مرضیه موفق: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
مرضیه موفق شورچه در سال ١٣٥٤ ه. ش در مشهد متولد شد. وی تحصیلات خود را تا کارشناسی زبان و ادبیات فارسی ادامه داد و از سال ١٣٧٢ ه. ش شروع به سرودن اشعار نمود. خود میگوید: «ریشههای شاعریم با اترک خروشان پیوند خورده است بیشتر در غزل و چهار پاره تنفس میکنم و دغدغههای شعرهایم بیشتر جنبههای مذهبی و اجتماعی دارد». اشعارش به صورت پراکنده در نشریات داخلی استان انتشار یافته است. | |||
==اشعار== | ==اشعار== |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۲۲:۰۸
مرضیه موفق شورچه (١٣٥٤ ه. ش) شاعر معاصر ایرانی است.
مرضیه موفق شورچه | |
---|---|
زادروز | ١٣٥٤ ه.ش مشهد |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مرضیه موفق شورچه در سال ١٣٥٤ ه. ش در مشهد متولد شد. وی تحصیلات خود را تا کارشناسی زبان و ادبیات فارسی ادامه داد و از سال ١٣٧٢ ه. ش شروع به سرودن اشعار نمود. خود میگوید: «ریشههای شاعریم با اترک خروشان پیوند خورده است بیشتر در غزل و چهار پاره تنفس میکنم و دغدغههای شعرهایم بیشتر جنبههای مذهبی و اجتماعی دارد». اشعارش به صورت پراکنده در نشریات داخلی استان انتشار یافته است.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خوشهای صدای زخمت را هیچ حلقی، وجین نخواهد کرد | گرچه دستی به کاروان سکوت، خیمه در پای دین نخواهد کرد | |
آینه گریه میکند با من بر غروب هرآنچه خورشید است | تا قیامت ز شرم این تصویر گریهای این چنین نخواهد کرد | |
کوه تردید میکند بر گرد، آسمان چکّهچکّه میبارد | ردّ پای دوباره آمدنت چشم و دل را اجین نخواهد کرد | |
ذو الجناح شکسته میآید یال در یال باد آشفته است | سر به زیر نجابتی خونین شیههای بعد از این نخواهد کرد | |
میروم تا نماز را امروز با امام عطش اقامه کنم | گرچه روح زمینیام را او در صف مؤمنین نخواهد کرد |
تقدیر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تقدیر من ای عشق فرو ریخته در باد! | پوسیدهترین پردهی آویخته در باد | |
من در پی یک تشنگی ناب دویدم | شاید که به شوقی برسم ریخته در باد | |
آوارترین سقف منم چلچلهای کو؟ | تا پر بزند در تب آمیخته در باد | |
هرچند به آغوش قفس خو نگرفته است | این کفتر زخمی که پری ریخته در باد | |
در خلوت آشوب دل خویش اسیر است | تا باز رسد فصل برانگیخته در باد [۱] |
زیارت عاشورا[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بغضم پر از تهاجم باران است، در هالهی زیارت عاشورا | وقتی صدای نافلهام گم شد، در ازدحام غارت عاشورا | |
ظهری که ربّنای اذان پیچید، حلق از زبانههای عطش پر شد | خون از شکاف حنجره عصیان کرد، جاری به روی وسعت عاشورا | |
وقتی که از چکاچک شمشیرش، خون در رگان حادثه میغلتید | عطر گلوی زخمی او آمد، از شش جهت عیادت عاشورا | |
آن شب زمین سرخ و عطش دیده تا ذو الجناح خسته شهید آورد | سر از شکوه سجدهی خود برداشت، تا بنگرد رسالت عاشورا | |
بالاتر از زمین و زمان خورشید، بر ارتفاع نیزه دعا میخواند | با آن شکوه حنجرهی سرخش، در امتداد غربت عاشورا | |
شب از قفای خیمه نمایان شد، شب در هوای مستی خود میزد | با تازیانههای تسلسلدار، بر چهرهی صداقت عاشورا | |
گرچه غبار تلخ فراموشی، باریده بر زلالی باورها | از ذهن پیر کوفه نخواهد رفت، داغ عظیم رؤیت عاشورا |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ رستاخیز لالهها؛ ص 158.