عبدالله بن مسلم بن عقیل: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «عبدالله بن مسلم بن عقیل فرزند مسلم بن عقیل و رقیه دختر امیرالمؤمنین...» ایجاد کرد) |
T.ramezani (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
[[رده: تاریخ]] | [[رده: تاریخ]] | ||
[[رده: شهیدان کربلا]] | [[رده: شهیدان کربلا]] | ||
[[رده: شهدای | [[رده: شهدای بنیهاشم]] |
نسخهٔ ۱۴ فوریهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۱۳:۰۸
عبدالله بن مسلم بن عقیل فرزند مسلم بن عقیل و رقیه دختر امیرالمؤمنین علی (ع)، [۱] از جوانان جنگجو و دلیر بنیهاشم بود.
عبدالله به همراه مادر و سایر برادران خود از مدینه تا کربلا از ملتزمین رکاب امام حسین (ع) بود.
عبدالله در شب عاشورا در پاسخ امام حسین (ع) مبنی بر اینکه یارانش آزادند و میتوانند او را رها کرده و بروند، حمایت و پاسداری از آن حضرت را به منزله تعهدی تلقی کرد که میبایست به آن وفادار بود و جان خود را در این راه قربانی نمود. [۲]
در ظهر عاشورا و پس از شهادت همه اصحاب، عبدالله عازم میدان شد و از امام حسین (ع) اذن جهاد طلبید. امام فرمود: هنوز از شهادت پدرت مسلم زمانی نگذشته و مصیبت او از خاطر ما زایل نگذشته است. عبدالله عرض کرد: پدر و مادرم فدای تو باد. من کسی نیستم که زندگانی دنیای پست را بر حیات جاودانی ترجیح دهم. خواهش میکنم که این جان ناقابل را به قربانی حضرت خویش قبول فرمایی. آنگاه امام اذن داد و او به طرف میدان رفت و در حالی که چنین رجز میخواند، به نبرد پرداخت: [۳]
اَلیومَ اَلقی' مُسْلِماً وَ هُوَ اَبی | ||
لَیسُوا کقَومٍ عُرِفوا بِالْکذِبِ | ||
وَ فِتیةٌ بادوُا عَلی دینِ النَّبیِّ | ||
لکنْ خِیارٌ و کرامُ النَّسَبِ | ||
مِن هاشِمٍ الساداتِ اَهل الحَسَبِ |
امروز پدرم مسلم را دیدار میکنم، با آن گروهی که بر دین پیامبر خدایند.
آنان از قومی نیستند که مشهور و معروف به کذب و دروغ باشند. بلکه از خوبان و برگزیدگان و کریمالنسب میباشند.
از سادات هاشمی که اهل حسب و بزرگی میباشند.
بنا به نقل ابومخنف، طبری و شیخ مفید، عبدالله بن مسلم دلاورانه جنگید و سه حمله به صفوف دشمن داشت. سرانجام عمرو بن صُبیح صیداوی، تیری به طرف او افکند و عبدالله دستش را سپر پیشانی خود قرار داد. دست و پیشانیاش بههم دوخته شد، چنان که نتوانست حرکت دهد و با تیر دوم او عبدالله به شهادت رسید. [۴] اما بنا به نقل بلاذری پس از اینکه عمرو بن صُبیح صیداوی اولین تیر را زد، مردم بهطور گروهی و یا شخص زید بن ورقاء او را به شهادت رساند و گفته شده شخص دیگری نیزهای بر قلب او وارد آورد و آن بزرگوار به شهادت رسید. [۵] با توجه به روایات فوق الذکر، در منابع از چند نفر به صورت انفرادی (عمرو بن صُبیح صیداوی، عامر بن صعصعه، اسید بن مالک و زید بن ورقاء)، [۶] و نیز از لشکر کوفه بهطور دستهجمعی به عنوان قاتل عبدالله بن مسلم یاد شده است. لیکن بیشتر آنان عمرو بن صُبیح صیداوی را قانل دانستهاند.
گفته شده زید بن ورقاء که در قتل او بسیار مؤثر بود، به دست مختار ثقفی کشته شد. زید گوید وقتی نزد وی آمدم او از دنیا رفته بود، تیری که بر شکمش زده بودم، بیرون کشیدم. آن تیری که بر پیشانیاش بود، حرکت دادم که بیرون آید، چوب تیر بیرون آمد، اما پیکان آن در پیشانی ماند. [۷]
به گفته برخی او به هنگام شهادت 26 [۸] و به قولی 14 [۹] سال سن داشت. البته بعضی نیز بدون اشاره به سن او، از وی به عنوان فتی (جوان) یاد کردهاند. [۱۰] البته با توجه به سن 35 سالگی که برای پدرش ذکر کردهاند، [۱۱] گر چه 14 سالگی برای او بعید نیست اما 26 ساله بودنش محال است.
برخی از مورخان و ارباب مقاتل او را اولین شهید بنیهاشم دانستهاند، [۱۲] ولی اکثرشان بر این باورند که او پس از علیاکبر عازم میدان گردید و بعد از آن حضرت به شهادت رسید. [۱۳]
در زیارت رجبیه و زیارت ناحیه مقدسه به وی سلام داده شده است: ” السَّلامُ عَلَی القَتیلِ بنِ القَتیلِ عَبدِاللهِ بِنِ مُسلِمِ بنِ عَقیلٍ وَ لَعَنَ اللهُ قاتِلَهُ عامِرَ بنَ صَعصَةَ وَ قیلَ أسَدَ بنَ مالِکٍ“ [۱۴]
منبع
مرضیه محمدزاده، شهیدان جاوید، نشر بصیرت، ص 423-426.
پی نوشت
- ↑ ر.ک : کتاب نسب قریش، ص45؛ المحبر، ص56؛ تاریخ خلیفة بن خیاط، ص145؛ المعارف، ص204؛ تاریخ طبری، ج5، ص468؛ مقاتل الطالبیین، ص92؛ رجال طوسی، ص80؛ شرح الاخبار، ص195؛ لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج1، ص339.
- ↑ ر.ک : امالی صدوق، ص133.
- ↑ الفتوح، ج5،ص211؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص90.
- ↑ ر.ک : وقعة الطف، ص247؛ تاریخ طبری، ج5، ص447؛ ارشاد، ج2، ص111. قس الاخبار الطوال، ص257؛ مقاتل الطالبیین، ص92؛ تاریخ بلعمی، ج2، ص709.
- ↑ ر.ک : انساب الاشراف، ج2، ص497.
- ↑ ر.ک : نسب قریش، ص45؛ تاریخ خلیفه بن خیاط، ص145؛ المعارف، ص204؛ تاریخ طبری، ج5، ص468؛ مقاتل الطالبیین، ص92؛ رجال طوسی، ص80؛ شرح الاخبار، ص195؛ لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج1، ص339.
- ↑ انساب الاشراف، ج2، ص497.
- ↑ لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج1، ص339.
- ↑ ر.ک : تنقیح المقال، ص202.
- ↑ انساب الاشراف ج2، ص497.
- ↑ لباب الانساب و الالقاب و الاعقاب، ج1، ص402.
- ↑ الفتوح، ج5، ص111؛ امالی صدوق، ص137.
- ↑ ر.ک : وقعة الطف، ص247؛ تاریخ طبری، ج5، ص447؛ ارشاد، ج2، ص447؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص90.
- ↑ برای تفصیل بیشتر ر.ک : تاریخ طبری، ج5، ص468؛ رجال طوسی، ص80؛ مناقب آل ابیطالب، ج4، ص105؛ ابصار العین فی انصار الحسین (ع)، ص89-90؛ بحار الانوار، ج101، ص271؛ انصار الحسین (ع)، ص150؛ اکلیل المصائب، ص184؛ فرسان الهیجاء، ج1، ص254؛ قاموس الرجال، ج6، ص615؛ وسیله الدارین، ص231.