جلال کیانی: تفاوت میان نسخهها
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
T.ramezani (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «'''جلال کیانی،''' در سال 1340 شمسی در کرمانشاه متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''جلال | '''جلال کیانی''' (١٣٤٠ ه. ش) از شاعران معاصر است. | ||
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | ||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| نام اصلی = | | نام اصلی = | ||
| زمینه فعالیت = | | زمینه فعالیت = | ||
| ملیت = | | ملیت = | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = ١٣٤٠ ه.ش | ||
| محل تولد = کرمانشاه | | محل تولد = کرمانشاه | ||
| والدین = | | والدین = | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
| محل مرگ = | | محل مرگ = | ||
| علت مرگ = | | علت مرگ = | ||
| محل زندگی = | | محل زندگی = | ||
| مختصات محل زندگی = | | مختصات محل زندگی = | ||
| مدفن = | | مدفن = | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| سالهای نویسندگی = | | سالهای نویسندگی = | ||
|سبک نوشتاری = | |سبک نوشتاری = | ||
|کتابها = | |کتابها = «عصر ظهر شب» کتابی دو زبانه (فارسی و فرانسه)، به انضمام مجموعه شعر «هیچ ردّ پایی از هیچ»، «هزاره اشباح» دو زبانه (فارسی و انگلیسی) و «دابِل فوتبال» دو زبانه (فارسی و انگلیسی). همچنین رمان عرفانی-فلسفی «رمان سفر به صفر سکوت»، «واژههای وحشی» و احساسات موزون | ||
|مقالهها = | |مقالهها = | ||
|نمایشنامهها = | |نمایشنامهها = | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
}} | }} | ||
==زندگینامه== | |||
جلال کیانی در سال 1340 شمسی در کرمانشاه متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در آنجا گذراند و سپس به شهر مشهد کوچ کرد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف [[امام حسین (ع)]]، اشعاری را سروده است. | |||
==آثار | ==آثار== | ||
آثار جلال کیانی عبارتند از: | آثار جلال کیانی عبارتند از: | ||
«[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3425851&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author عصر ظهر شب]» کتابی دو زبانه (فارسی و فرانسه)، به انضمام مجموعه شعر «هیچ ردّ پایی از هیچ»، «[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=1906621&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author هزاره اشباح]» دو زبانه (فارسی و انگلیسی) و «دابِل فوتبال» دو زبانه (فارسی و انگلیسی)<ref>گفتوگوی مؤلف با شاعر. </ref> | |||
غزل | ==اشعار== | ||
از دهانم شراره میریزد | |||
در نگاه از نگاهِ خشمی او | ===غزل=== | ||
چاره گاه عطش بپاشد.. آه | {{شعر}} | ||
خط خون در خراش زخمی مشک | {{ب| از دهانم شراره میریزد | شعله در استعاره میریزد }} | ||
بر سر آسمانم از هر سو | |||
{{ب| در نگاه از نگاهِ خشمی او | دل هر دل دوباره میریزد }} | |||
بر از این بر گذار | {{ب| چاره گاه [[عطش]] بپاشد.. آه | از دو دستی که چاره میریزد }} | ||
بعد از این ضجههای این صحرا | |||
بعد از این اشک مادری تنها | {{ب| خط خون در خراش زخمی مشک | لخته شد پاره پاره میریزد }} | ||
بعد از این در گلوی نی در نی | |||
بعد از این کوفه در تب فریاد | {{ب| بر سر آسمانم از هر سو | بیسوار و سواره میریزد }} | ||
بعد از این چشم چوبه محمل | |||
بعد از این واژههای | {{ب| بعد از این در هیاهوی مقتل | سنگها بیشماره میریزد }} | ||
بعد از این.... | |||
{{ب| بر از این بر گذار هر گودال | گوشها گوشواره میریزد }} | |||
دشت | |||
موجها طوق تیغه طغیان آبها | {{ب| بعد از این ضجههای این صحرا | از دل سنگ خاره میریزد }} | ||
صخرهها میپراشه هر سنگ سنگها دانه دانه در آتش | {{ب| بعد از این اشک مادری تنها | در تب گاهواره میریزد }} | ||
ابرها آذرخش خون در خون | |||
بادها پردهدار گیسویی | {{ب| بعد از این در گلوی نی در نی | شیون شیرخواره میریزد }} | ||
حلقها حلقههای هر فریاد | |||
در زمان | {{ب| بعد از این کوفه در تب فریاد | پای هر سر مناره میریزد }} | ||
و عطشگاه ماسه میپاشید | |||
پشت پرچین باغ میرویید | {{ب| بعد از این چشم چوبه محمل | سوره سوره ستاره میریزد }} | ||
هر شرار شرارهها میریخت | |||
میگرفت آتش آتش شلاق | {{ب| بعد از این واژههای ویرانگر | روی [[دار الاماره]] میریزد }} | ||
آسمان | |||
نی سواران به کوفه میبردند | {{م| بعد از این.... }} | ||
{{پایان شعر}} | |||
قلعهها در قعود اما سرخ | |||
شعلههای دریغ اما سرد | |||
زوزه در زوزه باد شیونگرد | {{شعر}} | ||
لحظه در لحظه تند اما دیر | {{ب| دشت بیکرانه در آتش | اشکها رودخانه در آتش }} | ||
در زمان | |||
کوره | {{ب| موجها طوق تیغه طغیان| آبها بیبهانه در آتش }} | ||
از گداز گدازهها ابریز | {{ب| کوهها در تب فروپاشی | درهها تا دهانه در آتش }} | ||
موجها با تلاطم طغیان | |||
{{ب| صخرهها میپراشه هر سنگ| سنگها دانه دانه در آتش }} | |||
هرطنینی طنینِ میپاریخت | |||
تا عطشگاه چشم میروئید | {{ب| ابرها آذرخش خون در خون | جلگهها جاودانه در آتش }} | ||
در کویرای نیزه میپیچید | |||
کاروان میگذشت و جا میماند | {{ب| بادها پردهدار گیسویی | روی نی خورده شانه در آتش }} | ||
چشم آتش شرار شر میریخت | {{ب| حلقها حلقههای هر فریاد | واژهها وحشیانه در آتش }} | ||
در دهان، درههای کوه از کوه | |||
از هراسای | {{ب| در زمان بیزمان زمانها را | میکشید از زمانه در آتش }} | ||
وحشت از وحشت آتش وحشت | |||
دستها | {{ب| و عطشگاه ماسه میپاشید | نیزه نیزه زبانه در آتش }} | ||
تا خراشیدِ گاه چشم از زخم | |||
سر به طغیان تیغ تن میداد | {{ب| پشت پرچین باغ میرویید | شعله شعله جوانه در آتش }} | ||
بر سر هر درختِ سر بر دشت | |||
پای هر کشته هر جگر داری | {{ب| هر شرار شرارهها میریخت | تندر تازیانه در آتش }} | ||
خونِ پاشیده تا اریکه عرش | |||
بیگمان از گلوی رستاخیز | {{ب| میگرفت آتش آتش شلاق | هر یکی را نشانه در آتش }} | ||
شب گذشت و ستارهای در چشم | |||
رقصِ شلاق و شیون از گودال | {{ب| آسمان بیکبوتر و تنها | مانده بود آشیانه در آتش }} | ||
که سفر سرگذشت هر تقدیر | |||
{{ب| نی سواران به کوفه میبردند | دو سه سر را شبانه در آتش }} | |||
این اسب که | {{پایان شعر}} | ||
چون شعله مغرب از غروب خورشید | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| قلعهها در قعود اما سرخ | صخرهها تا سجود اما سرخ }} | |||
{{ب| شعلههای دریغ اما سرد | درههای درود اما سرخ }} | |||
{{ب| زوزه در زوزه باد شیونگرد | رشته در رشته رود اما سرخ }} | |||
{{ب| لحظه در لحظه تند اما دیر | دیر از زهرِ زود اما سرخ }} | |||
{{ب| در زمان بیزمان زمان میدید| ریزشای رکود اما سرخ }} | |||
{{ب| کوره راهها کمند سر بر کوچ | تا کرخت کبود اما سرخ }} | |||
{{ب| می فرو ریخت از کتیبه کوه | سطرهای صعود اما سرخ }} | |||
{{ب| از گداز گدازهها ابریز | ابرها موج دود اما سرخ }} | |||
{{ب| موجها با تلاطم طغیان | در فراز و فرود اما سرخ }} | |||
{{ب| بیحد از حد، به حدّ حلقآویز | حلقها، بیحدود اما سرخ }} | |||
{{ب| هرطنینی طنینِ میپاریخت | از گلوها عمود اما سرخ }} | |||
{{ب| تا عطشگاه چشم میروئید | خوشه خوشه شهود اما سرخ }} | |||
{{ب| در کویرای نیزه میپیچید | سر به سر آه عود اما سرخ }} | |||
{{ب| کاروان میگذشت و جا میماند | آنچه بود و نبود اما سرخ }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| چشم آتش شرار شر میریخت | شعله در هر نفس شرر میریخت }} | |||
{{ب| در دهان، درههای کوه از کوه | قله در قله تا کمر میریخت }} | |||
{{ب| از هراسای پرسهواره رعد | موج، سیموج شد خطر میریخت }} | |||
{{ب| وحشت از وحشت آتش وحشت | لحظه در لحظه بیشتر میریخت }} | |||
{{ب| دستها بیعلم که میافتاد | شرمِ شوم از صف سپر میریخت }} | |||
{{ب| تا خراشیدِ گاه چشم از زخم | تیرها مینشست و پر میریخت }} | |||
{{ب| سر به طغیان تیغ تن میداد | تن به نیزار نیزه سر میریخت }} | |||
{{ب| بر سر هر درختِ سر بر دشت | تندر تیغه تبر میریخت }} | |||
{{ب| پای هر کشته هر جگر داری | هر نفس زهره از جگر میریخت }} | |||
{{ب| خونِ پاشیده تا اریکه عرش | قطرهای بر زمین اگر میریخت }} | |||
{{ب| بیگمان از گلوی رستاخیز | نفخه صور شعلهور میریخت }} | |||
{{ب| شب گذشت و ستارهای در چشم | آتش از سرمه سحر میریخت }} | |||
{{ب| رقصِ شلاق و شیون از گودال | طرحی از ترس در سفر میریخت }} | |||
{{ب| که سفر سرگذشت هر تقدیر | که سفر از قضا قدر میریخت }} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{شعر}} | |||
{{ب| این اسب که بیسپیده برمیگردد | از مقتل یاس چیده برمیگردد }} | |||
{{ب| چون شعله مغرب از غروب خورشید | با شیهه سربریده برمیگردد }} | |||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 739 | |||
*[http://opac.nlai.ir/opac-prod/search/briefListSearch.do?command=FULL_VIEW&id=3623708&pageStatus=1&sortKeyValue1=sortkey_title&sortKeyValue2=sortkey_author طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده، ج 2، ص: 736-739.] | |||
==پی نوشت== | ==پی نوشت== | ||
[[رده:ادبیات]] | [[رده:ادبیات]] | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۹۶: | ||
[[رده:شاعران فارسی زبان]] | [[رده:شاعران فارسی زبان]] | ||
[[رده:شاعران معاصر]] | [[رده:شاعران معاصر]] | ||
<references />{{شاعران}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱۳ فوریهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۰
جلال کیانی (١٣٤٠ ه. ش) از شاعران معاصر است.
جلال کیانی | |
---|---|
زادروز | ١٣٤٠ ه.ش کرمانشاه |
کتابها | «عصر ظهر شب» کتابی دو زبانه (فارسی و فرانسه)، به انضمام مجموعه شعر «هیچ ردّ پایی از هیچ»، «هزاره اشباح» دو زبانه (فارسی و انگلیسی) و «دابِل فوتبال» دو زبانه (فارسی و انگلیسی). همچنین رمان عرفانی-فلسفی «رمان سفر به صفر سکوت»، «واژههای وحشی» و احساسات موزون |
زندگینامه[ویرایش | ویرایش مبدأ]
جلال کیانی در سال 1340 شمسی در کرمانشاه متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در آنجا گذراند و سپس به شهر مشهد کوچ کرد. او از شاعران معاصر فارسی زبان است که در وصف امام حسین (ع)، اشعاری را سروده است.
آثار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
آثار جلال کیانی عبارتند از: «عصر ظهر شب» کتابی دو زبانه (فارسی و فرانسه)، به انضمام مجموعه شعر «هیچ ردّ پایی از هیچ»، «هزاره اشباح» دو زبانه (فارسی و انگلیسی) و «دابِل فوتبال» دو زبانه (فارسی و انگلیسی)[۱]
اشعار[ویرایش | ویرایش مبدأ]
غزل[ویرایش | ویرایش مبدأ]
از دهانم شراره میریزد | شعله در استعاره میریزد | |
در نگاه از نگاهِ خشمی او | دل هر دل دوباره میریزد | |
چاره گاه عطش بپاشد.. آه | از دو دستی که چاره میریزد | |
خط خون در خراش زخمی مشک | لخته شد پاره پاره میریزد | |
بر سر آسمانم از هر سو | بیسوار و سواره میریزد | |
بعد از این در هیاهوی مقتل | سنگها بیشماره میریزد | |
بر از این بر گذار هر گودال | گوشها گوشواره میریزد | |
بعد از این ضجههای این صحرا | از دل سنگ خاره میریزد | |
بعد از این اشک مادری تنها | در تب گاهواره میریزد | |
بعد از این در گلوی نی در نی | شیون شیرخواره میریزد | |
بعد از این کوفه در تب فریاد | پای هر سر مناره میریزد | |
بعد از این چشم چوبه محمل | سوره سوره ستاره میریزد | |
بعد از این واژههای ویرانگر | روی دار الاماره میریزد | |
بعد از این.... |
دشت بیکرانه در آتش | اشکها رودخانه در آتش | |
موجها طوق تیغه طغیان | آبها بیبهانه در آتش | |
کوهها در تب فروپاشی | درهها تا دهانه در آتش | |
صخرهها میپراشه هر سنگ | سنگها دانه دانه در آتش | |
ابرها آذرخش خون در خون | جلگهها جاودانه در آتش | |
بادها پردهدار گیسویی | روی نی خورده شانه در آتش | |
حلقها حلقههای هر فریاد | واژهها وحشیانه در آتش | |
در زمان بیزمان زمانها را | میکشید از زمانه در آتش | |
و عطشگاه ماسه میپاشید | نیزه نیزه زبانه در آتش | |
پشت پرچین باغ میرویید | شعله شعله جوانه در آتش | |
هر شرار شرارهها میریخت | تندر تازیانه در آتش | |
میگرفت آتش آتش شلاق | هر یکی را نشانه در آتش | |
آسمان بیکبوتر و تنها | مانده بود آشیانه در آتش | |
نی سواران به کوفه میبردند | دو سه سر را شبانه در آتش |
قلعهها در قعود اما سرخ | صخرهها تا سجود اما سرخ | |
شعلههای دریغ اما سرد | درههای درود اما سرخ | |
زوزه در زوزه باد شیونگرد | رشته در رشته رود اما سرخ | |
لحظه در لحظه تند اما دیر | دیر از زهرِ زود اما سرخ | |
در زمان بیزمان زمان میدید | ریزشای رکود اما سرخ | |
کوره راهها کمند سر بر کوچ | تا کرخت کبود اما سرخ | |
می فرو ریخت از کتیبه کوه | سطرهای صعود اما سرخ | |
از گداز گدازهها ابریز | ابرها موج دود اما سرخ | |
موجها با تلاطم طغیان | در فراز و فرود اما سرخ | |
بیحد از حد، به حدّ حلقآویز | حلقها، بیحدود اما سرخ | |
هرطنینی طنینِ میپاریخت | از گلوها عمود اما سرخ | |
تا عطشگاه چشم میروئید | خوشه خوشه شهود اما سرخ | |
در کویرای نیزه میپیچید | سر به سر آه عود اما سرخ | |
کاروان میگذشت و جا میماند | آنچه بود و نبود اما سرخ |
چشم آتش شرار شر میریخت | شعله در هر نفس شرر میریخت | |
در دهان، درههای کوه از کوه | قله در قله تا کمر میریخت | |
از هراسای پرسهواره رعد | موج، سیموج شد خطر میریخت | |
وحشت از وحشت آتش وحشت | لحظه در لحظه بیشتر میریخت | |
دستها بیعلم که میافتاد | شرمِ شوم از صف سپر میریخت | |
تا خراشیدِ گاه چشم از زخم | تیرها مینشست و پر میریخت | |
سر به طغیان تیغ تن میداد | تن به نیزار نیزه سر میریخت | |
بر سر هر درختِ سر بر دشت | تندر تیغه تبر میریخت | |
پای هر کشته هر جگر داری | هر نفس زهره از جگر میریخت | |
خونِ پاشیده تا اریکه عرش | قطرهای بر زمین اگر میریخت | |
بیگمان از گلوی رستاخیز | نفخه صور شعلهور میریخت | |
شب گذشت و ستارهای در چشم | آتش از سرمه سحر میریخت | |
رقصِ شلاق و شیون از گودال | طرحی از ترس در سفر میریخت | |
که سفر سرگذشت هر تقدیر | که سفر از قضا قدر میریخت |
این اسب که بیسپیده برمیگردد | از مقتل یاس چیده برمیگردد | |
چون شعله مغرب از غروب خورشید | با شیهه سربریده برمیگردد |
منابع[ویرایش | ویرایش مبدأ]
پی نوشت[ویرایش | ویرایش مبدأ]
- ↑ گفتوگوی مؤلف با شاعر.