منصوره عرب سرهنگی‌: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حسین
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۹۴: خط ۹۴:
{{ب| کسی که در دل شمشیرهای تشنه به خون‌|رجز بخواند و قاسم شود، هنر دارد  }}
{{ب| کسی که در دل شمشیرهای تشنه به خون‌|رجز بخواند و قاسم شود، هنر دارد  }}


{{ب| هماره چشم به راهش نشسته کرب و بلا|که بی‌قرار بیاید، سلاح بردارد  }}
{{ب| هماره چشم به راهش نشسته [[کربلا|کرب و بلا]]|که بی‌قرار بیاید، سلاح بردارد  }}


{{ب| خدا کند به من خسته دل پناه دهد|که گفته‌اند به دل خستگان نظر دارد    }}
{{ب| خدا کند به من خسته دل پناه دهد|که گفته‌اند به دل خستگان نظر دارد    }}
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
==منابع==
==منابع==


*دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1687.
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامه‌ی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج‌ 2، ص: 1687.]


==پی نوشت==
==پی نوشت==
{{شاعران}}
[[رده:ادبیات]]
[[رده:ادبیات]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران فارسی زبان]]
[[رده:شاعران معاصر]]
[[رده:شاعران معاصر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۴۴

منصوره عرب سرهنگی (١٣٥٤ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.

منصوره عرب سرهنگی
زادروز ١٣٥٤ ه.ش

زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

منصوره عرب سرهنگی در سال ١٣٥٤ ه. ش در شهرستان ایوانکی به دنیا آمد. تحصیلات خود را در زادگاهش و سپس سمنان گذراند و در سال ١٣٧٢ دیپلم گرفت. وی در سال ١٣٧٧ ه. ش از دانشگاه سمنان به اخذ مدرک کارشناسی پرستاری نائل آمد.

عرب سرهنگی از دوران نوجوانی به سرودن اشعار پرداخت و سروده‌هایش به صورت پراکنده در برخی از نشریات کشور و مجموعه شعرهای گردآوری شده، انتشار یافته است.

عرب سرهنگی با انجمن شعر و ادب گرمسار همکاری داشته و در سال ١٣٧٨ ه. ش با جمعی از علاقه‌مندان، اقدام به تشکیل انجمن ادبی در شهرستان ایوانکی نموده است.

اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کدام واقعه‌ی سبز را خبر دارد همان که بر لب خشکیده شعر تر دارد
بلوغ باور سبزی، شکفته بر لب او که تا همیشه تاریخ، برگ و بر دارد
در امتداد نگاهش، سپاه تاریکی‌ست‌ داد کران به کران، حسرت سحر دارد
چقدر مرگ برایش زلال و شیرین است‌ که دم‌به‌دم به لب تشنه‌اش شکر دارد
حماسه سازترین شعر کربلایی ماست‌ همان که قافیه از پاره‌ی جگر دارد
همان که بی‌سر و پا، با نفاق می‌جنگد برای تیغ شهادت هزار سر دارد
کسی که در دل شمشیرهای تشنه به خون‌ رجز بخواند و قاسم شود، هنر دارد
هماره چشم به راهش نشسته کرب و بلا که بی‌قرار بیاید، سلاح بردارد
خدا کند به من خسته دل پناه دهد که گفته‌اند به دل خستگان نظر دارد

منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]