یوسفعلی میرشکاک: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''یوسفعلی | '''یوسفعلی میرشکاک''' (١٣٣٨ ه. ش) از شاعران معاصر مذهبی ایرانی میباشد. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = یوسفعلی میر شکاک | | نام = یوسفعلی میر شکاک | ||
| تصویر =یوسفعلی میرشکاک.jpg | | تصویر =یوسفعلی میرشکاک.jpg | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد =١٣٣٨ ه.ش | ||
| محل تولد =لرستان | | محل تولد =لرستان | ||
| والدین = | | والدین = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۵: | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها = | |کتابها =«قلندران خلیج»، «چشم اژدها»، «از زبان یک یاغی»، «ماه و کتان»، «در سایه سیمرغ»، «اجمال و تفصیل»، «ستیز با خویشتن و جهان» | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
خط ۷۲: | خط ۷۱: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | |||
یوسفعلی میر شکاک متخلص به «بیدل» در سال ١٣٣٨ ه. ش در پشتکوه لرستان دیده به جهان گشود. سرودن شعر را از نوجوانی شروع کرد و جلوهاش نیز بیشتر از زمان پیروزی انقلاب است. | |||
میر شکاک علاوه بر شاعری در نقد و تحلیل شعر و نویسندگی نیز شناخته شدهاست و اکثر مقالاتش در مطبوعات به چاپ رسیدهاست. | |||
==آثار== | |||
از میرشکاک تاکنون این کتابهای شعر به چاپ رسیدهاست: «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=525665&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author قلندران خلیج]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=2096311&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author چشم اژدها]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=525159&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author از زبان یک یاغی]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=492238&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author ماه و کتان]» و نیز چند کتاب مقاله با نامهای: «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=523632&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author در سایه سیمرغ]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1897043&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author اجمال و تفصیل]»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=408369&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author ستیز با خویشتن و جهان]» <ref>فرهنگ شاعران جنگ و مقاومت؛ ص ۳۰۴.</ref> | |||
== | |||
یوسفعلی میر شکاک متخلص به «بیدل» در سال | |||
میر شکاک علاوه بر شاعری در نقد و تحلیل شعر و نویسندگی نیز شناخته | |||
==آثار | |||
از | |||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
===دور عاشقان آمد | ===دور عاشقان آمد=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| خیز و جامه نیلی کن! روزگار ماتم شد|دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد }} | {{ب| خیز و جامه نیلی کن! روزگار ماتم شد|دور عاشقان آمد، نوبت [[محرم]] شد }} | ||
{{ب| نبض جاده بیدار از بوی خون خورشیدست|کوفه رفتن مسلم، گوئیا مسلّم شد }} | {{ب| نبض جاده بیدار از بوی خون خورشیدست|کوفه رفتن مسلم، گوئیا مسلّم شد }} | ||
{{ب| ماه خون گواه آمد، جوش اشک و آه آمد|رایت سپاه آمد، کربلا مجسّم شد }} | {{ب| ماه خون گواه آمد، جوش اشک و آه آمد|رایت سپاه آمد، [[کربلا]] مجسّم شد }} | ||
{{ب| پای خون دل واکن، دست موج پیدا کن|رو به سوی دریا کن، ساحلی فراهم شد }} | {{ب| پای خون دل واکن، دست موج پیدا کن|رو به سوی دریا کن، ساحلی فراهم شد }} | ||
خط ۱۰۴: | خط ۹۴: | ||
{{ب| قاسم و تپیدنها، لاله و دمیدنها|مجتبی و چیدنها، گل دوباره خرّم شد }} | {{ب| قاسم و تپیدنها، لاله و دمیدنها|مجتبی و چیدنها، گل دوباره خرّم شد }} | ||
{{ب| تشنه، اضطراب آورد، آب میشود | {{ب| تشنه، اضطراب آورد، آب میشود [[عباس ابن علی(ع)|عباس]]|گو فرات، خیبر شو! مرتضی مصمم شد }} | ||
{{ب| خادم برادر بود از ره پرستاری|در قدم مؤخر بود، از وفا مقدّم شد }} | {{ب| خادم برادر بود از ره پرستاری|در قدم مؤخر بود، از وفا مقدّم شد }} | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۰۸: | ||
{{ب| گرچه عقدهی دل بود، آبروی (بیدل) بود|کز هجوم فرصتها این فغان فراهم شد }} | {{ب| گرچه عقدهی دل بود، آبروی (بیدل) بود|کز هجوم فرصتها این فغان فراهم شد }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===خون خورشید=== | |||
===خون خورشید | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۱۶: | ||
{{ب| من و آیینه میگوییم و آنگاه|فعان سر میدهیم از ماتم دوست }} | {{ب| من و آیینه میگوییم و آنگاه|فعان سر میدهیم از ماتم دوست }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۲۶: | ||
{{ب| خروشیدند و رفتن ساز کردند|خروس خستگی در ما خروشید }} | {{ب| خروشیدند و رفتن ساز کردند|خروس خستگی در ما خروشید }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
{| style="margin: 0 auto; " | |||
| class="b" |<span class="beyt"> فغان سر میدهیم و یکدگر را</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">ملامت میکنیم از زنده ماندن </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> در آنجایی که خورشید آفرین خواند</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">به مردان، شعر مردن را نخواندن </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> نخواندیم ای برادر تا بمانیم</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">سحرگاهان که چاووشان خورشید </span> | |||
|- | |||
| class="b" |<span class="beyt"> خروشیدند و رفتن ساز کردند</span> | |||
| style="width:2em;" | | |||
| class="b" |<span class="beyt">خروس خستگی در ما خروشید </span> | |||
|} | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| بخوابید! آه! خوابیدیم و دیدیم|هزاران کرکس برگشته منقار }} | {{ب| بخوابید! آه! خوابیدیم و دیدیم|هزاران کرکس برگشته منقار }} | ||
{{ب| چرا بر واژگون پر میگشاید|به بوی نعش خورشید نگونسار }} | {{ب| چرا بر واژگون پر میگشاید|به بوی نعش خورشید نگونسار }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}}<br /> | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب| و زان در دشت، اسبی سایه رفتار|به رنگ گرد باد آسیمه سر بود }} | {{ب| و زان در دشت، اسبی سایه رفتار|به رنگ گرد باد آسیمه سر بود }} | ||
خط ۱۵۳: | خط ۱۵۳: | ||
{{ب| رها در باد، یال نقره فامش|به خون تازهی خورشیدتر بود }} | {{ب| رها در باد، یال نقره فامش|به خون تازهی خورشیدتر بود }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص:۱۵۴۹-۱۵۵۰.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۱۶۶: | خط ۱۶۲: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۹:۰۶
یوسفعلی میرشکاک (١٣٣٨ ه. ش) از شاعران معاصر مذهبی ایرانی میباشد.
یوسفعلی میر شکاک | |
---|---|
زادروز | ١٣٣٨ ه.ش لرستان |
لقب | بیدل |
کتابها | «قلندران خلیج»، «چشم اژدها»، «از زبان یک یاغی»، «ماه و کتان»، «در سایه سیمرغ»، «اجمال و تفصیل»، «ستیز با خویشتن و جهان» |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
یوسفعلی میر شکاک متخلص به «بیدل» در سال ١٣٣٨ ه. ش در پشتکوه لرستان دیده به جهان گشود. سرودن شعر را از نوجوانی شروع کرد و جلوهاش نیز بیشتر از زمان پیروزی انقلاب است. میر شکاک علاوه بر شاعری در نقد و تحلیل شعر و نویسندگی نیز شناخته شدهاست و اکثر مقالاتش در مطبوعات به چاپ رسیدهاست.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از میرشکاک تاکنون این کتابهای شعر به چاپ رسیدهاست: «قلندران خلیج»، «چشم اژدها»، «از زبان یک یاغی»، «ماه و کتان» و نیز چند کتاب مقاله با نامهای: «در سایه سیمرغ»، «اجمال و تفصیل»، «ستیز با خویشتن و جهان» [۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
دور عاشقان آمد[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خیز و جامه نیلی کن! روزگار ماتم شد | دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد | |
نبض جاده بیدار از بوی خون خورشیدست | کوفه رفتن مسلم، گوئیا مسلّم شد | |
ماه خون گواه آمد، جوش اشک و آه آمد | رایت سپاه آمد، کربلا مجسّم شد | |
پای خون دل واکن، دست موج پیدا کن | رو به سوی دریا کن، ساحلی فراهم شد | |
گریه کن، گلاب افشان! گل به خاک میافتد | باد مهرگان آمد، قامت علی خم شد | |
قاسم و تپیدنها، لاله و دمیدنها | مجتبی و چیدنها، گل دوباره خرّم شد | |
تشنه، اضطراب آورد، آب میشود عباس | گو فرات، خیبر شو! مرتضی مصمم شد | |
خادم برادر بود از ره پرستاری | در قدم مؤخر بود، از وفا مقدّم شد | |
نوبت حسین آمد، کآورد به میدان رو | نه فلک به جوش آمد، منقلب دو عالم شد | |
چرخ در خروش آمد، خاک شعله پوش آمد | آسمان به جوش آمد، کشته اسم اعظم شد | |
بر سر از غم زهرا، خاک میکند مریم | با مصیبت خاتم، تازه داغ آدم شد | |
دشمن حسین افکند اربه چاه یوسف را | چاه چشمهی کوثر، گریه آب زمزم شد | |
گرچه عقدهی دل بود، آبروی (بیدل) بود | کز هجوم فرصتها این فغان فراهم شد |
خون خورشید[ویرایش | ویرایش مبدأ]
چو هیهای سواران، دشتها را | به زیر بال گیرد، شاید این اوست | |
من و آیینه میگوییم و آنگاه | فعان سر میدهیم از ماتم دوست |
فغان سر میدهیم و یکدگر را | ملامت میکنیم از زنده ماندن | |
در آنجایی که خورشید آفرین خواند | به مردان، شعر مردن را نخواندن | |
نخواندیم ای برادر تا بمانیم | سحرگاهان که چاووشان خورشید | |
خروشیدند و رفتن ساز کردند | خروس خستگی در ما خروشید |
فغان سر میدهیم و یکدگر را | ملامت میکنیم از زنده ماندن | |
در آنجایی که خورشید آفرین خواند | به مردان، شعر مردن را نخواندن | |
نخواندیم ای برادر تا بمانیم | سحرگاهان که چاووشان خورشید | |
خروشیدند و رفتن ساز کردند | خروس خستگی در ما خروشید |
بخوابید! آه! خوابیدیم و دیدیم | هزاران کرکس برگشته منقار | |
چرا بر واژگون پر میگشاید | به بوی نعش خورشید نگونسار |
و زان در دشت، اسبی سایه رفتار | به رنگ گرد باد آسیمه سر بود | |
رها در باد، یال نقره فامش | به خون تازهی خورشیدتر بود |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ فرهنگ شاعران جنگ و مقاومت؛ ص ۳۰۴.