هادی خورشاهیان: تفاوت میان نسخهها
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «هادی خورشاهیان در نیمه شهریور ماه 1352 شمسی در گنبدکاووس به دنیا آمد، ولی به خا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
هادی خورشاهیان | '''هادی خورشاهیان''' (١٣٥٢ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | |||
| نام = هادی خورشاهیان | |||
| تصویر = هادی خورشاهیان.jpg | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام اصلی = | |||
| زمینه فعالیت = | |||
| ملیت = | |||
| تاریخ تولد = شهریور ماه ١٣٥٢ه.ش | |||
| محل تولد = گنبد کاووس | |||
| والدین = | |||
| تاریخ مرگ = | |||
| محل مرگ = | |||
| علت مرگ = | |||
| محل زندگی = | |||
| مختصات محل زندگی = | |||
| مدفن = | |||
|مذهب = | |||
|در زمان حکومت = | |||
|اتفاقات مهم = | |||
| نام دیگر = | |||
|لقب = | |||
|بنیانگذار = | |||
| پیشه = | |||
| سالهای نویسندگی = | |||
|سبک نوشتاری = | |||
|کتابها = | |||
|مقالهها = | |||
|نمایشنامهها = | |||
|فیلمنامهها = | |||
|دیوان اشعار = | |||
|تخلص = | |||
|فیلم ساخته بر اساس اثر= | |||
| همسر = | |||
| شریک زندگی = | |||
| فرزندان = | |||
|تحصیلات = | |||
|دانشگاه = | |||
|حوزه = | |||
|شاگرد = | |||
|استاد = | |||
|علت شهرت = | |||
| تأثیرگذاشته بر = | |||
| تأثیرپذیرفته از = | |||
| وبگاه = | |||
|گفتاورد = | |||
|امضا = | |||
}} | |||
==آثار== | |||
هادی خورشاهیان در نیمه شهریور ماه ١٣٥٢ شمسی در گنبد کاووس به دنیا آمد، ولی به خاطر اصالت خراسانی و سالهای رشد و نمویش در نیشابور، او را باید شاعری خراسانی دانست. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است. از سال ١٣٧٢ شمسی تا به امروز از هادی خورشاهیان آثار بسیاری در مطبوعات به چاپ رسیده است و تاکنون شصت عنوان از کتابهایش نیز به زیور طبع آراسته شده است. در حوزههای شعر، داستان، نقد ادبی، ترجمه، تحقیق و ادبیات کودک و نوجوان فعالیت دارد و در این حوزهها جوایزی نیز دریافت کرده است. | |||
خورشاهیان تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی ادامه داد و سالها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول خدمت بوده است. <ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر.</ref> | |||
==اشعار== | |||
تَرَکهای لبهای تواند | |||
من که بلندتر از نام تو | |||
سروی نشنیدهام. | |||
درهها | |||
ترکهای لبهای تواند. | ترکهای لبهای تواند. | ||
میخواستم بیایم | میخواستم بیایم | ||
دستهایت را ببوسم | دستهایت را ببوسم | ||
امّا سوارها آمدند. | امّا سوارها آمدند. | ||
نیزهها | نیزهها | ||
در برابر آفتاب ایستاده بودند. | در برابر آفتاب ایستاده بودند. | ||
من هنوز | من هنوز | ||
پشت همان تخته سنگ | پشت همان تخته سنگ | ||
پنهان شدهام. | |||
نگاه کرد، وَ چشمش به آن سپاه افتاد | |||
دلش گرفت و به یاد پدر که در دل شب | |||
نگاه کرد وَ دستی به یال اسب کشید | {{شعر}} | ||
شب سیاه به پایان رسید و چادر شب | {{ب| نگاه کرد، وَ چشمش به آن سپاه افتاد | نگاه مرد به آن سایه سیاه افتاد }} | ||
نگاه کرد، به سمتی که خیمه | {{ب| دلش گرفت و به یاد پدر که در دل شب | سپرده بود غم خویش را به چاه افتاد }} | ||
{{ب| نگاه کرد وَ دستی به یال اسب کشید | وَ بعد رو به سپاهِ سیاه راه افتاد }} | |||
{{ب| شب سیاه به پایان رسید و چادر شب | درست اول وقت از سر پگاه افتاد }} | |||
برنمیداشت قدم از قدم امّا اسبش | {{ب| نگاه کرد، به سمتی که خیمه غمزده بود | به یاد خاطره خوب گاهگاه افتاد }} | ||
رود سهل است، نمیرفت دو گام | {{ب| صلواة ظهر زمین خورد اسب او در دشت | به روی خاک در آن لحظه قرص ماه افتاد }} | ||
خیره میشد به لب آب ببیند، او را | {{پایان شعر}} | ||
مرد میدید که در خلوت و تنهایی شب | |||
مرد با داغی لب، گردن او را بوسید | |||
خواهرش چشم به | {{شعر}} | ||
{{ب| برنمیداشت قدم از قدم امّا اسبش | دیده بود آن طرف رود چه آیا اسبش؟ }} | |||
{{ب| رود سهل است، نمیرفت دو گام آن سوتر | بود اگر آن طرف حادثه، دریا، اسبش }} | |||
{{ب| خیره میشد به لب آب ببیند، او را | دوست میداشت به اندازه دنیا، اسبش }} | |||
{{ب| مرد میدید که در خلوت و تنهایی شب | فکر میکرد به تنهایی فردا، اسبش }} | |||
{{ب| مرد با داغی لب، گردن او را بوسید | حرف میزد چقَدَر با هیجان با اسبش }} | |||
{{ب| خواهرش چشم به آن سوی جهان دوخته است | مرد میآید از آن رود روان یا اسبش؟ }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1013-1014. | |||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_authorhttp://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_authorhttp://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 1013-1014.] | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
خط ۴۴: | خط ۱۰۷: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۵ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۲۴
هادی خورشاهیان (١٣٥٢ ه. ش) از شاعران معاصر ایرانی است.
هادی خورشاهیان | |
---|---|
زادروز | شهریور ماه ١٣٥٢ه.ش گنبد کاووس |
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
هادی خورشاهیان در نیمه شهریور ماه ١٣٥٢ شمسی در گنبد کاووس به دنیا آمد، ولی به خاطر اصالت خراسانی و سالهای رشد و نمویش در نیشابور، او را باید شاعری خراسانی دانست. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است. از سال ١٣٧٢ شمسی تا به امروز از هادی خورشاهیان آثار بسیاری در مطبوعات به چاپ رسیده است و تاکنون شصت عنوان از کتابهایش نیز به زیور طبع آراسته شده است. در حوزههای شعر، داستان، نقد ادبی، ترجمه، تحقیق و ادبیات کودک و نوجوان فعالیت دارد و در این حوزهها جوایزی نیز دریافت کرده است.
خورشاهیان تحصیلات خود را تا مقطع کارشناسی ارشد زبانشناسی همگانی ادامه داد و سالها در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مشغول خدمت بوده است. [۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تَرَکهای لبهای تواند
من که بلندتر از نام تو
سروی نشنیدهام.
درهها
ترکهای لبهای تواند.
میخواستم بیایم
دستهایت را ببوسم
امّا سوارها آمدند.
نیزهها
در برابر آفتاب ایستاده بودند.
من هنوز
پشت همان تخته سنگ
پنهان شدهام.
نگاه کرد، وَ چشمش به آن سپاه افتاد | نگاه مرد به آن سایه سیاه افتاد | |
دلش گرفت و به یاد پدر که در دل شب | سپرده بود غم خویش را به چاه افتاد | |
نگاه کرد وَ دستی به یال اسب کشید | وَ بعد رو به سپاهِ سیاه راه افتاد | |
شب سیاه به پایان رسید و چادر شب | درست اول وقت از سر پگاه افتاد | |
نگاه کرد، به سمتی که خیمه غمزده بود | به یاد خاطره خوب گاهگاه افتاد | |
صلواة ظهر زمین خورد اسب او در دشت | به روی خاک در آن لحظه قرص ماه افتاد |
برنمیداشت قدم از قدم امّا اسبش | دیده بود آن طرف رود چه آیا اسبش؟ | |
رود سهل است، نمیرفت دو گام آن سوتر | بود اگر آن طرف حادثه، دریا، اسبش | |
خیره میشد به لب آب ببیند، او را | دوست میداشت به اندازه دنیا، اسبش | |
مرد میدید که در خلوت و تنهایی شب | فکر میکرد به تنهایی فردا، اسبش | |
مرد با داغی لب، گردن او را بوسید | حرف میزد چقَدَر با هیجان با اسبش | |
خواهرش چشم به آن سوی جهان دوخته است | مرد میآید از آن رود روان یا اسبش؟ |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ گفتوگوی مؤلف با شاعر.