عبدالجبار کاکایی: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''عبدالجبار کاکایی''' از شاعران غزلسرای معاصر است. | '''عبدالجبار کاکایی''' (١٣٤٢ ه. ش) از شاعران غزلسرای معاصر است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
| نام = عبدالجبار کاکایی | | نام = عبدالجبار کاکایی | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد =١٣٤٢ ه.ش | ||
| محل تولد =ایلام | | محل تولد =ایلام | ||
| والدین = | | والدین = | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها = | |کتابها =«آوازهای واپسین»، «مرثیهی روح»، «سالهای تاکنون»، «حتی اگر آیینه باشی» و «گزیده ادبیات معاصر، شماره 7» | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | |||
عبد الجبار کاکایی در سال ١٣٤٢ ه. ش در شهر ایلام دیده به جهان گشود. وی در نهادها و ارگانهای فرهنگی و مطبوعات به کار اشتغال دارد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در زادگاهش گذراند. سپس به تهران آمد و پس از گذراندن دورهی تربیت معلم وارد دانشگاه تهران شد و در سال ١٣٦٨ ه. ش موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در رشتهی ادبیات فارسی گردید. | |||
علاقهی کاکایی بیشتر معطوف به قالبهای غزل و مثنوی است. او در برخی از همایشهای سراسری شعر به عنوان دبیر، مدیر اجرایی و عضو هیئت علمی مسئولیت داشتهاست. | |||
کاکایی کارمند رسمی وزارت آموزش و پرورش میباشد امّا فعالیتهای خود را بیشتر در زمینهی سرودن شعر، نقد و بررسی اجرای برنامههای ادبی در صدا و سیما و فعالیت در مطبوعات سامان دادهاست. | |||
==آثار== | |||
از آثار او میتوان «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=492465&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author آوازهای واپسین]»، «مرثیهی روح»، «سالهای تاکنون»، «حتی اگر آیینه باشی» و «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=570282&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author گزیده ادبیات معاصر، شماره 7]» را نام برد. | |||
== | |||
== | |||
==اشعار== | ==اشعار== | ||
===ای کاش مسیح نفست ... | ===ای کاش مسیح نفست ...=== | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۰۷: | خط ۱۰۰: | ||
{{ب| گفتند فقط از لب و دندان و ندادند|از ردّ نفسهای شهید تو نشانها }} | {{ب| گفتند فقط از لب و دندان و ندادند|از ردّ نفسهای شهید تو نشانها }} | ||
{{ب| ای کاش مسیح نفست روح بریزد|در کالبد منجمد مرثیهخوانها <ref> نغمههای رود عطش؛ ص | {{ب| ای کاش مسیح نفست روح بریزد|در کالبد منجمد مرثیهخوانها <ref> نغمههای رود عطش؛ ص ۱۸۲.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===نشانی=== | |||
===نشانی | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۱۷: | خط ۱۰۹: | ||
{{ب| ای نیستان غربت صدایت|بال پروانهها ردّ پایت }} | {{ب| ای نیستان غربت صدایت|بال پروانهها ردّ پایت }} | ||
{{ب| با همین چشمهای تهی دست|روز و شب گریه کردم برایت }} | {{ب| با همین چشمهای تهی دست|روز و شب [[گریه]] کردم برایت }} | ||
{{ب| قاب کردهست مثل شب و روز|ماه و خورشید را چشمهایت }} | {{ب| قاب کردهست مثل شب و روز|ماه و خورشید را چشمهایت }} | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۱۷: | ||
{{ب| بیگمان در دو بال فرشتهست|عطر در باد و باران رهایت }} | {{ب| بیگمان در دو بال فرشتهست|عطر در باد و باران رهایت }} | ||
{{ب| آشنای خدا! چشم «مجنون»|خون شد از قصّهی | {{ب| آشنای خدا! چشم «مجنون»|خون شد از قصّهی [[کربلا]]یت <ref>گزیده ادبیات معاصر؛ شماره ۷؛ ص ۱۸.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
===تکیه در بوی شهادت=== | |||
===تکیه در بوی شهادت | |||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۵۷: | خط ۱۴۸: | ||
{{ب| یک طرف بوی علمها میوزد|یک طرف طوفان غمها میوزد }} | {{ب| یک طرف بوی علمها میوزد|یک طرف طوفان غمها میوزد }} | ||
{{ب| باز هم پژواک گام کیست این؟|بر علمها موج نام کیست این؟ <ref>کاروانی از شعرهای عاشورایی؛ ص | {{ب| باز هم پژواک گام کیست این؟|بر علمها موج نام کیست این؟ <ref>کاروانی از شعرهای عاشورایی؛ ص ۱۱۴.</ref> }} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج | *[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=700738&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author دانشنامهی شعر عاشورایی، محمدزاده، ج ۲، ص: ۱۵۹۲-۱۵۹۳.] | ||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
خط ۱۷۵: | خط ۱۵۹: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۵:۰۸
عبدالجبار کاکایی (١٣٤٢ ه. ش) از شاعران غزلسرای معاصر است.
عبدالجبار کاکایی | |
---|---|
زادروز | ١٣٤٢ ه.ش ایلام |
محل زندگی | تهران |
کتابها | «آوازهای واپسین»، «مرثیهی روح»، «سالهای تاکنون»، «حتی اگر آیینه باشی» و «گزیده ادبیات معاصر، شماره 7» |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
عبد الجبار کاکایی در سال ١٣٤٢ ه. ش در شهر ایلام دیده به جهان گشود. وی در نهادها و ارگانهای فرهنگی و مطبوعات به کار اشتغال دارد. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان خود را در زادگاهش گذراند. سپس به تهران آمد و پس از گذراندن دورهی تربیت معلم وارد دانشگاه تهران شد و در سال ١٣٦٨ ه. ش موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در رشتهی ادبیات فارسی گردید.
علاقهی کاکایی بیشتر معطوف به قالبهای غزل و مثنوی است. او در برخی از همایشهای سراسری شعر به عنوان دبیر، مدیر اجرایی و عضو هیئت علمی مسئولیت داشتهاست.
کاکایی کارمند رسمی وزارت آموزش و پرورش میباشد امّا فعالیتهای خود را بیشتر در زمینهی سرودن شعر، نقد و بررسی اجرای برنامههای ادبی در صدا و سیما و فعالیت در مطبوعات سامان دادهاست.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از آثار او میتوان «آوازهای واپسین»، «مرثیهی روح»، «سالهای تاکنون»، «حتی اگر آیینه باشی» و «گزیده ادبیات معاصر، شماره 7» را نام برد.
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ای کاش مسیح نفست ...[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تا میدمد از یاد تو در شهر نشانها | در معرض عطر کلماتند دهانها | |
عطر تن تو با نفس خاک چه کردهست | کامروز پر از بوی بهشتند جوانها | |
دیروز چشیدهست زمین طعم تو، امروز | ذرات تو را تجزیه کردهست به جانها | |
ای کاش زمین خون تو را ترجمه میکرد | تا با گل خورشید میآمیخت دهانها | |
از تیغ گرفتند تنت را و سپردند | در آن سوی مقتل به کمانها و گمانها | |
ای زندهی جاوید همان روز سرت را | از نیزه ربودند و سپردند به آنها | |
گفتند فقط از لب و دندان و ندادند | از ردّ نفسهای شهید تو نشانها | |
ای کاش مسیح نفست روح بریزد | در کالبد منجمد مرثیهخوانها [۱] |
نشانی[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ای نیستان غربت صدایت | بال پروانهها ردّ پایت | |
با همین چشمهای تهی دست | روز و شب گریه کردم برایت | |
قاب کردهست مثل شب و روز | ماه و خورشید را چشمهایت | |
مانده بر ساقهی نازک نی | تکّهای از حریر صدایت | |
بیگمان در دو بال فرشتهست | عطر در باد و باران رهایت | |
آشنای خدا! چشم «مجنون» | خون شد از قصّهی کربلایت [۲] |
تکیه در بوی شهادت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
باز هم پژواک گام کیست این؟ | بر علمها موج نام کیست این؟ | |
عقلها مست جنون کیستند؟ | عشقها گریان خون کیستند؟ | |
بر علمها پارههای دل چراست؟ | موج نام یا ابا فاضل چراست؟ | |
کوچهها از دستهها یک دست شد | باد از بوی علمها مست شد | |
«اندکاندک جمع مستان میرسند | اندکاندک بتپرستان میرسند» | |
کوچهای از سینههاتان وا کنید | نک بتان با آبدستان میرسند | |
دف زنان، رقصان و واویلاکنان | نرم نرمک بند گیسو واکنان | |
جانشان خمهای پر خون آمده | مویشان رگهای بیرون آمده | |
بیخبر از بندها، پیوندها | دور اندازند، گیسو بندها | |
بیخبر از عقلهای خانگی | عشق میورزند با دیوانگی | |
تکیه در بوی شهادت، بوی خون | موج گیسو، موج رگ، موج جنون | |
یک طرف بوی علمها میوزد | یک طرف طوفان غمها میوزد | |
باز هم پژواک گام کیست این؟ | بر علمها موج نام کیست این؟ [۳] |