علی فردوسی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت =ایرانی | ||
| تاریخ تولد = ١٣٦٢ه.ش | | تاریخ تولد = ١٣٦٢ه.ش | ||
| محل تولد = اصفهان | | محل تولد = اصفهان | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
| شریک زندگی = | | شریک زندگی = | ||
| فرزندان = | | فرزندان = | ||
|تحصیلات = | |تحصیلات =کارشناس ارشد مهندسی عمران گرایش محیط زیست | ||
|دانشگاه = | |دانشگاه = | ||
|حوزه = | |حوزه = | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | ==زندگینامه== | ||
علی فردوسی فرزند اکبر در شهریور ماه ١٣٦٢ شمسی در اصفهان متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است و سبک شعریاش کلاسیک است. وی کارشناس ارشد مهندسی عمران گرایش محیط زیست است. | علی فردوسی فرزند اکبر در شهریور ماه ١٣٦٢ شمسی در اصفهان متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است و سبک شعریاش کلاسیک است. وی کارشناس ارشد مهندسی عمران گرایش محیط زیست است. | ||
فردوسی اگر چه شاعری جوان است اما موفق شده در بسیاری از جشنوارههای ادبی، هنری از جمله جشنواره شعر «فجر» در استان اصفهان، جشنواره «جوانههای شعر رضوی»، جشنواره وبلاگنویسی «منظومه آیات»، شبهای شعر «آیینه آفتاب هشتم»، کنگره سراسری «بانوی فضیلت حضرت خدیجه (س)» و... مقام نخست را کسب کند. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref> | فردوسی اگر چه شاعری جوان است اما موفق شده در بسیاری از جشنوارههای ادبی، هنری از جمله جشنواره شعر «فجر» در استان اصفهان، جشنواره «جوانههای شعر رضوی»، جشنواره وبلاگنویسی «منظومه آیات»، شبهای شعر «آیینه آفتاب هشتم»، کنگره سراسری «بانوی فضیلت حضرت خدیجه (س)» و... مقام نخست را کسب کند. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref> | ||
==آثار == | ==آثار== | ||
تألیفات علی فردوسی عبارتند از: مجموعه شعر آئینی «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1978439&pageStatus=1&sortKeyValue1=&sortKeyValue2= همین که عشق عَلَم شد]»، مجموعه شعر «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2408502&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دسته گل را به آب باید داد]»، «[http://www.ibna.ir/fa/naghli/140022/%D9%81%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%B2-%D8%A7%D8%B4-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AF درخت همیشه پاییز]» و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3887394&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_authorhttp://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3887394&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_authorhttp://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3887394&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author شتک]». | تألیفات علی فردوسی عبارتند از: مجموعه شعر آئینی «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1978439&pageStatus=1&sortKeyValue1=&sortKeyValue2= همین که عشق عَلَم شد]»، مجموعه شعر «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2408502&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دسته گل را به آب باید داد]»، «[http://www.ibna.ir/fa/naghli/140022/%D9%81%D8%B1%D8%AF%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%AA-%D9%87%D9%85%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%DB%8C%D8%B2-%D8%A7%D8%B4-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B4%DB%8C-%D9%87%D8%A7-%D9%85%DB%8C-%D8%A2%DB%8C%D8%AF درخت همیشه پاییز]» و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3887394&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_authorhttp://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3887394&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_authorhttp://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3887394&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author شتک]». | ||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
=== پابوس صنوبر === | ===پابوس صنوبر=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| چقدر لحن رجزهاش به حیدر رفته | کیست این شیر که بر اسب به منبر رفته }} | {{ب| چقدر لحن رجزهاش به حیدر رفته | کیست این شیر که بر اسب به منبر رفته }} | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== گلوی فریاد === | ===گلوی فریاد=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| جمع کن در گلوی فریادت خشم عباس و لحن حیدر را | {{ب| جمع کن در گلوی فریادت خشم عباس و لحن حیدر را | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== در خون خود حسین محمد شد === | ===در خون خود حسین محمد شد=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| فرقی نمیکند به کجا باشد، وقتی که مرد مرد خدا باشد | {{ب| فرقی نمیکند به کجا باشد، وقتی که مرد مرد خدا باشد | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
=== کشتی نجات === | ===کشتی نجات=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بی تو ذکری که روی لب کائنات است | «اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقِمتَ الصَّلوه» است <ref>«السَّلام عَلَیک یا ثارَ اللهِ و ابـنَ ثارِهِ و الوِتـرَ المَوتـوُرَ اَشـهَدُ اَنَّک قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاة وَ اَمَرتَ بـاُلمِعروف ِوَ نَهَیتَ عـَنِ المُنکرِ وَ اَطـَعـتَ اللهَ وَ رَسـولَهُ..."» فرازی از زیارت وارث. </ref> }} | {{ب| بی تو ذکری که روی لب کائنات است | «اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقِمتَ الصَّلوه» است <ref>«السَّلام عَلَیک یا ثارَ اللهِ و ابـنَ ثارِهِ و الوِتـرَ المَوتـوُرَ اَشـهَدُ اَنَّک قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاة وَ اَمَرتَ بـاُلمِعروف ِوَ نَهَیتَ عـَنِ المُنکرِ وَ اَطـَعـتَ اللهَ وَ رَسـولَهُ..."» فرازی از زیارت وارث. </ref> }} | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* [http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1246-1250.] | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1246-1250.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۱۳۷: | خط ۱۳۷: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references /> | <references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۹ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۹
علی فردوسی (١٣٦٢ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
علی فردوسی فرزند اکبر در شهریور ماه ١٣٦٢ شمسی در اصفهان متولد شد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است و سبک شعریاش کلاسیک است. وی کارشناس ارشد مهندسی عمران گرایش محیط زیست است.
فردوسی اگر چه شاعری جوان است اما موفق شده در بسیاری از جشنوارههای ادبی، هنری از جمله جشنواره شعر «فجر» در استان اصفهان، جشنواره «جوانههای شعر رضوی»، جشنواره وبلاگنویسی «منظومه آیات»، شبهای شعر «آیینه آفتاب هشتم»، کنگره سراسری «بانوی فضیلت حضرت خدیجه (س)» و... مقام نخست را کسب کند. [۱]
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تألیفات علی فردوسی عبارتند از: مجموعه شعر آئینی «همین که عشق عَلَم شد»، مجموعه شعر «دسته گل را به آب باید داد»، «درخت همیشه پاییز» و «شتک».
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پابوس صنوبر[ویرایش | ویرایش مبدأ]
چقدر لحن رجزهاش به حیدر رفته | کیست این شیر که بر اسب به منبر رفته | |
قد و بالاش به باباش، به لیلا موهاش | چشم و ابروش به جدش به پیمبر رفته | |
نعرهاش غرش شیرانه «جاء الحق» است | هر چه کفتار و شغال است کجا در رفته؟ | |
پس کجـایید؟ بیایید سـواران بـلا | این جوان روی زمین حوصلهاش سر رفته | |
خون به مهمانی شمشیر و خطر میرقصد | باده به پای خود این بار به ساغر رفته | |
شاه شمشاد قد از زین به زمین میافتد | تبر ای وای به پابوس صنوبر رفته | |
باغبانی که حسین است نمیدید ای کاش | که چهها بر سر این لاله پرپر رفته | |
گریه کمتر کنی ای آب که از پیش فرات | جای دوری که نرفته، لب کوثر رفته |
گلوی فریاد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جمع کن در گلوی فریادت خشم عباس و لحن حیدر را | تا به هر واژهات بلرزانی خشتی از کاخهای مرمر را | |
مینشینند صف به صف یک سر سنگها روی دوش یکدیگر | تا قدم در خرابه بگذاری، تا مهیا کنند منبر را | |
سنگ و خاره است، راه دشوار است، کوفه تا شام خار بسیار است | رخصتی تا فرشته پهن کند زیر پاهای خستهات پر را | |
بیقراری، قرار یعنی این، چه نگاهی! وقار یعنی این | خطبهات... ذوالفقار یعنی این، زنده کن ماجرای خیبر را | |
مستی باده را به سنگ بیان از سر مَنگ شامیان بپران | خون بریز از گلوی عشق به جام، بشکنی تا طلسم ساغر را | |
تو که با مهربانی لبخند خواهری را تمام کردی، آه | مادری کن به گرمی آغوش دختر بیکس برادر را | |
کاش میشد نوشت، امّا نه، واژهها قاصرند از گفتن | چه گذشته است بر دلت وقتی میکشید از نیام خنجر را؟ | |
گاه بر نیزه گاه در گودال، بیخبر از ادامه ای که تویی | سربلندی که سر نمیخواهد، فکر کردند میشود سر را... |
در خون خود حسین محمد شد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
فرقی نمیکند به کجا باشد، وقتی که مرد مرد خدا باشد | دست محمد است به همراهش، مردی که از تبار کساء باشد | |
دستی که در غدیر بلند آمد در ساحل فرات به خاک افتاد | یک دست هم صدا که ندارد، آه، باید که هر دو دست جدا باشد | |
یثرب دوباره نامه به احمد داد، یک کوفه نامه سوی حسین آمد | افسوس نامههای پر از دعوت این بار سر به مُهر ریا باشد | |
بر ذوالجناح زخمی «جاءَ الحَق»، آمد به حرف زور بگوید: نه | چیزی نمانده تا «زَهَقَ الباطِل» شأن نزول آیه «لا» باشد | |
تا جان مگر به در ببرد اسلام، در لیلة المبیت خطر خون داد | این بار خانه خیمه سجاد و در پشت در کمین جفا باشد | |
تنها علی برای محمد ماند، تنها حسین مانده و عباسش | اندازه دو بوسه بر اندامش از تیر و نیزه کاش که جا باشد | |
دادش امان که دست وفا دیگر بردارد از حسین و نمیدانست | هارون که دل نمیکند از موسی، گوساله هر چقدر طلا باشد! | |
مردی که از خجالت لبهایش خورشید سینه چاکتر از ماه است | مردی که ماه، ماه بنیهاشم، شقالقمر مباد روا باشد | |
اینک اگر یزید ابوسفیان، در خون خود حسین محمد شد | این بار مرد شعب ابیطالب باید اسیر کرب و بلا باشد | |
تا کوفیان هند جگرخوارش این بار تشنه سر ببرند از تن | تا کربلا احد شود او حمزه، آمد که سیدالشهداء باشد | |
ایمن مباش کودک شش ماهه، بسته است شب یمین و یسارت را | از دور تیری آید و میترسم «خَیرُالاُمورِ اَوسَطِها» باشد |
کشتی نجات[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بی تو ذکری که روی لب کائنات است | «اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقِمتَ الصَّلوه» است [۲] | |
هم چراغ کلیمی که نورت هدایت | همچنان کشتی نوح راهت نجات است [۳] | |
شک ندارم که «حبل المتین» گیسوی توست | شک ندارم که عشق تو از محکمات است | |
نیزه گر وا کند لب چهها مینویسد! | جوهرش را مپرس از کدامین دوات است! | |
بلکه بینیزه، بالاتر است از جهانی | چون سر سربلند تو قائم به ذات است | |
کربلا زنده خون ذبح عظیمت [۴] | خون اگر خون عشق است آب حیات است | |
ای دهان فلک مانده باز از شکوهت | چشم حیران خورشید سوی تو مات است | |
هر که از نفس خود رد شد امشب بهشتی است | بین دنیا و عشق تو، این پل «صراط» است | |
زیستن ننگ ما جان به در بردگان شد | در حیاتی که بعد از تو عین ممات است | |
غسل میت کن ای دشت خونین که امروز | روز از شرم لبهاش مرگ فرات است |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ گفتوگوی مؤلف با شاعر.
- ↑ «السَّلام عَلَیک یا ثارَ اللهِ و ابـنَ ثارِهِ و الوِتـرَ المَوتـوُرَ اَشـهَدُ اَنَّک قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاة وَ اَمَرتَ بـاُلمِعروف ِوَ نَهَیتَ عـَنِ المُنکرِ وَ اَطـَعـتَ اللهَ وَ رَسـولَهُ..."» فرازی از زیارت وارث.
- ↑ در حدیث است از رسول خدا (ص) که در سمت راست عرش الهى نوشته شده است: «اِنَّ الحُسَین مِصباحُ الهُدى وَ سَفینَهُ النَّجاه» به درستی که حسین (ع) چراغ هدایت و کشتی نجات است.
- ↑ در بعضی از تفاسیر با توجه یه روایات آمده که منظور از «وَ فَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» (سوره الصافات آیه 107) امام حسین (ع) است.