص201؛ اعلام النساء المؤمنات، کحاله، عمر رضا، بیروت: مؤسسأالرساله، 1397 ﻫ ق.، ج5، ص292؛ بحار الانوار الجامعه لدرر الائمه الاطهار (ع)، مجلسی، ملا محمد باقر، تهران: مکتبه الاسلامیه، 1362 ش.، ج44، ص320، ج45، ص17؛ انصار الحسین (ع)، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید ناصر هاشم زاده، تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، 1387 ش.، ص84.
- ↑ فرهنگ عاشورا، موسوی گرمارودی، سید محمد صادق و دیگران، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384 ش.، ص268.